محسن ابراهيم،مترجم و نويسنده شاخصي كه سالها بي ادعا و به دور از هياهو و جنجال هاي معمول بهترين آثار را از ادبيات داستاني ايتاليا به فارسي زبانان شناسان، در عين ناباوري در 58 سالگي درگذشت.چندي پيش وي با بزرگواري يادداشتي را درباره جهاني شدن ادبيات در اختيار خبرگزاري كتاب گذاشته بود كه تكرار انتشار آن و خواندن دوباره اش خالي از لطف نيست._
در همان دوره حافظ هم شاعرانی بودند که کمترین نشانی از آنها نداریم، چون بیتردید در حد و اندازه ضروریِ ماندگاری نبودند. این مثال در مورد شعر و ادبیات هم صدق میکند. حتی در زمان حال هم شاعران و نویسندگانی را میبینیم که قبل از مرگشان، مردهاند. بنابراین نمیتوانیم گناه را به گردن زبان بیندازیم. تعداد متکلمین به زبانهای دیگر هم، جز زبان چینی و زبان عربی، چندان زیاد نیست. بهطور مثال، تعداد کسانی که با زبان ایتالیایی صحبت میکنند به هفتاد میلیون نفر میرسد. در فرانسه و آلمان هم در همان محدوده خودشان صحبت میشود. وضع زبان اسپانیایی از سایر همسایگانش بهتر است و به 250 میلیون نفر میرسد؛ درحالیکه فقط در ایران بیش هفتاد میلیون به این زبان صحبت میکنند و در کشورهای افغانستان و تاجیکستان هم به فارسی صحبت میشود. زبان چینی به بیش از یک میلیارد نفر و زبان عربی به شماری قابل توجه...
اما این زبانها، همه در محدوده کشورشان صحبت میشود. البته سوای فرانسه، که در کشورهای مستعمره سابقش هم زبان فرانسه مورد استفادهاست. اما کشور آلبانی که زبان رسمیشان توسکو است، کم تر از سه میلیون متکلم دارد. اما ادبیات همه این کشورها برای جهانیشدن باید از زبان واسطه انگلیسی به عنوان زبان واحد جهانی عبور کنند. یعنی اینکه تعداد صحبتکننده و سختی و آسانی زبان مبدا، دارای اهمیت نیست. غیر از مسئله زبان، عوامل دیگری مثل ناشر و مترجم و تبلیغات هم سهم بسزایی دارند.
ناشر موسسهای فرهنگی- اقتصادیست که باید بتواند روی این محصول فرهنگی خود، محاسبات صحیح داشته باشد، بتواند کتاب را بفروشد و سرمایه خود را چرخه تولیدات فرهنگی، باز بکار بگیرد. بنابراین به کتابهایی روی خواهد آورد که توان جذب خواننده و فروش مناسب را داشته باشد. مترجم زبان فارسی هم به نوبه خود از عناصر مهم است. بعد از انقلاب مترجمهای فارسی زبان بسیاري هستند که به هر دو زبان تسلط دارند و آثار خوبی را نيزترجمه کردهاند و جهان هم انتظار خواندن آثار ارزشمندی از ادبیات ایران را دارد، چون طی این سالها، با تبلیغات منفیای که در باره ایران شده، بسیاری از نگاههای کنجکاو در عرصه ادبیات متوجه کشور ماست. بنابراین تمام عناصر لازم برای راهیابی ادبیات ایران در سطح جهان مهیاست. اما با وجود همه این امکانات، هیچ اتفاقی در این مورد براي ادبیات ما نمیافتد.
به دو دلیل:
دلیل اول این که محیط ادبی ایران، نتوانسته نویسندگانی با دیدگاههای جهانی تربیت کند. و مزید بر این علت، اگر امکان رسیدن به نگاه جهانی (نه زبان جهانی) نه تنها میسر نشد بلکه، به وجود آمدن فضای اقتصادی ناگوار برای نحله نویسنده و هنرمند، آن مختصر نگاهی را هم از طی سالهای تجربه آموزی جهانی از دست دادیم و به خلق آثاری پرداختیم که فقط مصرف داخلی داشت و دارد. قبل از انقلاب نویسنده در تلاش براي مقابله با سانسور و مسائل داخلی بود و شکستن سد سانسور از طریق کدها و نشانهها و ایما و اشارهها بود، که همین محدود نگری باعث دست نیافتن به آن نگاه جهانی لازم برای خلق اثری ماندگار شد.
ديگر زمان حافظ بودن گذشته است. پیچیده گوییها و در لفافه نوشتنها و شعر سرودنها را هم که در دوره قبل تجربه کردهایم، فقط مصرف داخلی دارد و به مزاق جهان آزاد خوش نمیآید و برای خوانندهاش مهم نیست که نویسنده و شاعر ما بخواهد با علم اشاره صحبت کند. ادبیات جهان ادبیات باز و بیایما واشاره است و دارای ارزشهای صرفا ادبی، حتی برای مسائل ميلیونها بار گفتهای مثل عشق، انتظار، مرگ و غیره. هیچ خوانندهای هم حوصله ی گشودن رمز و رازهای کلام بسته نویسندگان ما را ندارد و عمر این حرفها هم سر آمدهاست. بنابراین در چرخه بهوجود آمدن یک اثر، که از نویسنده شروع میشود، و از موسسات فرهنگی و افراد فرهنگی مثل ناشر و مترجم عبور میکند و به دست خواننده میرسد، تنها کسی که تصمیم نهایی را میگیرد خوانندهاست و نویسنده اگر برای دل خود مینویسد( که مجاز است) نمیتواند مدعی شود که چرا جهان نوشته مرا نپسندید. یا این که برای خواننده جهانی مینویسد که در این صورت باید شناخت و نگاه جهانی داشته باشد .
از نسل اول نویسندگان مهاجر، با وجود قرار گرفتن در جهان بی مرز، به لحاظ همراه داشتن همان محدویت فکری، اثر قابل توجهی شکل نگرفت. و آثاری هم مورد استقبال واقع شد، بیشتر جنبههای سیاسی داشت تا ارزشهای ادبی. بنابراین از این نسل نه میتوان توقعی داشت و نه اتفاقی خواهد افتاد. چون تلاش خودش را در حد تجربیات، فضای سیاسی کشور، و توان نویسندگیاش کردهاست.
اما ادبیات ایران، ازطریق نسل دوم به ارزشهای مهمی دست خواهد یافت. چون این نسل، سوای نسل محدود نگر پدرانشان، از سویی دارای پیشینه عظیم ادبی و فرهنگی ایران است و از سوی دیگر جهانبینی لازم را دارد. چون برای داشتن ادبیات جهانی باید دیدگاه جهانی داشت، نه زبان جهانی.
---------------
با ترجمه محسن ابراهيم منتشر شده است:
متاسفیم از.... دینوبوتزاتی- نشر مركز
کولومبره و چند داستان دیگر - دینو بوتزاتی- نشر مركز
شصت داستان- دینو بوتزاتی- نشر مركز
نویسندگان پیشرو ایتالیا- محسن ابراهیم - انتشارات فكر روز
و...
نظر شما