پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۲
شعرخوانی شاعران جوان در محفل سرو

نشست شعرخوانی انجمن سرو به همت خانه ادبیات در محل سی و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با حضور شاعران جوان برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا در این نشست که در نخستین روز برپایی نمایشگاه بین المللی کتاب تهران برگزار شد، علی اکبریان‌، نخستین شاعری بود که به خوانش چند رباعی پرداخت: «از همهمه شهر کمی دورترک / در محفل دوستان هم نان و نمک / مشغول به شعر است و سرودن هستیم / ماه و من و ابر و باد و خورشید و فلک»

علیرضا دادگر، دومین شاعری بود که به خوانش شعری طنز پرداخت: «پی ام بشری داد که خاطرخواتم / گفتم بدو تو کافه که من باهاتم / در کافه یکی آمد و بر شانه م زد / با شاخه گل گفت که باباتم»

مجید امیدواری نیز در این محفل غزلی با ردیف آیینه و با این مطلع خواند: «شکست بغض جهان، در صدای آیینه / کدر شد دم سردم هوای آیینه»

شادمان که از شاعران جوان کرمان است نیز به خوانش غزلی با مطلع «می‌کنی راهی مرا سمت دیار واهی ات / بر خیالتم نشسته گرد خاطرخواهی‌ات» پرداخت.

قاسمی شاعر دیگری بود که در حوزه شعر مقاومت به اجرای چند رباعی و غزل پرداخت: «با خنده و روسفید برمی‌گردم / با زندگی جدید برمی‌گردم / این بار اگر خدا بخواهد مادر / من می‌روم و شهید برمی‌گردم»

وی همچنین شعری برای شهید بروجردی خواند:

موجی شده از هیبت تو پهنه اروند / بر قامت تو خیره شده کوه دماوند

در سینه‌ات آرامشی از جنس بهشت است / موهای تو در باد پریشان شده هر چند

امروز تو باید که دلیرانه بجنگی / امروز کخ همسنگر تو هست خداوند

خمپاره ای از فاصله دور رسیده است / تا دود کند پیش قدم های تو اسفند

سربند تو را سخت در آغوش گرفته است / سخت است به این سادگی از مثل تو دل کند

آمیزه ای از سرخی و شیرینی نابی / انگار خدا سیب و غسل را زده پیوند

تاریخ ندیده است کسی را پر از زخم / مانند تو اینگونه به مرگش زده لبخند

سلیمانی از برگزیدگان جشنواره شعرفجر نیز در این محفل حضور داشت و شعر کوتاهی خواند:

برای قایق من باد بودی، بادبان بودی / همان اندازه که بی رحم بودی، مهربان بودی

گذشتن از تو پیرم کرد، تنهایی اسیرم کرد / تو اما سال ها در خاطرات من جوان بودی

حواشی از تو دورم کرد، تنهایی صبورم کرد / تو اما نقش اصلی در تمام داستان بودی

خبر دارم که از این خانه غمگین کجا رفتی / به جای ماه هر شب در میان آسمان بودی

خبر دارم برای تو یکی از دیگران بودم / مرا هرگز ندیدی چون که مثل دیگران بودی

سلیمانی شعر دیگری نیز خواند:

مسیر خانه من با مریض خانه یکی است / که عشق و مرگ در این دوره و زمانه یکی است

همیشه زود رسیدی و دیر برگشتی / دلیل اگر که یکی نیست، پس بهانه یکی است

برای هر که سرودم، تو را نظر کردم / تلقی همه از شعر عاشقانه یکی است

چگونه است زبان مرا نمی فهمی / ولی زبان سلیمان و موریانه یکی است

در ادامه جلسه شعر خوانی محفل سرو، انوری غزلی با مطلع زیر خواند:

وقتی که در محبت تو شوق و شور نیست / رد کردن مرام تو دور از شعور نیست...

ترکی نیز قطعه ای برای مزار مادر خواند:

در این حریم سنگی، دنیایی آرمیده / او که پناه اول، آغوش آخرم بود

با ذکر اهل بیتی من را بخواند آموخت / لبیک یا ابالفضل، حافظ به محشرم بود

هر ذکر در نمازش، آغوش باورم شد / آموزگار تسبیح، یا حق و حیردم بود

وقتی که سیل غم ها من را به گریه می برد / هر بار دست مهرش بر گونه ترم بود

در ازدحام خورشید، بر آن تموز بد دل / دلخوش به سایه بودم، او سایه سرم بود

در صبحگاه هجرت، این زمزمه به لب شد / جانم چرا ببردند وقتی بربرم بود

اکنون که دانه ای شد در خاک من بدانم / در روز بی کسی ها او یار و یاورم بود

در ختم دار دنیا دارم به دوش او را / دارو ندار ما در این تن که میبرند، بود

ای خاک میزبانش، ارام و مهربان باش / این تن که می سپارم بر خاک، مادرم بود.

محفل سرو، نهاد نوبنیادی است که به همت شاعران جوان، برپا شده و هر هفته جلسه شعر دارد.

نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت (۱۴۰۳) در محل مصلای امام خمینی (ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی برگزار می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها