پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۷
از پستوی سینه راویان تا صفحات کاغذی

مهدی قربانی؛ نویسنده کتاب «تنها زیر باران» بیان کرد: تلاش من بر این بود که خاطرات این شهید از پستوی سینه راویان و از لابه‌لای تاریخ بیرون آورده شده و به صفحه کاغذ برسد. به اعتقاد من خاطرات بیان شده در این کتاب زیرکی و هوشیاری مهدی زین‌الدین را به تصویر می‌کشند.

سرویس مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب تنها زیر باران نوشتهٔ مهدی قربانی است که انتشارات حماسه یاران آن را روانهٔ بازار کرده است. این اثر، زندگی شهید «مهدی زین‌الدین» را از کودکی تا شهادت روایت کرده است.

نویسنده در ابتدای کتاب «تنها زیر باران» توضیح داده است که این اثر در ارائهٔ تصویر کامل از فرماندهٔ لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام ادعایی ندارد؛ اما نتیجه ساعت‌ها مصاحبه، مطالعه، تفکر و صرف وقت در جمع‌آوری و تدوین خاطرات است تا بتواند در یک سیر تاریخی زندگی شهید را مکتوب کند.

آنچه در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگوی ایبنا با مهدی قربانی؛ نویسنده کتاب «تنها زیر باران» است:

- قبل از اینکه شروع به مصاحبه درباره مهدی زین‌ الدین کنید چه اطلاعاتی درباره او داشتید؟ به چه منابعی رجوع کرده بودید؟

در ابتدا قرار بر این بود که من فقط مصاحبه‌کننده باشم ولی با گذشت زمان نویسندگی کار هم به عهده من گذاشته شد.

در خصوص شهید زین‌الدین مصاحبه‌های جسته گریخته‌ای وجود داشت و البته کتاب‌هایی نوشته شده بود. برخی اسناد و اطلاعات نظامی دیگری هم وجود داشت که آن‌قدری قابل استفاده نبودند. ما پیش از چاپ کتاب «تنها زیر باران» اطلاعاتی به جز همین‌ها که گفتم چیز زیادی نداشتیم و خودمان مصاحبه‌ها را از اول شروع کردیم.

- در مصاحبه‌هایی که با خانواده، دوستان و هم‌رزمان مهدی زین‌الدین داشتید، به نظرتان توانستید تا حدی تصویری همراه با جزئیات دقیق از این شهید را ترسیم کنید؟

زندگی آقا مهدی پیش از حضور در لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) حرف برای گفتن داشت. در کتاب‌هایی که درباره او نوشته شده بود از فعالیت‌هایش در میدان جنگ و در قواره فرمانده لشکر، اطلاعاتی به مخاطب داده می‌شد و بیشتر به حضور او در جبهه‌های جنگ تکیه کرده بودند.

با مصاحبه‌هایی که با خانواده و هم‌رزم‌های او انجام شد، به وجوه جدیدی از برهه‌های مختلف زندگی شهید زین‌الدین دست پیدا کردیم که بعضاً بعد از سی سال این اطلاعات داشت بیان می‌شد. به طور مثال در برهه‌ای از زندگی شهید زین‌الدین در سال‌های ۵۸-۵۹ که در اطلاعات سپاه قم حضور داشت، ما هیچ خاطره‌ای نداشتیم. این خاطرات برای اولین بار در کتاب «تنها زیر باران» بیان شده است؛ یا حضور او در سال‌های آغاز جنگ و در سپاه سوسنگرد و بعد هم دزفول و حضور او در عملیات‌هایی همچون بیت‌المقدس و فتح‌المبین در قرارگاه نصر و در کنار حسن باقری. کتاب سعی کرده از این برهه‌ها هم تصویری درست از مهدی زین‌الدین ارائه دهد.

تلاش من بر این بود که خاطرات این شهید از پستوی سینه راویان و از لابه‌لای تاریخ بیرون آورده شده و به صفحه کاغذ برسد.

- از خاطراتی که افراد مختلف از شهید زین‌الدین گفتند اطلاعات خوبی به دست می‌آید، چه قدر تلاش کردید این خاطرات را با اسناد همراه کنید؟

ما دنبال اسناد هم بودیم. در مصاحبه‌ها گاهی پیش می‌آمد که به موضوعی می‌رسیدیم و باید سند آن را پیدا می‌کردیم. مثل حضورش در خرم‌آباد و تبعید پدر شهید و اتفاقاتی که در سطح شهر می‌افتاد. ما اسنادی مربوط به آیت‌الله مدنی و ساواک پیدا کردیم. زمانی که خانواده شهید زین‌الدین در خرم‌آباد بودند، آیت‌الله مدنی به خرم‌آباد تبعید می‌شوند و اتفاقاً یکی از افرادی که در شخصیت مهدی زین‌الدین اثرگذار بوده است همین آیت‌الله مدنی است.

درباره حضورش در سوسنگرد هم اسنادی را پیدا کردیم و به‌واسطه همین اسناد باب آشنایی با افراد بیشتری برای مصاحبه باز شد. به طور مثال در کتاب «گزارش روزانه جنگ» که درباره حسن باقری کار شده بود، دست‌خط‌هایی از شهید مهدی زین‌الدین پیدا کردم و از آن طریق با افراد دیگری که با مهدی ارتباط داشتند آشنا شدم. هرچند دسترسی به تعدادی از آن‌ها به دلیل بعد مسافت دشوار بود و هرچه تلاش کردیم نتوانستیم از راه دیگری ارتباط پیدا کنیم. سعی ما بر این بود که هر اطلاعاتی که به دست می‌آوریم از اطلاعات دست اول برای تایید و تکمیل آن‌ها استفاده کنیم.

- درباره زمانه و زندگی شهید چه اطلاعاتی در کتاب آمده است، برای مثال جزئیاتی از زمانی که در خرم‌آباد بود و قم؟

همانگونه که اشاره کردم تا پیش از چاپ این کتاب، مهدی زین‌الدین در قواره یک فرمانده لشکر شناخته می‌شد. بد نیست یک کلیتی از آنچه در کتاب می‌آید را عنوان کنم. وقتی به زندگی شهید رجوع می‌کنیم، مهدی زین‌الدینی را می‌بینیم که چهار پنج سال اول زندگی خود را در تهران زندگی می‌کند و پس از آن همراه خانواده به خرم‌آباد می‌رود. در آنجا هوش و زیرکی و علاقه مهدی زین‌الدین به درس خیلی به چشم می‌آید. او در کنار آیت‌الله مدنی، فعالیت‌های انقلابی را شروع می‌کند.
 

خانواده آقا مهدی به شدت مذهبی و فرهنگی بودند و هستند. حاج عبدالرزاق زین‌الدین؛ پدر شهید زین‌الدین آن زمان کتابفروش بود و در کنار آن فعالیت‌های انقلابی داشت. مهدی به‌واسطه همین کتاب‌ها و فعالیت‌ها یک آدم فرهیخته بار می‌آید. همانطور که در کتاب هم بیان شده، با خواهرش مسابقه کتابخوانی می‌گذاشتند. بیشتر هم داستان‌های پلیسی و جنایی می‌خواندند. در کنار این‌ها مهدی آثار استاد مطهری و دکتر شریعتی و سایر آثاری که می توانست از لحاظ فکری او را ارتقا بدهد، مطالعه می‌کرد.
 

مهدی زین‌الدین علاوه بر همه این‌ها و تقیدات مذهبی، فعالیت‌های انقلابی داشت. وقتی مهدی با رتبه چهارم رشته پزشکی در دانشگاه پهلوی شیراز قبول شد، پدرش را به سقز تبعید می‌کنند. اما او به خاطر اینکه فعالیت پدر ادامه داشته باشد و این چراغ خاموش نشود، از دانشگاه انصراف می‌دهد.
 

ما در این کتاب مهدی زین‌الدینی را می بینیم که در گیرودار انقلاب با اینکه بورسیه از دانشگاه‌های اروپایی و به خصوص فرانسه دارد، وقتی متوجه می‌شود که توصیه امام این است که در کشور بماند، انصراف می‌دهد. وقتی در صفحات کتاب جلو می‌رویم با مهدی زین‌الدینی مواجه می‌شویم که در جهادسازندگی احساس تکلیف می‌کند. چندماهی در جهاد سازندگی کار می‌کند. از ساخت حمام و مدرسه گرفته تا چیدن میوه و دیگر مسائل ایفای نقش می‌کند.
 

