یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۰
شفاعی: شعر عاشقانه آیینه تمام‌نمای رفتار اجتماعی ماست

آرش شفاعی در جلسه نقد کتاب «عاشقانه‌های تاریکروشن» سروده حمیدرضا شکارسری گفت: به دلیل روانشناختی شعر عاشقانه بر تجاهل‌العارف و این‌که من این جهان واقعی را بر هم می‌زنم، بنا نهاده شده است. شعر عاشقانه آیینه تمام‌نمای رفتار اجتماعی ماست.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، جلسه نقد کتاب «عاشقانه‌های تاریکروشن» سروده حمیدرضا شکارسری دیروز، 23 شهریور، در سرای اهل قلم با حضور آرش شفاعی، رضا حاجی‌آبادی و سیداحمد نادمی برگزار شد. 

در ابتدای این جلسه رضا حاجی‌آبادی، مدیر انتشارات هزاره ققنوس گفت: وقتی این اثر شکارسری را دیدم تعجب کردم چون فکر نمی‌کردم که او چنین مجموعه عاشقانه‌ای بسراید.

شکارسری نیز در این‌باره توضیح داد: وقتی بحث شعر عاشقانه پیش می‌آید، موضوع بوطیقا هم مطرح می‌شود. باید دید در تاریخ ادبیات ما از چه دریچه‌ای به عشق نگاه شده است. تعجب حاجی‌آبادی به گمانم از این وجه است که شاعری که خواه و ناخواه به شاعر دفاع مقدس معروف است، شعر عاشقانه را با دیدگاهی نمادین و غیر ملموس می‌سراید.

شفاعی در ادامه گفت: هیچ شاعری نمی‌تواند از فضای مضمون آفرینی صرف نظر کند. «لیریک» فضایی است برای بروز شعر ناب. امروز شعر به یک کالا تبدیل شده و مخاطب دوست دارد اگر مثلاً شعر کوتاه می‌خواند شعر بلند هم بخواند. شاید عده‌ای از مخاطبان دوست نداشته باشند مجموعه‌ای از اول تا آخر شعر عاشقانه داشته باشد، ولی این اتفاق کار منتقد را آسان می‌کند و می‌تواند از آن استفاده‌های فرامتنی داشته باشد.

وی گفت: به چنین تجربه‌هایی فراتر از حوزه زبان می‌توان نگاه کرد. من در بحث امروزم وارد موضوعات ادبی و شگردهای زبانی نمی‌شوم و بیشتر از حیث مضمون وارد نقد این کتاب خواهم شد. در برآیند اثر می‌توان دلدادگی را به عنوان یک موضوع ادبی در تاریخ یک کشور بررسی کرد. دلدادگی یک سوژه متکثر در همه کارهای عاشقانه است. عاشق و معشوق می‌توانند ابژه‌هایی باشند که مورد تماشا قرار می‌گیرند. در ادبیات معاصرمان به بحث میان رشته‌ای به نام «جامعه شناسی عشق» می‌رسیم.

شفاعی مضمون‌های شعرهای شکارسری را برشمرد و افزود: نخستین مضمون این است که من و تو مورد توجه هستیم و این جهان روی من و تو تمرکز کرده است.

وی به بخشی از نخستین شعر شکارسری در کتابش اشاره کرد و گفت: در این شعر کاملاً مشخص است که همه چیز به عاشق و معشوق توجه دارند و آن‌ها را زیر ذره‌بین قرار داده‌اند:
«اوایل فکر می‌کردم کسی حواسش نیست
بعد کم‌کم متوجه شدم
از پیاده‌رو که می‌گذریم
گربه‌ها گوش تیز می‌کنند
و گنجشک‌ها جیک جیکشان را قطع...»

شفاعی به دیگر مضامین شعرهای شکارسری اشاره کرد و توضیح داد: در صفحه 10 کتاب مزاحم بودن غیر و این‌که هستی اصولاً یک جورهایی می‌خواهد در کار ما دخالت کند، یکی دیگر از مضامین کتاب است. حتی کلاغ هم مزاحم عاشق و معشوق است. خود شیفتگی به دلیل این‌که من تو را به دست آورده‌ام و تو مرا، یکی دیگر از مضمون‌های زیبای این شعرهاست. این گونه مضامین در آثار نزار قبانی به وضوح دیده می‌شود و اوج این نوع کار در آثار این شاعر دیده می‌شود. این نوع مضمون‌ها به نوعی مفاخره بدل می‌شود تا به آن جا که کل هستی به «ما» حسادت می‌کنند.

این منتقد افزود: در صفحه 77 شاعر همه‌اش در این فکر است که سرانجام کارش چه می‌شود. غم هجران در این شعرها وجود دارد. البته در این  مجموعه با عاشقانه‌های تلخ و سوزناک مواجه نیستیم چرا که مجموعه افراد جامعه ما کمتر چنین شعرهایی را می‌پسندند. مضمون دیگری که در شعرهای شکارسری دیده می‌شود، آشفتگی است که در صفحه 55 دیده می‌شود. موضوع دیگر غیبت است و این که تو هیچ وقت نیستی. در شعر صفحه 12 معشوق پشت جنگل و کوه را می‌گردد تا به معشوقش برسد اما به او دست پیدا نمی‌کند.

شفاعی ادامه داد: لاف زدن و بیش از اندازه سخن گفتن، پنهان کاری و یکی بودن در یک لحظه ولو عاشق و معشوق در یک جا با هم نباشند از دیگر مضمامین شعر شکارسری است. در شعری دیگر می‌خوانیم: «از واقعیت به تو پناه می‌برم.» که این هم مضمون تخیل و توهم در شعرهای این مجموعه است. هراس از آینده و این که «من» در این دنیا چه کنم، در صفحه‌های 15 و 35 دیده می‌شود. رسوایی یکی دیگر از مضامین عشق در کتاب «عاشقانه‌های تاریکروشن» است. شیطنت‌های عاشقانه هم در این اثر دیده می‌شود، وقتی که عاشق و معشوق به سینما می‌روند و در آخر هم نمی‌دانند شخصیت اول فیلم تایتانیک زن بود یا مرد.

این منتقد افزود: شاعر دروغ هم می‌گوید. مثلاً می‌گوید شعرها از چشمان تو می‌آید و این دروغی است که به سادگی می‌توان به مخاطب القا کند. وجه تمایز یک شاعر حرفه‌ای با غیر حرفه‌ای این است که که شعر را بسازد و نه این‌که مغلوب شعر شود.

وی گفت: همه مضامین کتاب را برشمردم تا بگویم به یک دلیل روانشناختی شعر عاشقانه بر تجاهل العارف و این‌که من این جهان واقعی را بر هم می‌زنم، بنا نهاده شده است. شعر عاشقانه بر معنای گریز از واقعیت سروده شده. این خودفریبی باعث می‌شود شعرهای عاشقانه خوبی نوشته شود که به گمانم شعرهای شکارسری از این جنس سروده‌هاست. شعر عاشقانه آیینه تمام نمای رفتار اجتماعی ماست. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که عشق و دلدادگی نوعی انحراف محسوب می‌شود. عاشق هم در مقابل معشوق و هم در مقابل جامعه شکست می‌خورد. جامعه او را سرکوب می‌کند تا احساساتش را پنهان کند. پس در این وضعیت جمله «دوستت دارم» اعتراف است، مانند اعترافی که یک نفر پیش بازجو می‌کند. در واقع عشق با اعتراف شروع می‌شود.

شفاعی گفت: کار شکارسری در این مجموعه با دارا بودن همه مضامین لطیف، یک وحدت مضمونی دارد که به عنوان یک بررسی اجتماعی هم می‌توان روی آن دست گذاشت.

سید احمد نادمی دیگر سخنران این جلسه گفت: کتاب شکارسری حالات عشق یک شاعر است و شاعر سعی کرده با تقسیم‌بندی‌های مکانی مثل «عاشقانه‌های خیابانی»، «عاشقانه‌های تاریکروشن» و «عاشقانه‌های پارک خلوت» حالت‌های مختلف را طبقه‌بندی کند.

مجموعه شعر «عاشقانه‌های تاریک روشن» امسال(1392) از سوی انتشارات هزاره ققنوس به چاپ رسیده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط