سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۰
کتاب یک تحلیلی بومی برای انقلاب اسلامی ارائه می‌دهد/ اهمیت دسته‌بندی نظریه‌های انقلاب

غلامعلی سلیمانی، پژوهشگر تاریخ گفت: کتاب «ایران در فرآیند انقلاب» نقاط قوت زیادی دارد که مهم‌ترین آن این است که یک تحلیل بومی برای بیان پدیده‌ای که در ایران اتفاق افتاد، انتخاب شده است.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): غلامعلی سلیمانی، پژوهشگر تاریخ در نشست معرفی و بررسی این کتاب از سلسله نشست‌های تاریخ معاصر انقلاب اسلامی که دوشنبه ۲۵ دی‌ماه ۱۴۰۲ برگزار شد، گفت: کتاب «ایران در فرآیند انقلاب» نقاط قوت زیادی دارد که مهم‌ترین آن این است که یک تحلیل بومی برای بیان پدیده‌ای که در ایران اتفاق افتاد، انتخاب شده است. فضای فکری شهید مطهری برای این اثر برمی‌گردد به اصالت فرد و نقش. شهید مطهری تلاش کرد در این مناظره فردی دیدگاه متفاوتی را ارائه کند. این بحث فلسفی بیشتر برای معضل فلسفی تبیین شده است. بهتر آن بود که مولف کتاب «ایران در فرآیند انقلاب» وارد حوزه‌های دیگری می‌شد.

وی افزود: در بحث‌های مربوط به نظریه پژوهش فلسفه تاریخ، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و انسان‌شناسی با هم تداخل پیدا می‌کنند. تداخل جامعه‌شناسی و فلسفه تاریخ بحث‌های شهید مطهری در تبیین این ساحت‌های مختلف که می‌خواست چهارچوب نظری را شکل بدهد، خیلی موفق نبود. من اگر نویسنده کتاب بودم ابتدا سعی می‌کردم نظریه‌های مربوط به انقلاب را دسته‌بندی کنم. دسته‌بندی نظریه‌های انقلاب را از این منظر انجام می‌دادم تا نقطه قوت کار بیشتر خودش را نشان بدهد. وقتی برای نوشتن کتابی نظریه خاصی انتخاب می‌شود باید در فصل نخست به نظریه پرداخته شود. در کتاب مطرح نشده است که جامعه ایرانی هویتش از چه ساخته شده است و اینکه سهم وزن هر یک از عناصر ایرانی به چه شکل است نیز مطرح نشده است.

سلیمانی بیان کرد: جامعه ایرانی را سیاست، اقتصاد و فرهنگ می‌سازد اما جایگاه مباحثی مانند اقتصاد و تغییر و تحول در این عرصه خیلی مشخص نیست. صورت‌بندی دقیقی از این سه‌گانه ارائه نشده است. تغییر و تحول این سه‌گانه ارائه نشده است. اگر به همین میزان که مولف به نقش امام پرداخته است به این سه‌گانه نیز می‌پرداخت و یک صورت‌بندی دقیق ارائه می‌شد، به مخاطب امکان ارزیابی بهتر اثر داده می‌شد.

استفاده از تحلیلی بومی برای بیان پدیده‌ انقلاب اسلامی/ اهمیت دسته‌بندی نظریه‌های انقلاب

همچنین مصطفی تقوی مقدم مولف کتاب «ایران در فرآیند انقلاب» در این نشست گفت: بعد از سال‌ها پژوهش دغدغه به وجود می‌آید و این کتاب در چنین بستری از کارهای تحقیقاتی شکل گرفت. اصولاً پدیده‌های علمی نیز مانند دیگر پدیده‌ها سیر تکاملی پیدا می‌کنند. در زمانی که مجموعه نظریه‌ها را دیدم یک ناترازی بین توسعه سیاسی و اقتصادی وجود داشت و برخی به مسائل فرهنگی تکیه می‌کردند. در برخی موارد شعارهای فرهنگی و سویه‌های فرهنگی دستاویزی برای طرح مطالبات اجتماعی بود.

وی افزود: من احساس می‌کردم که هر کدام از اینها کاستی‌هایی دارند، نظریه‌ها به مانند لباس برای واقعه‌ها هستند و هر چقدر کامل‌تر و مناسب‌تر باشند، امکان عبرت‌آموزی را بیشتر می‌کنند و برعکس اگر کامل و مناسب نباشند امکان عبرت‌آموزی وجود ندارد. برداشت من این بود برخلاف برخی نظریه‌ها اگرچه بخشی از واقعیت‌ها وجود دارند اما همه واقعیت‌ها را پوشش نمی‌دهند. تحولات کشور از سال ۱۳۴۰ با بحث مدرنیزاسیون شروع شد و ناترازی به وجود آمد. هر کدام از این نظریه‌ها را بخواهیم ببینیم، کاستی‌هایی پیش می‌آید.

تقوی‌مقدم بیان کرد: در این کتاب به لحاظ نظری ساختار کارگذار را مبنا قرار دادم. اصالت فرد و جامعه که در بین اندیشمندان خودمان نیز وجود دارد و با فرهنگ ایران تناسب دارد را مبنا قرار دادم. فصل اول کتاب اصالت فرد و اصالت جامعه است. انقلاب که در بستر جامعه شکل گرفت. بر این اساس مباحث را مطرح کردم. سعی کردم نه دیدگاه قهرمان‌گرایانه مطرح شود و نه دیدگاه‌هایی که در کتاب مطرح کردم. باور برخی بر این بود که جامعه روندی را می‌پیمود که به دنبال آن آیت‌الله خمینی (ره) وارد شد، اگر ایشان نبود کسی دیگر می‌آمد!

وی در ادامه گفت: واقعیت‌ها با اگرها که پاسخ پیدا نمی‌کند. چه شد که این ماهیت و شعارها پذیرفته شد؟ چه شد این مدل رهبری مقبولیت پیدا کرد؟ پدیده‌ها قانونمند هستند، باید بستر تحولات را دید تا معلوم شود چرا چنین شد. در عالم واقع چیزی اتفاق افتاد که این باید تبیین شود. بنابراین باید هم بستر اجتماعی و ساختار و هم کارگزار و عامل را دید. شکل‌گیری ساختار اجتماعی ایران تا اول قاجار را بررسی کردیم که چگونه علما نقش‌آفرین شدند و دنیای قاجار و پیامدها را دیدیم. رویارویی تمدنی پیدا کردیم. پیام دیگری برای بشر از گوشه دیگری در جهان و این دنیای جدید سبقه استعماری، فرهنگی و تکنولوژی دارد و قابل تسری به دیگر نقاط عالم هم هست.

تقوی مقدم افزود: مهم‌ترین تهدیدات جامعه نیازهای بنیادین جامعه است. کنشگرانی وارد صحنه شدند، کشور محل کنش این کنشگران مذهبی، ملی‌گرا، غرب‌گرا و… قرار گرفت. حوادث ریز و درشت و رویدادها و آشوب‌ها در کشور رخ نمود اما نیازهای بنیادین پاسخ نیافته همچنان باقی ماندند. این در حالی بود که کنشگران ادعا داشتند که سعی دارند ایران را در جایگاه درست خود قرار بدهند. اصولاً برخی در رده پاسخگویی به این نیازها نبودند، برخی هم مانند چپ و منافقین درصدد انقلاب بودند اما توان انقلاب نداشتند. در این زمان امام خمینی (ره) آن موردی بود که بسترهایی را توانست به هم ربط بدهد. امام آمد و گفت: استقلال، آزادی، وااسلام در خطر است. اسلام موجودیت کشور است. این پاسخ با استقبال اجتماعی روبه‌رو شد و بقیه هم چاره‌ای نداشتند به جز اینکه زیر این چتر بیایند و شد آنچه که شد. اصولاً امام خمینی (ره) قضیه را به عنوان یک رویارویی تمدنی دید و نهایتاً ما تمدن اسلامی بودیم و هستیم.

استفاده از تحلیلی بومی برای بیان پدیده‌ انقلاب اسلامی/ اهمیت دسته‌بندی نظریه‌های انقلاب

در ادامه این نشست جواد حقگو، پژوهشگر تاریخ گفت: مولف در کتاب «ایران در فرآیند انقلاب» بحث خوبی را مورد بررسی قرار داد. این موضوع یکی از موضوعاتی است که بسیار مورد پژوهش محققان قرار گرفته است ولی واقعیت این است که کار دقیق و باکیفیت کم است. پژوهش به معنای تبیین انقلاب اسلامی کار سختی است. انتظار داشتم که در این اثر اصالت فرد و جامعه بیشتر باز می‌شد. در کل نظریه تئوری به معنای نگره یا عینکی است که پژوهشگر به چشم می‌زند، دنیای بیرون را می‌بیند و پدیده‌های اجتماعی را مورد بررسی قرار می‌دهد.

وی افزود: بحث اساسی است. در انتهای بسیاری از این بحث‌ها به یک آشفتگی می‌رسیم. بین داشتن مبانی نظری و داشتن نظریه تفاوت وجود دارد تا بتوانند نظریه و بحث خود را به ساختار نظری بشر نزدیک کنند. حتی قرآن کریم نیز به خیر و شر اشاره کرده است. پیوند بین مباحث که در انتها به نتیجه منجر می‌شود. در باب نظریه‌ای که در این کتاب آمده از دو منظر صحبت می‌کنم. نخست اینکه این نظریه درست است و دوم اینکه این نظریه در اینجا کارکرد ندارد و باید به سمت رهیافت نظریه دیگری می‌رفت.

حقگو بیان کرد: نظریه به این منظور طرح می‌شود که از دل آن به یک مسئله برسیم. مولف می‌گوید در این پارادایم نظریه‌ای را انتخاب می‌کند و قائل به این است که می‌تواند پاسخ به مسئله داشته باشد، فرض که مسئله به دقت مطرح شده است. اصالت فرد و جامعه این است که به یک مدعایی در رابطه با چرایی و چگونگی انقلاب اسلامی برسیم. رویکرد تمدنی امام سبب شد که چه بشود و چه نشود. نه اصالت فرد و نه اصالت جامعه بلکه هم اصالت فرد و هم اصالت جامعه. فردی مانند امام خمینی (ره) می‌آید و می‌رسد به اینکه این اتفاق بیفتد که این‌گونه شد و انقلاب شد.

وی گفت: همین نظریه با فرض اینکه پذیرفتم درست است، این ماجرا به خوبی در کتاب تبیین نشده است. پیوند رهبر با جامعه چگونه صورت گرفت؟ مباحث بسیار طولانی بیان شده است که می‌شد خلاصه‌تر بیان شود. کار در نبوغ امام خلاصه شده است، پس جامعه کجاست؟ نیست و مخاطب جامعه را در کتاب نمی‌بیند و حس نمی‌کند. تمام کار نویسنده خلاصه شده است بر شخص رهبری و نقشی که ایشان ایفا کرده است. کاش کار به سمت یکی از نظریه‌ها، مثلاً نظریه کوانتومی برده می‌شد. چون بخش اساسی به نقش رهبری برمی‌گردد.

حقگو افزود: در همه اتفاقات اجتماعی مهم نمی‌توانیم رویکرد بومی داشته باشیم. نمی‌توانیم به فرد یا جامعه تقلیل بدهیم. هر فردی لزوماً نمی‌تواند درست عمل کند. وقتی می‌خواهیم در مورد انقلاب اسلامی صحبت کنیم، توجه داشته باشیم که ماهیت آن با انقلاب‌های بزرگ متفاوت است. باید با فرهنگ جامعه نیز منسجم و روشمند صحبت کنیم. از منظر نظری اگر فرض را بر این بگیریم، نظریه به خوبی بیان نشده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها