کتابخانههای کودک در دو کشور کانادا و افغانستان به صورت تخصصی در نشست «دو تجربه از خواندن» بررسی شد.
بهداد که سابقه 9 سال فعالیت در کتابخانه مرجع کانون را در پرونده کاری خود دارد سخنانش را با طرح دادههای آماری از وضعیت جغرافیایی و جمعیت کانادا آغاز و بیان کرد که در ایالتهای مختلف این کشور شیوههای آموزشی متفاوت است و هر استان قادر است قوانین خاص خود را وضع کند.
وی که دکترای خود را در رشته ادبیات کودک کسب کرده است با نمایش تصاویری به رواج خواندن کتاب میان عموم اشاره کرد. این عکسها به پخش روزنامههای مجانی در کیوسکها و مترو اشاره داشتند همچنین کتابخانههای خانگی که در هر محل نصب شده است و امکان معاوضه کتاب را به اهالی محل میدهد بخشی از فعالیتهای کانادا در حوزه ترویج خواندن است.
بهداد در ادامه با ذکر دو مثال به تحلیل کتابخانههای کودک و نوجوان در ایالت بریتیش کلمبیای این کشور پرداخت: کتابخانه عمومی نورث ونکوور بخشی را به کتابهای کودک و نوجوان اختصاص داده است. در این میان و پیش از تحلیل این کتابخانه، خوب است به نکتهای توجه کنیم. در مورد پدیده خواندن فقط تولید و انتشار کتاب مهم نیست. عوامل بسیاری دست به دست هم میدهند تا فردی جذب خواندن شود و به آن اولویت ببخشد. عوامل شهرسازی در کتابخوانی مهم است، مادری که مجبور به حمل کالسکه کودک است در ایران ناچار است ماشین شخصی داشته باشد، اما در جایی مثل کانادا تقاطعهایی همسطح وجود دارد یا اتوبوس، فضایی را به چرخ معلولان و کالسکه اختصاص داده است. کتابخانههای کانادا در مرکز شهر قرار دارند و رفت و آمد به کتابخانه با وسایل نقلیه عمومی راحت است. وجود نیمکت در فضای بیرونی کتابخانهها، امکان استفاده از اسکیت در این فضا شرایطی را فراهم کرده است تا این فضا عمومیتر شود.
این کارشناس که خود مولف کتاب کودک است پس از آن به معرفی جزییات بخش کودک کتابخانه عمومی نورث ونکوور پرداخت و افزود: فضاسازی مناسب، رنگآمیزی درست، چیدمان خوب، تهویه مناسب، تعبیه بخش لوح فشرده و کامپیوتر، اتاق شیردهی و آب خوری، اتاق بازی امکاناتی است که این کتابخانه داراست.
وی در حوزه فعالیتهای این کتابخانه گفت: قصهگویی برای تمام ردههای سنی با بیان ساعت و روز مشخص یکی از فعالیتهای قابل توجه است. مخاطبان این بخش میتوانند نوزادان باشند و فعالیتها کودکان 0 تا 6 سال را در بر میگیرد، چیزی که فقدان آن در ایران احساس میشود و خوب است که مدیران برای آن برنامهریزی داشته باشند.
بهداد ادامه داد: این کتابخانه با مدارس برای فصل تابستان نیز همکاری دارد. برنامههایی را برای کتابخوانی تنظیم میکند که همیار کتابخوانی برای اعضا مشخص میشود. در بخش سرویسدهی هم برنامههای کتابخانه قابل توجه است. امانت خودکار کتاب، امانت 10 عنوان کتاب برای سه هفته و امکان تمدید، سرویس خودکار بازگشت کتاب در هر ساعت از شبانهروز و برگزاری کلاسهای خصوصی بخشی از این برنامههاست.
این کارشناس به تفصیل فعالیتها، نظام آموزشی و روشهای خواندن در این مدرسه را تشریح کرد: یکی از نکتههای مهم در مدرسههای کانادا این است که کتاب درسی هر ساله منتشر نمیشود. در ابتدای سال کتابها به رسم امانت به بچهها داده میشوند. از سویی برای آموزش زبان کتابی وجود ندارد. کودک بایستی با خواندن کتابهای متفرقه زبان خود را تقویت کند. خواندن نیز تنها بر روی نیمکت رخ نمیدهد، خواندن با همیار، خواندن دسته جمعی، خواندن در سکوت، خواندن بر روی مبل یا فرش بخشی از این برنامههاست.
بهداد همچنین به فعالیت معلمها در راستای خواندن اشاره کرد و گفت: طراحی برنامه خواندن برای هر دانشآموز مطابق با سطح خواندن او، در اختیار گذاشتن کتابهای سطحبندی شده، خرید کتاب مورد علاقه دانشآموز، استفاده از داستان برای بازگویی تجربیات زندگی بخشی از شیوههایی است که معلمان این کشور در دستور کار خود دارند.
وی افزود: پیشنهاد من این است که برنامهریزیهای بهتری در ترویج کتابخوانی از سوی مدرسهها صورت بگیرد. از سویی همانطور که اشاره شد کانون با متناسبسازی کتابخانههای خود میتواند کودکان زیر شش سال را نیز آموزش دهد. پس از آن میتوانیم منتظر اتفاقهای بزرگ باشیم.
نادر موسوی، سردبیر نشریه کودکان آفتاب و بنیانگذار خانه کودکان افغانستان نیز به تفصیل در مورد شیوه کتابخوانی در شهرهای کابل، هرات، و مزارشریف سخن گفت.
او وجه مشترک دو کشور کانادا و افغانستان را کتاب دانست و افزود: یکی از کتاب بهرهمند است و جهان اول شده است، دیگری از کتاب بیبهره و جهان سوم شده است.
موسوی تاکید کرد: واقعیت این است که حرف زدن دربارهی تجربه خواندن در افغانستان مشکل است. اما همانطور که شاهد هستید شرط خواندن وجود ادبیات کودک و نوجوان است. به دلیل کمرنگ بودن این شاخه از ادبیات تاثیرهای مطلوب آن هم دیده میشود. گرچه در دیگر بخشها شاهد پیشرفتهایی در افغانستان بودهایم؛ اما عدم پیشرفت در حوزه ادبیات کودک و نوجوان، آسیبهای زیادی نیز در تصویرسازی، نمایش، تئاتر عروسکی و... نیز ایجاد کرده است.
وی افزود: از سال 2002 تاکنون تعداد دانشآموزان در افغانستان زیاد شده است. این درحالی است که با توجه به رشد کمی، هیچ پیشرفتی در محتوا صورت نگرفته است و این اتفاق یک فاجعه ملی است. کتابهای درسی نماد روح یک ملتاند اما دانشآموزان افغان تا نیمههای سال ممکن است از این امکان محروم باشند. در این شرایط قطعاً جایی برای دیگر کتابها باقی نمیماند.
موسوی که مدیریت مدرسهی فرهنگ ویژه مهاجران افغان را نیز بر عهده دارد گفت: پیشتر در افغانستان مجلهای به اسم سراجالاطفال منتشر میشد اما امروزه هیچ مجله کودکی در این کشور انتشار نمییابد. با این حال مجله «کودکان آفتاب» که برای دانشآموزان مهاجر افغان در ایران است در بعضی نقاط افغانستان نیز توزیع میشود.
وی ادامه داد: در مزارشریف کتابخانه کودکی وجود ندارد، با این حال در کتابخانه عمومی شهر اتاق کوچکی تعبیه شده که کتابهای کودک و نوجوان دهه 50 در آن وجود دارد. گرچه مزارشریف ادبیات خیز است اما در این شهر تنها به صورت پراکنده کتاب کودک یافت میشود. این اتفاق نیز از سوی حامیان خارجی رخ میدهد. کتابها با ترجمه و چاپ ضعیف منتشر میشوند. در مدارس این شهر هم کتابخانهها غیرفعالاند، کتابدار وجود ندارد و مقاومت زیادی نسبت به ورود کتابهای ایرانی دیده میشود.
موسوی درباره اقتصاد ادبیات کودک سخن گفت: نویسندههای ایرانی میدانند که ضمن فعالیت در حوزهی کودک میتوانند درآمدی داشته باشند. کتابهای آنها توزیع میشود و خانوادهها برای خریداری کتاب هزینه میدهند اما افغانستان در این حوزه جور دیگری عمل میکند. کتابها به صورت رایگان توزیع میشوند و یونیسف هم حمایتی نمیکند. شاید دلیل این عدم حمایت را بپرسید. به طور قطع در افغانستان مشکلات حادتری وجود دارد که یونیسف باید به آنها رسیدگی کند.
این سخنران با ذکر نمونههایی از فعالان حوزه کتابخوانی در سه شهر اصلی افغانستان درباره کتابفروشیهای آنها سخن گفت.
وی انتشارات کودکانه در کابل به مدیریت محمدرضا خاوری را نمونهای از فعالیتهای افغانستان در حوزه ادبیات کودک دانست و افزود: در کتابفروشیهای کابل بخشی از کتابهای کانون و انتشارات مدرسه به چشم میخورد.
موسوی همچنین از مدارس توحید و آفرینش در این کشور نام برد که مدیریت آن سعی دارد با ترویج کتابخوانی بین دانشآموزان قدمهایی فرهنگی را بردارد.
نظر شما