جمعه ۲۹ دی ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۵
ادبیات دفاع مقدس به دنبال مسائل تازه است

ادبیات جنگ و دفاع مقدس با فاصله گرفتن از وضعیت تاریخی و زمانه‌ای که جنگ در آن روی داده، پی‌جوی مسائل و موضوعات تازه‌ای است که انسان ایرانی با آن سر و کار داشته و تا به حال مجال روایت پیدا نکرده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، هفتمین دو فصلنامه اندیشه‌نامه پایداری به مدیر مسئولی محمدرضا سنگری و سردبیری جواد کامور بخشایش از سوی اندیشکده ادبیات پایداری منتشر شد. پرونده ویژه این شماره از نشریه به موضوع ادبیات داستانی پایداری اختصاص یافته است. اندیشنامه پایداری این مطلب را جهت انتشار در اختیار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) قرار داده است. آنچه‬ در‬ ادامه‬ می‬‌خوانید‬ بخش‬ دوم گفت‬‌وگو‬ با‬ مهدی سعیدی استادیار زبان و ادبیات فارسی است.

مهدی سعیدی استادیار زبان و ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی، متولد ۱۳۵۶ است و سال‌ها دربارۀ موضوعاتی مانند جریان شناسی ادبیات سیاسی، هویت ایرانی و داستان جنگ به پژوهش پرداخته است.

رویکرد دوم (جامعه‌محور) توجهش به مسائل اجتماعی است؛ یعنی مسئله‌محوریِ بخشی از داستان‌ها و رمان‌های ادبیات جنگ و دفاع مقدس، مباحث اجتماعی است و به بازتاب مسائل و مصائب جنگ و تأثیر آن بر زندگی مردم پرداخته است، و به دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی مثبت جنگ که رویکرد نخست مدعی آن است، چندان توجهی ندارد. در واقع، مسائل جانبی و اجتماعی جنگ و تصویر ویرانگری آن در این دسته آثار بارزتر است. برخی از نویسندگان این جریان با جنگ سر سازگاری ندارند، اما با اعتقاد به دفاع از میهن، واقع‌گرایانه از همۀ تبعات جنگ می‌نویسند. در حقیقت، این آثار گونه‌ای از رئالیسم است که به اثر جنگ بر مردمان شهرها و روستاهایی که به نحوی بنیاد خانواده و روابط اجتماعی‌شان دگرگون شده می‌پردازد. بنابراین، زندگی طبقات مختلف، پیامدهای فرهنگی و قومی ناشی از جنگ و مسئلۀ آوارگان، مهاجران و زندگی آن‌ها در شهرهای دیگر در این دسته از آثار دیده می‌شود.

در این رویکرد مسائل زیر برجسته است:

۱. موضوع بودنِ زندگی طبقات مختلف مردم جامعه؛

۲. بیان پیامدهای فرهنگی، اقتصادی و قومی جنگ؛

۳. توجه به مسئلۀ بازماندگان و آوارگان و مهاجران جنگ؛

۴. انتقاد از شتاب تحولات جامعۀ انقلابی و دوری از آرمان‌ها و ارزش‌ها؛

۵. نحوۀ برخورد با مسئلۀ زن و ارتباط جنگ و پیامدهای آن بر نحوۀ زیست و حضور او در جامعه؛

۶. توجه به مسئلۀ کودک و تأثیر جنگ بر او؛

۷. پرداختن به مسئلۀ خانواده‌های شهیدان.

در داستان‌نویسی جنگ، یک رویکرد هم وجه انتقادی دارد (رویکرد انتقادمحور)، به گونه‌ای که پاره‌ای از روایت‌های داستانی در رد یا تشکیک در مسائل عمدتاً سیاسیِ پیدایش، ادامه و پایان جنگ و انتقاد از آن نوشته شده است. نوع نگاه این رویکرد به جنگ بدبینانه است و نویسندگان به دستاوردهای جنگ در تقویت روحیۀ استقلال‌خواهی، خودباوری، شجاعت، ایثار و فداکاری عمومی که در داستان‌های ارزش‌محور برجسته می‌شود، باور ندارند. برخی از این آثار جنگ را برای جامعه زیان‌بار دانسته‌اند و برخی نیز به همراه نگاه بدبینانه، همانند پدری دلسوز به فرزندان نادان خود نگریسته‌اند و با بیان آثار منفی جنگ کوشیده‌اند از آن جلوگیری کنند. پیش‌تر در دو رویکرد نخست نیز با انتقادهایی مواجه می‌شویم، اما انتقاد در داستان‌های ارزش‌محور یا جامعه‌محور با انتقادهای این رویکرد تفاوت ماهوی دارد؛ برای مثال در داستان‌های ارزش‌محور نگاه نویسنده در جهت تأیید جنگ و دفاع و ارزش‌های انقلابی و اسلامی است و هیچ‌گاه اصل جنگ و دفاع زیر سؤال نمی‌رود، بلکه در این دسته آثار مفاهیم ایثار و شهادت از برجسته‌ترین درون‌مایه‌ها و مضامین است. بیان تردیدها و انتقادها نیز برای رسیدن به یقینی است که در دیدگاه راوی (نویسنده) وجود دارد. به عبارت دیگر، نگاه منفی به جنگ و دفاع در داستان‌های انتقاد محور غلبه دارد و همۀ آنچه در دو رویکرد نخست ارزش نامیده می‌شود، زیر سؤال می‌رود.

رویکرد انتقادمحور را نمی‌توان در جهت ادبیات ضد جنگ قرار داد؛ زیرا به لحاظ پشتوانۀ فکری و فلسفی و نیز پردازش تباهی‌های جنگ بسیار ضعیف است و اغلب از محدودۀ برخی دغدغه‌های شبه‌روشنفکری و نیز هجویه‌های سطحی سیاسی و اجتماعی فراتر نمی‌رود. از سوی دیگر، جنگ مسئلۀ اصلی برخی از آن‌ها نیست و در حاشیۀ داستان قرار دارد. این رویکرد به لحاظ برخی محدودیت‌ها یا سنگینی دیدگاه‌های عرفی و اغلب ارزشی جامعه پر و بال گسترده‌ای نداشته و مجال رشد نیافته، و به چند رمان و داستان کوتاه محدود شده است.

در این رویکرد مسائل زیر برجسته است:

۱. رد یا تشکیک در جنگ و انتقاد از مسائل سیاسی پیدایش، تداوم و پایان جنگ؛

۲. نگاه بدبینانۀ نویسندگان این رویکرد به جنگ و پرداختن به نکات منفی آن‌؛

۳. غفلت از آن‌چه در داستان‌های رویکردهای پیشین، دستاوردهای جنگ در تقویت روحیۀ استقلال‌خواهی، خودباوری، شجاعت، ایثار و فداکاری عمومی خوانده می‌شود؛

۴. فراتر نرفتن از محدودۀ برخی دغدغه‌های شبه‌روشنفکری و نیز هجویه‌های سطحی سیاسی و اجتماعی‌؛

۵. انتخاب فضاهای شهری به‌عنوان موقعیت داستان و طرح مسائلی مانند بمباران‌ها و….

رویکرد چهارم یا رویکرد انسان‌محور، مسئله‌اش انسانی است. این رویکرد به انسان در جنگ و انسان برآمده از آن می‌پردازد. در اغلب آثاری که در زمان جنگ پدید آمد، یافتن ارزش‌ها و هنجارهای انقلابی یا دغدغه‌های اجتماعی و گاه شبه‌روشنفکری، محور کار بود و به یکی از مسائل مهم، یعنی «انسانِ جنگ»، فراموش شده بود و در رویکردهای دیگر کمتر بدان توجه می‌شد. چنان‌که در رویکرد ارزش‌محور آدم‌ها مطلق بودند؛ یا مظهر خیر می‌شدند، یا مظهر شر. پس از جنگ آثاری پدید آمد که توانست به مرزهای مفاهیم انسانی نزدیک شود. مفهوم جنگ در بسیاری از داستان‌هایی که پس از جنگ نوشته شد، و به‌ویژه در نوشته‌های نویسندگانی که سال‌هایی را در جنگ گذرانده و نویسندگی را از نوشتن داستان‌های جنگی آغاز کرده بودند، دگردیسی بنیان‌ای را پشت سر گذاشته بود. جنگ در این داستان‌ها به جای آن‌که نبرد خیر و شر باشد، یا مرثیه‌ای بر همۀ چیزهای رفته است، یا سرنوشت یکسانی که از هر دو سوی نبرد قربانی می‌گیرد. در این آثار، جنگ از روایت‌های کلیشه‌ای به در می‌آید و به سمت معناهای مدرن و نو حرکت می‌کند. پرهیز از نوشتن در مسیرهای قراردادی و خونسردی در روایت جنگ، و به خشونت و مرگ وضوح بیشتر بخشیدن از ویژگی‌های بارز این رویکرد است. در این آثار، سخن از فضاها و ماجراهایی به میان می‌آید که پیش از این تابو بوده است. این تابوها شامل ترس، خشونت، تردید و از همه مهم‌تر تنهاییِ انسان است و سربازان و بازماندگان از جنگ را در موقعیتی روان‌شناختی قرار می‌دهد که در آن برای تکرار کلیشه‌های رایج و رؤیاپردازی وآرمان‌خواهی و ایدئولوژی جایی نیست. از مضامین عمدۀ این رویکرد اعتراض به سرنوشت انسان‌های شرکت‌کننده در جنگ است. از این رو گاهی از عنوان ادبیات اعتراض برای این رویکرد استفاده کرده‌اند. در داستان‌های این رویکرد، پرسش‌هایی بیان می‌شود و خواننده اندوه مصائب و مصیبت‌هایی را می‌بیند که در داستان‌های دیگر از آن‌ها خبری نیست.

این رویکرد به نوعی ادامۀ همان رویکرد ارزش‌محور است؛ به این معنا که در مسئلۀ ارزش‌ها بازبینی صورت می‌گیرد و به‌روز می‌شود. یکی از علل این تغییر و دگردیسی این است که پس از جنگ خاطراتی از سربازان و شرکت کنندگان درجنگ منتشر می‌شود که نویسنده صادقانه از آن‌چه بر او و هم‌رزمانش گذشته روایت می‌کند. در این خاطرات، نویسنده اعتراف می‌کند که در مواردی سخت ترسیده یا جرئت پیش رفتن نداشته است، یا اینکه گاهی ارزش‌های انسانی او را به تردید در جنگ وا می‌دارد. پس از جنگ، در ایران نیز انبوه خاطرات جنگ منتشر شد که مملو از بن‌مایه‌های داستانی و روایی است. نویسندۀ این رویکرد با پرداختن به سرنوشت شخصیت‌های داستانش، افزون بر عینی کردن گوشه‌هایی از واقعیت تلخ و جان‌خراش جنگ، به مضامین پیچیده‌ای از ژرف‌ساخت شخصیت انسان می‌پردازد. وجوهی مانند ترس و فرار از مرگ و همچنین تردید و از دست دادن خودباوری از آن جمله است.

در این رویکرد نکات زیر برجسته است:

۱. درون‌مایۀ داستان‌ها ارزش‌های والای انسانی است؛

۲. داستان‌های این رویکرد به انسان در جنگ و انسان برآمده از آن می‌پردازد؛

۳. پرهیز از نوشتن در مسیرهای قراردادی و خونسردی در روایت جنگ؛

۴. سخن گفتن از فضاها و ماجراهایی که پیش از این تابو بوده است. این تابوها شامل ترس، خشونت و از همه مهم‌تر تنهایی انسان است؛

۵. اعتراض به سرنوشت بازماندگان جنگ.

۶. در هم شکستن مرزهای جغرافیایی.

زمینه و بافت پیدایش این رویکردها جامعه است. در جامعۀ پس از انقلاب که مسئله‌اش دفاع از میهن است، و ارزش‌ها و باورهای سیاسی و اجتماعی تازه‌ای پیدا کرده است، رویکرد ارزش‌محور هم مجال گسترش و پیدایش می‌یابد، و در ساخت فرهنگ زمانه هم نقش دارد. بدون تردید، انبوه متن‌های روایی زمان جنگ در کارکرد تبلیغی که از آن‌ها داشته‌اند، توفیق یافته‌اند؛ هرچند بعدها اغلب آنها فراموش شده و ماندگار نشده‌اند. این متن‌ها در شناخت جامعه و فرهنگ زمانۀ جنگ و دفاع مقدس ارزش دارند و منبع پژوهش و تحقیق می‌توانند باشند؛ چنان‌که در دوره‌های بعد نیز رویکردهای دیگر مطابق همین هماهنگی با بافت و زمینۀ اجتماعی و سیاسی پدید آمده‌اند. بسیاری از داستان‌های اجتماعی نیز همین‌گونه در شناخت مسائل اجتماعی زمان جنگ به کار پژوهش می‌آیند و در سیاست‌گذاری‌های اجتماعی ایران می‌توانند در نظر قرار گیرند.

به نظر می‌رسد ادبیات جنگ و دفاع مقدس با فاصله گرفتن از وضعیت تاریخی و زمانه‌ای که جنگ در آن روی داده، پی‌جوی مسائل و موضوعات تازه‌ای است که انسان ایرانی با آن سر و کار داشته و تا به حال مجال روایت پیدا نکرده است. روایت داستان‌های امروزی، در طرح مسئلۀ جنگ، پی‌جوی صلح است. هرچند بسامد آثاری که دربارۀ جنگ نوشته می‌شود کمتر شده است، این آثار از نظر غنای مضمونی و نیز صنعت داستان‌نویسی قابل توجه هستند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط