همایش بزرگداشت مرحوم سید احمد فردید برگزار شد
داوری اردکانی: فردید میپرسید، میفهمید و به دشواری میفهماند/ جهان به فلسفه و تفکر نیاز دارد
رضا داوری اردکانی در همایش بزرگداشت مرحوم سید احمد فردید گفت: فردید صاحب نظر بود میپرسید و میفهمید و به دشواری میفهماند. وی اهل احسنتگویی نبود و با این دنیا، خیلی سازگار نبود چون در آن احساس غربت میکرد و احساس غربت نشان میدهد که فرد در پی یافتن و درک دیگری است.
رضا داوری اردکانی در این مراسم با اشاره به ترجمه روان و گویای مرحوم فردید در آثارش و نیز شرحی که او بر کتاب «مابعدالطبیعه» مرحوم مهدوی نوشته گفت: مهدوی یکی از بهترین مترجمان فلسفه در ایران است و زمانی که ترجمه 30 صفحهای مرحوم فردید را بر کتاب مهدوی میخوانیم احساس نمیکنیم ترجمه میخوانیم گویی که خود ایشان آن را نوشته است هر چند با برخی از مباحث آن موافق نبوده است اما به هر حال ترجمههای ایشان حاکی از تسلطشان به مباحث بوده است.
وی یکی از عیوب عصر کنونی را قضاوت درباره اشخاص به اعتبار موافقت و مخالفت با آنها دانست و افزود: این مساله اصولاً سیاسی است و این در حالی است که جهان به فلسفه و تفکر نیاز دارد. آدمی با فلسفه این چنین که هست شده، بنابراین اقتضای زندگی انسان تفکر است.
انسان با تفکر دارای تاریخ شده است
داوری اردکانی با بیان اینکه انسان با تفکر دارای تاریخ شده و تفکر جدا از آدمی نیست، توضیح داد: جامعه بشری و زندگی انسان بیتفکر نمیشود، بنابراین هر وقت میبینید جایی فکر و شعر هست، زندگی هم وجود دارد و هر جا تفکر وجود ندارد پریشانی و اضطراب است.
این استاد فلسفه با اشاره به آشنایی خود با مرحوم فردید در سال 1336 گفت: من از سال 1336 شمسی ایشان را شناختم، یک روز مرحوم دکتر مهدوی سر کلاس ما آمدند و ایشان را برای سخنرانی معرفی کردند. بسیاری از مباحث و کلمات فردید را نمیفهمیدیم با اینکه من بعدها تحت تأثیر او قرار گرفتم اما از آن کلاس 45 نفره هیچ کس به دکتر فردید توجه نکرد. چند هفته به ما درس داد اما در دورههای بعدی هم کسی به او توجه نکرد. البته این عجیب نیست کسانی که خلاف عادت حرف میزدند ما نمیپسندیدیم چرا که ما عادت را دوست داریم.
وی با بیان اینکه فردید اهل احسنتگویی نبود، یادآور شد: البته نمیخواهم درباره اخلاق فردید حرف بزنم چون دلیلی ندارد وقتی متفکری از دنیا میرود درباره خوبی، بدی، درشتی و نرمی اخلاقش حرف بزنیم چرا که قرار نیست ما با همه افراد زندگی کرده و انس و الفت داشته باشیم. از سوی دیگر متفکران اگرچه به تاریخ اعتبار میدهند اما ممکن است زندگی خوبی نداشته باشند.
به گفته رئیس فرهنگستان علوم، انسان تنها موجودی است که دارای تاریخ و علم است چون فرشتگان و حیوانات نه تاریخ دارند و نه ابداع میکنند در حالی که انسان به دنیا میآید اما احساس غربت میکند.
تجدد در برابر غربت ایستاد
وی با اشاره به صدر تاریخ فلسفه تاکید کرد: فلسفه با درد و دردمندی آغاز میشود و انسان میکوشد این دنیا را به صورتی در بیاورد که کمتر احساس غربت کند، بنابراین یا خود را به غفلت میزند یا به تفنن پناه میبرد. تنها تمدنی که مقابل این غربت ایستاد، تجدد و تمدن جدید است. تنها تجدد است که میخواهد این دنیا آباد و بهشت بشود تا بشر احساس غربت نکند. البته اینکه در این راه موفق میشود یا خیر را نمیدانم.
رئیس فرهنگستان علوم ایران با بیان اینکه در اواخر قرن بیستم آثاری ظاهر شد که مشخص کرد ما نمیتوانیم این دنیا را تبدیل به بهشت کنیم اظهار کرد: به همین دلیل امروز نوری در افق غرب نمیبینیم و همه جای عالم انسان دار وحشت میشود. هیچ موقع در جهان این اندازه پریشان نبودهایم و به قول مرحوم فردید به ولوله بابلیان دچاریم. امروز زبان به جایی رسیده که دروغ و راست با هم فرقی ندارند.
اورول ملایم بود!
این استاد فلسفه با اشاره به کتاب «1984» گفت: 50 سال پیش وقتی این کتاب جورج اورول را خواندم گفتم نمیشود جنگ صلح باشد و ظلم عدل! اما بعد دیدم با اینکه او از زمان خود جلوتر بود اما حالا را ندید که ببیند زشتی و زیبایی و قدس و تبهکاری با هم یکی شده است بنابراین او خیلی هم ملایم بود!
داوریاردکانی با بیان اینکه کاری که داعش در جهان معاصر کرد را هیچ کس با دین تا به حال نکرده است، گفت: این فاجعه داعش را جزئی و کوچک نبینید البته منظورم از بعد سیاسی و نظامی نیست. چه اگر از این جهت رفع میشد قدرتهای نظامی آسان آن را از بین میبردند. مشکل عمیقتر از اینها است و مربوط به تاریخ میشود. اینجا دام ابتلا، درد و خرابآباد است. در این خرابآباد فیلسوف احساس غربت میکند. اینجا وطن حقیقی آدمی نیست. غرب تلاش میکند دنیا را تبدیل به وطن حقیقی کند. تا به حال که صورت نگرفته و حال نمیدانم امیدی هست یا خیر.
این چهره ماندگار فلسفه با بیان اینکه خوشبختانه ما دارای تاریخ فلسفه و فیلسوف هستیم و استادان زیادی داریم که بیشتر علم فلسفه را تدریس میکنند، گفت: ما تنها کشور غیر اروپایی هستیم که فلسفه داریم. علم فلسفه برای تفکر فلسفی لازم است اما نمیگویم ضروری است چرا که علم فلسفه حاصل تفکر فلسفی است.
چرا تفکر مهم است؟
داوری اردکانی اضافه کرد: بسیاری در خارج از ایران دکتر فردید را تنها فیلسوف معاصر ایران میدانند. دوستان من میدانند که من ارسطویی و کانتی نیستم اما بارها گفتهام عظمتی برای ارسطو قائل هستم که برای کمتر کسی قائلم. ارسطو شدن شوخی نیست باید با درک فلسفی کتاب مابعدالطبیعه و اخلاق سیاست او را بخوانیم و بینیم چه هست. بنابراین من نمیگویم که با جزء جزء مباحثش موافق هستم اما ارسطو استاد آغازگر است و اگر این را نمیپسندیم و نظر دیگری داریم، بحث متفاوتی است. کانت هم مهم است حتی اگر قبولش نداشته باشیم چون تفکر مهم است. بنابراین باید ببینیم کانت و ارسطو در تاریخ جهان چه کردند حتی اگر آنها را قبول نداریم و مثل آنها فکر نمیکنیم.
وی با بیان اینکه شاعرانی مثل سعدی و حافظ به اعتبار خودشان اهمیت ندارد تنها چون عالمان انسانی هستند، مهم شدند، گفت: آنها غربت ما را قابل تحمل و انسانیت را به یاد ما میآورند. از رنسانس تا کنون هر کتابی نوشته شد، گفت ارسطو بی خود گفت! اما ارسطو با خود گفت! بنابراین مقام افرادی مثل ارسطو را نمیتوانیم حذف کنیم.
نگاه فردید و پرسشهای تازه او مهم بود
داوری اردکانی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه مرحوم فردید با این دنیا خیلی سازگار نبود، یادآور شد: او با دنیا احساس غربت میکرد چون احساس غربت نشان میدهد که فرد در پی یافتن و درک دیگری است.
به گفته وی، فردید سیاسی نبود و کاری با سیاست نداشت. اما به هر حال سیاست چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. برای ما نگاه فردید و پرسشهای تازه او مهم بود و اینکه فلسفه را نقد میکرد و از شعر و ماهیت آن میگفت. فردید صاحب نظر بود میپرسید و میفهمید و به دشواری میفهماند. این برای ما درس بود هر چند درک این مسایل به استعداد افراد و شرایط زمان هم بستگی دارد گاهی زمان فلسفه نیست!
در پایان این مراسم از جلد نخست درسگفتارهای فردید با عنوان «غرب و غربزدگی» رونمایی شد.
گزارش تکمیلی این مراسم متعاقبا منتشر میشود.
نظر شما