ميرجلالالدين كزازي در نشست «درهاي باز، سفر بين فرهنگي»:
جاي پاي ادبيات كلاسيك ايران در كشور اسپانيا مشهود است
ميرجلالالدين كزازي در نشست «درهاي باز، سفر بين فرهنگي» گفت: پيوند اسپانيا با تاريخ و فرهنگ ايراني در جهان باستان و روزگار نو با ميانجي و پايمردي انجام گرفته است. روش داستان در داستان، كهنترين شيوه داستاننويسي ايراني است كه اسپانياييها از آن بهره بسيار بردهاند.\
وي كه عصر روز سهشنبه (22 ديماه) در مركز فرهنگي شهركتاب سخن ميگفت در ادامه افزود: يكي از برترين و شناختهترين ويژگيهاي اسپانيا پديده فرهنگي گاو اوژني است، اسپانيا سرزمين گاو اوژنان است، نميخواهم از واژه گاوكش بهره ببرم.
اين پديده توسط ماتادورهاي اسپانيا روايي يافته و خاستگاه كهني را به تصوير كشيده است.
اين شاهنامهپژوه خاطرنشان كرد: ميتوان انگاشت كه پديده نامدار گاو اوژني در اسپانيا نمود، نشان و يادگاري باشد كه يكي از آيينهاي كهن ايراني در اين سرزمين هنوز برجاي مانده است. آن آيين مهرپرستي و ميترائيسم ناميده ميشود. اين آيين در ايران زمين در پي تنگبيني و خشكانديشي موبدان زرتشتي از ميان رفت و در باختر زمين گسترش و روايي بسيار يافت و پيش از آيين ترسايي برترين آيين جهاني در جهان شاهي روم، آيين مهر بود.
وي افزود: در آيين مهرپرستي يكي از نگارههاي بسيار شناخته شده كه بهويژه نمونههاي فراوان از آن را در روم باستان و اروپا ميتوان يافت نگاه مهر است، جوان برومند و رخشانروي كه بر پشت پاي ژنده نشسته و خنجري بر آن كشيده است و ميخواهد گاو را پي كند.
نويسنده «نامه باستان» يادآور شد: گاو اوژني يكي از ويژگيهاي بنيادي مهر ايراني است و گاو در نمادشناسي، كهنترين نشانه آفرينش آب و خاك، جهان گيتي و پيكرينه است زيرا گاو، مام زمين محسوب ميشود و در افسانه كهن هم ميبينيم كه زمين با شاخ گاوي نهاده شده و در برابر شير، نماد آفرينش برين و آتشين است.
وي افزود: در گاهشماري نمادين و ايراني دومين ماه سال كه ماه شگفتي و پروردگي جهان آب و خاك است رستاخيزي در گيتي روي ميدهد. ارديبشهت، ماه گاو است و در برابر دومين ماه تابستان كه در آن خورشيد در بيشترين پرتوفشاني خود قرار ميگيرد، ماه شير است و بيهوده نيست كه يكي از آشناترين نگارههاي تخت جمشيد نگاره شيري است كه چنگ بر كپل گاوي زده و گرم درشكستن و فروافكندن آن است.
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: در اين پديده آسمان بر زمين و گيتي بر مينو و مينو بر گيتي چيره ميشود، اين ورزش و پديده فرهنگي كه در اسپانيا روايي يافته، بخش سرشتي و ساختاري آن ناگزير از فرهنگ اسپانياست. مهر با پي كردن گاو ميكوشد آفرينش را از بند برهاند و جانها را رهايي ببخشد و زمين را به آسمان بپيوندد و بازگرداند. پيوندهاي اسپانياييها با ايرانيان به روزگاران بسيار كهن نيز بازميگردد.
وي افزود: در هر دو آشناييها و پيوندهايي كه اسپانياييها با ايرانيان داشتهاند در روزگار كهنتر و نوتر اين آشنايي يكباره و بيميانجي نبوده است و فرهنگ ايراني به ياري اسلام به اسپانيا ميرود و اسپانيا دروازهاي ميشود كه باختر زمينيان بتوانند با فرهنگ ايرانزمين آشنايي بجويند ولي همه آنچه را كه فرزند برومند و بالابلند ايران پديد آوردند از سر ناداني و تيرهدلي به ديگران باز ميخوانند و خواهش من اين است زماني كه دانشورانه سخن ميگوييم مرزها را پاس بداريم و بگوييم ايرانيان چنين كردهاند.
كزازي يادآور شد: ما در روزگاراني هستيم كه بخواهند يكي از دانشمندان فرهنگ و تاريخ ايران را بربايند و از آن خود كنند، آيا اين ايرانيان بودهاند كه اين همه دانش را همراه خود به اسپانيا بردهاند يا باختر زمينيان؟ من بارها گفتهام كه اگر آيين گرامي اسلام به ايران زمين نميآمد چيزي به نام فرهنگ اسلامي پديدار نميشد آن فرهنگ نيز مانند فرهنگ كهن ازآن ماست.
وي افزود: ما نميخواهيم مانند ديگران آنچه ازآن ما نيست به نيرنگ و ترفند به خود بازبنديم و آنچه ازآن ماست به آساني از دست بدهيم. فرهنگ ايراني به ياري دين اسلام به اسپانيا برده شد و بزرگاني در آن سرزمين پديد آمدند كه مايه نازش بودند و قلمرو گوناگون دانش، ادب و هنر را پايهريزي كردند اما اسپانياييها از آن روي كه با زبان پارسي كمتر آشنايي داشتند فرهنگ ايراني را به ياري زبان تازي ميشناختند و بخت آن را نيافتند كه با زبان شكرين ايراني آشنا شوند.
اين استاد دانشگاه يادآور شد: يكي از گراميترين و گرانمايهترين داستانهايي كه تا كنون نوشته شده دن كيشوت از سروانتس نويسنده اسپانيايي است. دو ويژگي برجسته دن كيشوت كه با شيوه داستاننويسي ايراني ميبينيم روش داستان در داستان است كه از كهنترين شيوههاي داستاننويسي محسوب ميشود. ادبشناسان باخترينه برآن باورند كه اين ويژگي از ادب خاورانه ستانده شده است.
وي افزود: اين داستانها از درون داستانهاي هزار و يكشب برآمده و شيوهاي در داستاننويسي پديد آورده است. اسپانياييها با زبان و ادب پارسي در روزگار كهنتر به ياري ديگر زبانهاي اروپايي آمدند و ما ايرانيان با اسپانياييها بيش از ديگر اروپاييها پيوند داريم، اگر كسي از ايران به اسپانيا برود خود را غريب نميبيند هر چند مسلماني در آنجا مشاهده نميشود. سالها فرمان راندن مسلمانان بر اسپانيا كه به عنوان دروازهاي بهشمار ميرفته كه اروپاييان از آن توانستهاند با فرهنگ ايراني آشنا شوند انگيزهاي است كه ما ايرانيان در اسپانيا خود را غريبه نمييابيم.
كزازي يادآور شد: دومين سرزميني كه آشناي ماست ايتالياست كه در پيشينه خود پيوندهايي بسيار بيشتر از ديگر سرزمينهاي اروپايي با ما ايرانيان داشته است. ما ديري نيست كه آغاز كردهايم كه با ادب اسپانيايي آشنا شويم، زبان اسپانيايي مانند زبان باستاني گونهاي جهانشناسي بهوجود آورده است و قلمرو ادب اسپانيايي بسيار گستردهتر از جغرافياي اسپانياست.
وي در پايان سخنانش گفت: به سود ماست كه بكوشيم بيشتر با زبان و فرهنگ اسپانيايي آشنا شويم و از سوي ديگر به سود اسپانياييهاست كه اگر با تاريخ و فرهنگ و ادب ايران آشنا شوند خود را ژرفتر خواهند شناخت زيرا پيشينه فرهنگي ايران و اسپانيا به روزگاران بسيار كهن بازميگردد.
نظر شما