يدالله ثمره عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي و مدير سابق پژوهشگاه گويششناسي در فرهنگستان دوم، در هشتمين نشست مشترك فرهنگستان زبان و ادب فارسي و بنياد ايرانشناسي، بر كاركرد موثر سبكشناسي زبان در معرفي ادب فارسي به جوامع جهاني ادبيات تاكيد كرد.
وي ادامه داد: با استقبال خوب دانشجويان، پس از مدتي اين درس در برنامه درسي مقطع كارشناسي ارشد نيز به عنوان درسي دو واحدي و اختياري وارد شد تا آنكه سرانجام، با تعطيلي دانشگاه و تجديد نظر در برنامه درسي، اين درس از بين دروس اين دورهها حذف شد.
ثمره با بيان پارهاي از موارد تفاوت سبكشناسي زبان با سبكشناسي ادبي يادآور شد: دانشجويان ما بيشتر از دريچه كتاب «سبكشناسي» استاد ملكالشعراي بهار با سبكشناسي ادبي آشنا هستند، اما سبك شناسي زبان سالهاست كه در دانشگاههاي دنيا به عنوان رشتهاي زنده و مهم مطرح است. در حالي كه در ايران كمتر به آن توجه شده.
وي در ادامه افزود: براي دانشجوياني كه در پي موضوع براي رسالههاي دكتري و حتي كارشناسي ارشد هستند، در اين حوزه موضوع فراوان است. به ويژه با گستره منابع ادبي ما و گنجينه غني زبان فارسي، در اين حوزه كار بسيار ميتوان كرد كه هم به شناخت بهتر ما از متون ادب فارسي كمك كند و هم در معرفي ادبيات ما به جهان، موثر باشد.
ثمره در ادامه سخنانش با تقسيم سبكشناسي زبان به دو شاخه «محدود» و «گسترده» گفت: سبكشناسي محدود، خود به سه شاخه سبكشناسي ادبي، سبكشناسي آماري و سبكشناسي آوايي يا صدايي تقسيم ميشود.
وي در توضيح بيشتر خاطرنشان كرد: سبكشناسي آماري زبان، بسامد يا آمار وقوع عناصر سبكي را در يك متن يا يك گويش بررسي ميكند. سبكشناسي آوايي يا صدايي زبان نيز نقش زيباشناختي آوا را در ارتباط با برجستهسازي معنا مطرح ميكند و به بيان ديگر، علاوه بر نوعي موسيقي دلپسند، معني را در اين ارتباط مورد بررسي قرار داده، برجسته ميكند.
ثمره با اشاره به سبكشناسي زبان در معني گسترده آن نيز گفت: در معني گسترده، سبكشناسي به اين سه شاخه محدود نميشود. بلكه ممكن است بر روي متوني كه مربوط به يك دوره خاص باشد، متمركز شود؛ و يا اشعار دوره تاريخي خاص، يا شاعر مشخصي را مورد تحليل قرار دهد.
مترجم «نظام آوايي زبان» اضافه كرد: همچنين سبكشناسي در معني گسترده خود، ميتواند به تحليل ويژگيهاي سبكي زبان گروهي خاص از يك جامعه چون سياستمداران يا روزنامهنگاران، به عنوان گونهاي زباني بنشيند.
وي ادامه داد: سبكشناسي ميتواند به بررسي گونههاي مختلف يك گويش زباني چون شيرازي يا تهراني بپردازد. همچنين گاه هدف از اين مطالعات روشنگري است. بدين معنا كه ممكن است متني داشته باشيم كه نويسنده يا شاعر آن را نشناسيم. در اين شرايط سبكشناسي به كمك ما ميآيد تا با تحليل ويژگيهاي سبكي آن متن، مولف يا دستكم مقطع تاريخي تاليف آن متن را مشخص كنيم.
ثمره تاكيد كرد: البته در يك تحليل سبكي كامل، همه سطوح زباني اعم از صدا، صورت، ساخت و معنا، بايد مورد تحليل قرار بگيرند.
وي در ادامه اين جلسه با ذكر مثالي، نوع تحليلهاي سبكي را در برخورد با يك متن مشخص بازگو كرد.
مولف «آواشناسي زبان» با ذكر غزلي كه از جانب حافظپژوهي به نام «بلوخمان» در سال 1887 ارايه شده و در هيچ يك از نسخ ديوان حافظ نيامده است، خاطرنشان كرد: بلوخمان مدعي است كه اين غزل متعلق به حافظ است. با تحليل سبكي زبان اين غزل و مقايسه آن با نتايج سبكشناسي برآمده از شعر حافظ، ميتوان ميزان درستي اين ادعا را تحقيق كرد.
وي در ادامه با ارايه تحليلهايي در زمينه ويژگيهاي واجي اين غزل، خوشههاي دوهمخواني و سههمخواني، تركيبات، وزن و قافيه و رديف آن، ويژگيهاي معنايي، نحوه ارايه موضوع و تخلص شاعر در غزل، نشان داد كه اين غزل به احتمالي كمتر از 50 درصد، و به احتمال 43 درصد متعلق به حافظ است.
ثمره در پايان نتيجه گرفت: البته اين درصد بدون در نظر گرفتن مشخصات نحوي محاسبه شده است. چنان كه ملاحظه ميشود حداكثر احتمال تعلق اين غزل به حافظ با احتساب 5 درصد خطاي محاسبه، 48 درصد است كه به 50 درصد هم نميرسد. بنابراين به يقين ميتوان گفت كه شعر مذكور متعلق به خواجه حافظ شيرازي نيست.
نظر شما