کتاب «پس از طوفان: در ستایش عشق» بر پایه پیوند و درهمتنیده شدن نوشتار فرید قدمی با نقاشیهای ژیلا منانی، دریچهای رو به طرح مباحثی پیرامون مقولاتی چون نقاشی و نقاشی کردن، عشق و طوفان گشوده است.
فرید قدمی در پیشانینوشت این کتاب، آن را اینگونه معرفی میکند: «پس از طوفان: در ستایش عشق» کتابی دربارهی نقاشیها نیست؛ کتابی است کوچک دربارهی طوفان، عشق و نقاشی کردن. همین معرفی موجز، تمایز بین این کتاب را با آثاری که در تشریح، تعبیر و تفسیر نقاشیهای مشخصی نوشته میشوند را عیان میسازد. گویی نقاشیهای منانی برای نویسنده کتاب، دریچهای را جهت احضار نوع نگاه و رویکردش به این سه مفهوم «طوفان، عشق و نقاشی کردن» گشوده است و بستری پیشروی قدمی قرار داده تا پازلی بچیند از قطعاتی در چالش با چیستی و تاریخ نقاشی، رابطه آن با عشق و ادبیات و فرهنگ، تمایزاش با عکاسی، اشاراتی به بزرگان نقش و نقاشی و ... پرواضح است که نقاشیهای منانی بهانهای برای طرح این بحثها نیست، بلکه خود رانهای است به سمت نوشتار و پیدایش و طرح چنین قطعاتی.
کتاب با «طوفان» آغاز میشود: «نقاشی دخالتی رادیکال در جهان موجود است: طوفانی کردنِ جهان: تندبادی که رنگها، شکلها، خطوط، تصاویر و کلمات را در هم میآمیزد، آنگونه که دیگر نمیتوان مرزی میان آنها دید.» نویسنده فهم طوفان را پیشدرآمد فهم نقاشی میداند و معتقد است که: «دیدارِ نقاشی دیدارِ زمان است: دیدارِ بینظمی حرکات دست نقاش که پیوندِ زمان و بینظمی را آشکار میکند: پیوندِ دست و طوفان را.»
قدمی در پاره نخست کتاب، ضمن تشریح آنچه در رابطه و پیوند بین طوفان و نقاشی درنظر دارد، به تمایز بین عکاسی و نقاشی میپردازد. ترسیم تمایزی که بیشک به مذاق عکاسان و شیفتگان این هنر خوش نمیآید. آنهم در شرایطی که امروزه به مدد تکنولوژی برچسب «هنرمند عکاس» به پیشانی همگان چسبیده و راه برای پیوستن بسیاری به صف طویل شیفتگان و دستاندرکاران این عرصه هموار شده است. «عکس تنها زمانی در مقام هنر ظاهر میشود که نشانی از دست در خود داشته باشد، نشانی از دست مداخلهگر عکاس، همچون اثر انگشت مجرمی (عکاسی) که در صحنهی جرم (واقعیت موجود) بهجا مانده. عکاسی، بدون اثر مجرمانهی انگشت، پروژهای است برای تثبیت جهان موجود، حال آنکه نقاشی هماره به آن حملهور است.»
پاره دوم این کتاب عنوان «دستها» را به خود اختصاص داده است. پارهای که، همچون بخشهای دیگر کتاب، با ذکر جملاتی از متون دیگر آغاز شده است: آیه 40 سوره نحل از قرآن کریم، آیه نخست از انجیل به روایت یوحنا و بندی از کتاب «چه باشد آنچه خوانندش تفکر» مارتین هایدگر. طی همراهی با متن این بخش، رابطه آن با متون نقل شده به شکلی نامحسوس و غیرمستقیم عیان میشود. عیان شدنِ مرز میان زبان و اشیا در طوفان نقاشی، فقدان زبان در نقاشی، فضای خالی میان شیء و کلام، فضای خالی میان دستها در «آفرینش آدم» میکل آنژ، تمایز تنِ انسان و تنِ حیوان در دست، یگانگی انسان بهعنوان حیوانی که میتواند نقاشی کند، نفی ممنوعیتهای فرهنگ از سوی انسان با هنر و عشق، شورش نقاش و نقش علیه فرهنگ و...
و اما «در ستایش عشق» پاره پایانی کتاب است. با نیچه و ژرژ باتای و ونگوگ این بخش آغاز میشود. آغازی بر تشریح خصمِ هنر علیه فرهنگ: «نقاشی در مقام هنر نقش است، نقشی که نقشهی فرهنگ را بر آب میکند: با تن ندادن به ممنوعیتهای فرهنگ، با تخطی از آن و رسیدن به لحظههای متعالی. دست نقاش، همچون پای ولگرد، از مسیرهای ممنوع میگذرد. دستِ نقاش در دست ولگردهای تاریخ است. دستِ نقاش دام فرهنگ را از کار میاندازد تا گاو خشمگین عشق آزاد شود.» ردپای این قسم نظرورزیهای ضد فرهنگ قدمی را میتوان در کتاب دیگرش «سیاست ادبیات؛ تزهایی دربارهی نوشتار» نیز جستجو کرد؛ جستجویی در مسیر نوشتار تا نقاشی.
چیز زیادی، مازاد بر آنچه قدمی از نقاشیهای منانی میگوید، در مورد آثار این هنرمند معاصر که تصویر برخی از نقاشیهایش در این کتاب ارائه شده است، نمیتوان گفت؛ جز آنکه 19 اثر از وی، که ابعاد واقعی آن عمدتا زیر 100 در 100 هستند، به صورت رنگی و با کیفیت چاپ مناسب و در کاغذهای گلاسه در این کتاب منتشر شده است. ژیلا منانی هنرمندی اهل اصفهان است و علاوه بر نقاشی کردن، به کار اداره و مدیریت گالری هنری خود نیز مشغول است.
کتاب «پس از طوفان: در ستایش عشق»، نوشته فرید قدمی و با نقاشیهایی از ژیلا منانی، در 56 صفحه و با شمارگان 700نسخه و با بهای 18هزار تومان از سوی نشر ایجاز چاپ و منتشر شده است.
نظر شما