پس از این‌ها هم سپاه پاسداران تشکیل می‌شود و حضور موثر او را در سپاه پاسدارن می‌بینیم؛ او که ابتدا در واحد گزینش است و پس از مدتی وارد اطلاعات سپاه می‌شود. پس از آن روایت‌هایی از ماجرای حضور زین‌الدین در سوسنگرد و دزفول و در عملیات‌ها در کنار حسن باقری گردآوری شده است. بعد از این‌هاست که عملیات رمضان و حضور او در تیپ ۱۷ و بعد عملیات محرم و یکی یکی عملیات‌ها تا شهادت او بیان می‌شود. روایت‌ها در اینجا به زندگی مشترک مهدی زین‌الدین گره می‌خورد.
 

برخی از این اطلاعات که اشاره شد در آثار مکتوب قبلی مغفول مانده بود و هیچ جایی حرفی از آن زده نمی‌شد. من سعی کردم در یک سیر تاریخی همه آنچه که می‌تواند مهدی زین‌الدین را به‌عنوان یک جوان انقلابی معرفی کند بنویسم. در «تنها زیر باران» همه چیز سر جای خودش بیان شده و ما هیچ چیزی را جلوتر از تاریخ نداریم.
 

در این کتاب روایت مهدی زین‌الدین را از زبان راویان متعددی می‌خوانیم اما انگار که یک شخص از تولد او شروع کرده و تا شهادتش را براساس یک سیر تاریخی پیش می‌برد. چیزی که در برخی کتب دیگر نسبت به آن بی‌توجهی شده بود روح لطیف و سرشار از مهربانی مهدی زین‌الدین است. متاسفانه در دیگر کتاب‌ها مهدی زین‌الدین یک شخص خشن، بی‌احساس و به دور از خانواده معرفی شده. وقتی آن کتاب و بازخوردهای منفی نسبت به شهید را دیدم مصمم شدم که در کتابی چهره واقعی آقامهدی را نشان دهم. شاید یکی از انگیزه‌های من برای نوشتن این کتاب همین بود که در خلال آنچه که هم‌رزمان از مهدی می‌گویند، مهدی زین‌الدین را از زبان همسرش هم بشناسیم و تصویر درستی از شخصیت او را به مخاطب نشان دهم که به نظرم در این زمینه موفق بوده‌ام.

- به نظرتان چرا تاکنون اثر جدی درباره مهدی زین‌الدین نوشته نشده است؟
 

من موافق این نیستم که اثر جدی درباره شهید وجود ندارد. همین کتاب «تنها زیر باران» رسالت خودش را نسبت به مهدی زین‌الدین انجام داده و سعی کرده تا برهه‌هایی از زندگی او را به مخاطب نشان دهد که تاکنون ناگفته مانده بود. در کنار این کتاب، ما کتابی داریم با عنوان «پابه‌پای زین‌الدین» که هزار صفحه است و این هزار صفحه جلسات تشریح عملیات، سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های آقا مهدی را دربرمی‌گیرد. در این اثر ارزشمند که جناب آقای کاجی زحمتش را کشیده و تحقیق و تدوین آن نزدیک به دو سال زمان برده، خود مهدی زین‌الدین شخصیت مهدی زین‌الدین را به تصویر می‌کشد.

من فکر می‌کنم شاید ما خوب کتاب‌ها را معرفی نکرده‌ایم؛ یعنی اثر جدی تولید شده اما به مخاطب معرفی نشده است.

- انتخاب روایتی درباره شهید زین‌الدین با تکیه بر خاطرات تا چه اندازه در معرفی او به نسل امروز موثر است؟
 

شخصی که همواره همراه و نفس‌به‌نفس شهید بوده و ساعت‌ها و سال‌های عمرش را در کنار او گذرانده و حالا می‌خواهد بی‌واسطه از مهدی زین‌الدین بگوید حتماً آنچه نقل می کند جذاب و شنیدنی است.
 

این برای خود من خیلی جذاب بود. دو سالی که درگیر مصاحبه و نوشتن این اثر بودم، شب و روزم با این شهید سر می‌شد. به حدی تشنه شنیدن خاطرات مهدی زین‌الدین بودم که وقتی الان هم یاد آن روزها می‌افتم، ذوق می‌کنم. یادم است آن زمان با حرص و ولع همه خاطراتی که می‌شنیدم و جمع‌آوری می‌کردم را برای دیگران تعریف می‌کردم.
 

شنیدن این خاطرات روی من خیلی اثر گذاشت و فکر می‌کنم برای نسل جوان هم همینطور باشد. به نظرم خاطره‌محور بودن کتاب باعث شده که جای خودش را در بین مخاطبان باز کند و با استقبال روبه‌رو شود. کتاب الان در چاپ پانزدهم است

- در کتاب به رفت و آمد خانواده شهید با آیت‌الله مدنی اشاره شده است، این رفت و آمد چه قدر در شکل‌گیری شخصیت انقلابی مهدی زین‌الدین موثر بوده است؟
 

چون پدر شهید زین‌الدین در خرم‌آباد یک شخصیت شناخته شده انقلابی بود و انقلابی‌ها هم همدیگر را پیدا می‌کنند با هم تعامل داشتند. آیت‌الله مدنی هم به‌عنوان یک شخصیت انقلابی برجسته در میان مردم خرم‌آباد می‌درخشد و به‌نوعی محور جریانات هم بوده‌اند. نه تنها بزرگسالان بلکه نوجوانانی چون مهدی زین‌الدین دور او جمع می‌شدند و از سخنانش استفاده می‌کردند.
 

در کتاب هم اشاره شده که پدر شهید می گوید: «ما خودمان تقید داشتیم اما نفَس این آیت‌الله بچه‌ها را شکل داد.» در جایی از کتاب هم داریم که مهدی و همسرش سر مزار آیت‌الله مدنی می‌روند و آنجا او به همسرش می‌گوید: «من هر چیزی که الان دارم را مدیون آیت‌الله مدنی هستم.» او این اثرگذاری را در جای جای زندگی‌اش بیان کرده و راویان مختلف هم به آن اشاره کرده‌اند.

- در حال حاضر روی چه پژوهش جدیدی کار می‌کنید؟ پژوهش این کتاب چه تجربه‌ای در حوزه دفاع مقدس و فرماندهان آن برای شما به همراه داشت؟
 

در حال حاضر کار جدیدی ندارم. بیشتر درگیر تولیدات انتشارات حماسه یاران هستم.
 

تجربه «تنها زیر باران» اثر زیادی روی سایر فعالیت‌های من گذاشت. این اولین تجربه جدی من در حوزه ادبیات پایداری بود. یک تجربه شیرین و دوست‌داشتنی که منجر به یادگیری برخی مهارت‌ها شد؛ همین که سعی می‌کردم اطلاعاتی را درباره راویانی که قرار بود با آنها مصاحبه کنم، کسب کنم، از قبل سوالات را طراحی کنم. در جلسات مصاحبه که حضور پیدا می‌کردم، سعی داشتم که خوب گوش کنم، از دل همان حرف‌هایی که راویان می‌زدند، سوال مطرح کنم و تجربه‌هایی از این دست.

- وضعیت بازار کتاب‌های دفاع مقدس را چطور ارزیابی می‌کنید؟
 

به نظر می‌رسد که مردم ما تشنه شنیدن این مفاهیم و معارف هستند. مسئله این است که ما درست بتوانیم این‌ها را به مخاطب ارائه بدهیم. هرچند که الان صنعت نشر، وضعیت خوبی ندارد. گرانی اقلام و ملزومات مربوط به چاپ کتاب خصوصاً کاغذ، روی انتخاب خوانندگان و میزان توجه آن‌ها به آثار گذاشته است. همین امر بیش از پیش سبب شده است که کتاب در سبد خرید خانواده‌ها نباشد. با همه اینها ادبیات جهاد و شهادت همچنان مورد استقبال مخاطبان بوده و از خواندن آن لذت می‌برند. همان طور که اشاره شد اصل این است که ما محتوای خوبی تولید کنیم، این محتوای خوب، خوب نوشته شود و برای این محتوای خوب، خوب تبلیغ کنیم. اگر این اتفاق بیفتد به نظر می‌رسد در همین شرایط سخت هم می‌توانیم با اقبال روبه‌رو شویم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها