دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۸
ضرورت بهره‌گیری از انگیزه‌های درونی و نظامات بیرونی در حکومت دینی

حدادعادل گفت: حکومت دینی فقط اینطور نیست که حکمی را به صورت قانون دربیاورد بلکه با انواع تصمیم‌ها، زمینه‌های وقوع جرم را از بین می‌برد. در این میان هم انگیزه‌های درونی و هم نظامات بیرونی باید به کار گرفته شوند. زرشناس نیز به این نکته اشاره کرد که سکولاریم منجر به از خودبیگانگی شده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، الهام عبادتی؛ پنجمین نشست از سلسله نشست‌های حکمرانی قرآنی یکشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۲ با حضور غلامعلی حدادعادل مشاور عالی مقام معظم رهبری و رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، علیرضا معاف معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهریار زرشناس استاد دانشگاه در معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.

معاف در ابتدای نشست بیان کرد: کتابی به تازگی از آقای حداد عادل چاپ شده است با عنوان «در فاصله دو بوسه» که شرح تولد، زیست و شهادت برادر نخبه و شهید سرافراز، مهندس شهید مجید حداد عادل است که کتابی بسیار خواندنی به حساب می‌آید. آقای حدادعادل در این کتاب نشان می‌دهند که انقلاب اسلامی چه تاثیر شگرفی در تحولات انفسی و آفاقی برادر کوچک‌ترش داشته است.

وی به مسئله غزه اشاره کرد و گفت: در فاصله جلسه قبل تا این جلسه، اتفاقات مهمی رخ داده است که می‌توان به ماجرای مقاومت بی‌نظیر مردم غزه اشاره کرد. در فاصله این دوجلسه که درباره بحث تقابل میان اسلام و سکولاریسم است ما یک تقابل عملی و میدانی را میان حکومت اسلامی و جبهه مقاومت با سکولاریسم شاهد هستیم. ما یک تصویر جدی از مقاومت را مشاهده‌گریم.

معاف افزود: به نحوی آشکار بعضی از انگیزه‌ها و اندیشه‌ها به برخی انگیخته‌ها منجر شد که چرا بعضی از دوستان سیاست‌ورز که دولت‌مرد هم بوده‌اند تا این حد واگرایی دارند به اینکه اسلام باید در عمل پیاده شود. چرا مخالفت می‌کنند. کیهان لندن، بی‌بی‌سی فارسی، ایران اینترنشنال و رسانه‌هایی از این دست تا برخی از نویسندگان وطنی که حرف‌های آن‌ها را منعکس می‌کنند. ناظر به این‌ها قصد داریم باب گفتگویی را با آقای حداد عادل بگشاییم.

معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عنوان کرد: ما مقاومت بی‌نظیر مردم فلسطین را ستایش می‌کنیم. امروز فلسطین صحنه تجلی بسیاری از آیات قرآن است. صحنه‌های بسیار سخت و دردناک و هولناکی نیز در این چند روز دیده‌ایم و گریسته‌ایم. با یاد امام زمان این روزها را می‌گذرانیم و امیدواریم اخبار بهتری از پیروزی فلسطین شاهد باشیم.

حداد عادل دیگر سخنران این نشست بیان کرد: به روح مطهر شهدای اسلام از جمله شهدای این روزهای مقاومت، سلام و درود می‌فرستیم و امیدواریم این سختی‌ها، مقدمه پیروزی و گشایش‌ها باشد. همانطور که سختی‌های جنگ تحمیلی منشاء تحولات بسیار مثبتی شد. امیدواریم اوضاع امروز فلسطین نیز مقدمه روزهای بهتری باشد.

وی ادامه داد: در جلسه پیش درباره این بحث کردیم که آیا می‌توانیم با فرض اعتقاد به اسلام و قرآن معتقد به جدایی دین از سیاست باشیم؟ بر اساس این بحث یک مروری کردیم بر آیات قرآن و ماحصل صحبت‌ها این شد که اعتقاد به قرآن مستلزم این است که پیامبر برای اجرای حکم خدا، حکومت ایجاد کند.

حدادعادل گفت: احکامی که در قرآن آمده فقط در دایره ایمان قلبی و عقاید شخصی و مسائل اخلاقی خلاصه نمی‌شود و اموری فراتر از این‌ها نیز هست که مستلزم تاسیس حکومت است. برای نمونه به وضع کلیسای کاتولیک و به صورت خاص به جایگاه پاپ در جهان امروز اشاره کردم.

وی افزود: پاپ با همه عظمتی که دارد و تشابهی که میان خودش با سایر حکومت‌ها برقرار کرده و تشریفاتی که در حد حکومت‌های درجه اول دارد اما قدرتی برای تاثیرگذاری بر جامعه ندارد. در واتیکان جمع می‌شوند و موعظه می‌شوند اما پاپ قدرت اینکه کمترین دخالتی مثلاً در پارلمان ایتالیا داشته باشد را ندارد.

حدادعادل با اشاره به نقدهایی که به موضع او درباره پاپ منتشر شد، بیان کرد: اینکه مخالفان بتوانند راحت اظهار نظر کنند مغتنم است. من بدون اینکه گرفتار هیجانات عاطفی و عصبی شوم یا از دایره منطق و استدلال خارج شوم تنها سعی دارم نقدها را مطرح کنم. فکر می‌کنم جامعه به این نوع مباحث احتیاج دارد، مباحثی فارغ از برچسب‌های سیاسی و حرف‌های گزنده و ادعاهای عجیب و غریب. مباحثی که بر تفکر و عقلانیت متمرکز باشد.

وی به این موضوع اشاره کرد که منتقدان اینطور توجیه می‌کنند که شرایط پاپ و کلیسا در قرون وسطا به نحوی بوده است که قدرت بسیاری داشته است و استبداد فراوانی را نیز به وجود آورده است. حدادعادل در پاسخ به این مسئله به این نکته پرداخت که روایت موجود از قرون وسطا یک روایت مخدوش است و منتقدان به خوبی از تاریخ قرون وسطا آگاهی ندارند.

حدادعادل گفت: من نزدیک به ۵۰ سال است که در حوزه پژوهش و تدریس فلسفه فعال هستم. من با تاریخ اروپا و داستان گالیله و رنسانس و قرون وسطا و دوران جدید آشنا هستم. من با تاریخی که منتقدان به رخ ما می‌کشند ناآشنا نیستم. متخصص هم نیستم ولی ناآشنا نیز نیستم.

وی گفت: حرف ما این نیست که بخواهیم کلیسای مسیحی را از اشتباهات قرون وسطا تبرئه کنیم. اصلاً در این مقام نیستیم. آن بحث دیگری است. بحث ما دلسوزی برای پاپ و کلیسای کاتولیک هم نیست. حرف ما این است که اتفاقی که در اروپا رخ داده است ربطی به مسیحیت و کلیسا ندارد. تسری آن به اسلام؛ این مسئله است. ما سکولاریسم را در انقلاب اسلامی نقد می‌کنیم نه در ۵۰۰ سال پیش اروپا. ما درباره انقلابی صحبت می‌کنیم که تاج‌بخش نبوده و تاج‌ستان بوده است. انقلابی که آمده تا استبداد وحشتناکی به نام سلطنت و پادشاهی را نابود کند.

حدادعادل اضافه کرد: یک حکومت دینی که از دل یک انقلاب مردمی پدید آمده و با خود صدهزار شهید و چند برابر مجروح و جانباز داشته است و مردمی که بیش از ۴۰ سال است پای این انقلاب ایستاده‌اند. در این انقلاب و در اسلام، هیچ وقت با تحقیقات علوم طبیعی مخالفتی نشده است.

وی ادامه داد: حرف این منتقدان این است که انقلاب اسلامی هم باید دست از قدرت بکشد و در واقع در کار قانونگذاری دیگر شورای نگهبانی وجود نداشته باشد که بخواهد مصوبات مجلس را با اسلام مطابقت دهد و عدم مغایرت را تایید کند. منتقدان می‌گویند کلیسا همینقدر که به قلب‌ها رخنه کرده است کافی است.

رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: تاکید می‌کنم که هر قانونی اگر پشتوانه فرهنگی نداشته باشد عملاً بی‌خاصیت است. شما اگر در جامعه‌ای که فرهنگ عمل به قانون وجود ندارد، قانون وضع کنید، آن قانون شکست می‌خورد. مثل عادت به مشروب خوردن که اگر قانون آن را ممنوع هم بکند باز اجرا نمی‌شود.

وی به این موضوع اشاره کرد که فرهنگ‌سازی تا زمانی می‌تواند کار کند که تخلفی صورت نگرفته است و در صورت بروز تخلف، باید با قانون با آن مقابله کرد. حدادعادل گفت: حکومت دینی فقط اینطور نیست که حکمی را به صورت قانون دربیاورد بلکه با انواع تصمیم‌ها، زمینه‌های وقوع جرم را از بین می‌برد. در این میان هم انگیزه‌های درونی و هم نظامات بیرونی باید به کار گرفته شوند. باید هم اقدامات بیرونی و هم فرهنگ‌سازی درونی صورت بگیرد.

حدادعادل با اشاره به سکولاریسم بیان کرد: در سکولاریسم فرض این است که احکام شرعی اصلاً ناظر بر واقعیات نیست و در واقع تلقی سکولارها در اروپا از دین این است که دین یک حالت روانی و درونی است، مثل کسی که عاشق می‌شود که حرف‌هایش ملاک نیست. در اروپا می‌گویند دین در ایمان خلاصه می‌شود و دین یک امر درونی است و آن را به عنوان یک امر واقع‌بینانه و عقلی تلقی نمی‌کنند.

وی گفت: از نظر ما اما دین کاملاً عقلانی است و پشت هر حرامی یک مصلحت است و آن مصلحت نیز عقلانی است و در برخی شرایط ممکن است بعضی را هم متوجه نشویم. ائمه نیز همین مصلحت‌ها را در بیانات خود توضیح می‌دادند. اگر از نگاه عقلانی اسلام فاصله بگیریم راه را برای سکولاریسم هموار کرده‌ایم. گرانبهاترین میراثی که متفکران ما برای ما به جا گذاشته‌اند نگاه عقلانی به دین است.

بنیان‌های از خودبیگانگی در سکولاریسم

زرشناس دیگر سخنران این نشست موضوع سکولاریسم را با چند پرسش تشریح کرد. وی گفت: بحثم را به موضوع سکولاریسم در تاریخ غرب اختصاص می‌دهم و سعی می‌کنم به یکی دو سوال پاسخ بگویم. اول اینکه سکولاریسم چگونه رخ داده است و ثمره این سکولاریسم چه بوده است؟ وقتی سکولاریسم برای بشر حکم شد، زندگی آدمی و وضعی که داشت چه تغییری کرد؟ آیا منجر به شکوفایی و آرامش و سعادت و تحقق عدالت شد؛ یا نه از خودبیگانگی به وجود آورد؟

وی در خصوص قرون وسطا گفت: یک روایت تحریف‌شده از قرون وسطا در جامعه ما رخ داده است. این روایت با آنچه در غرب گفته می‌شود متفاوت است. این روایت از سال‌های ۱۳۲۰ در کشور توسط جریان‌های مختلف فکری جا افتاده و فهم سطحی از ماهیت قرون وسطا را پدید آورده است.

زرشناس بیان کرد: قرون وسطا از قرن ۴ و ۵ میلادی تا حدود ۱۴ و ۱۵ میلادی ادامه دارد. با این حال در نزد مورخان درباره آغاز قرون وسطا و پایانش اختلاف‌هایی وجود دارد. فارغ از اعداد این تصور و تصویر که قرون وسطا یکسره در سیطره کلیسا قرار داشته و کلیسا برای علم و سیاست تعیین تکلیف می‌کرده، کاملاً با تاریخ قرون وسطا مغایر است.

این استاد دانشگاه عنوان کرد: سه راس قدرت در دوران قرون وسطا اشراف فئودال، کلیسا و شاه بوده‌اند اما هرگز اینطور نبوده که کلیسا تعیین‌کننده تام و تمام باشد. من قصد دفاع از چیزی را ندارم و تنها سعی دارم این موضوع را تبیین کنم. یک زمان‌هایی کلیسا حاکم بوده و یک زمان‌هایی کلیسا شکست خورده است. گاه شاه قوی است و گاه اشراف.

زرشناس به تصور ما از شکنجه‌های قرون وسطایی و تفتیش عقاید اشاره کرد و گفت: آیا این تفتیش عقاید تنها در قرون وسطا رخ داده است؟ آیا سقراط در قرن باستان مورد تفتیش عقاید قرار نگرفت؟ آیا افلاطون آتن را از ترس فشار و تفتیش عقاید ترک نکرد؟ در روم باستان آدمی را در قفس شیر می‌انداختند و برای تفریح به نظاره می‌نشستند. آن هم در قرنی که خودشان آن را مهد تفکر می‌دانند. این مصیبت‌ها را هم دین به پا کرد؟

وی گفت: ما در یونان مفهومی به نام پیامبر نداشتیم نه اینکه پیامبری نیامده باشد اما در اندیشه یونانی و تا آنجا که ثبت و ضبط شده است با این مفهوم روبه‌رو نبوده‌ایم. تفکری که در یونان شکل گرفت صورتی از سکولاریسم بود که با سکولاریسم مدرن فرق دارد. ما در غرب مدرن، شکنجه و تفتیش عقاید نداشتیم؟ مگر همین حالا تشکیک در هولوکاست زندانی ندارد؟ در میان متفکران غربی هم بسیاری در تلاش هستند تصویر غلطی که از قرون وسطا وجود دارد را از بین ببرند. اگر قرون وسطا دوره تاریک‌اندیشی است، پس سنت‌آگوستین کیست؟

تاریخ غرب تاریخ نیست‌انگاری و غیبت امر قدسی است

زرشناس بیان کرد: غرب قرون وسطا در مجموعه تاریخ غرب قرار می‌گیرد. تاریخ غرب به زعم هایدگر تماماً تاریخ نیست‌انگاری است. تاریخ نیست انگاشته شدن وجود و موجودانگاری به جای وجود. نهیلیسم، نیست‌انگاری وجود و حقیقت است و تمام این تاریخ بر اساس وهن بنیان شده است. بسیاری می‌گویند تاریخ غرب، تاریخ غیبت امر قدسی است.

وی گفت: ما در غرب با دو صورت از سکولاریسم مواجه هستیم یکی صورت غرب باستان است و دیگری سکولاریسم دوره مدرن. سکولاریسم قدس‌زدایی از ساحت زندگی آدمی است. اگرچه بخش عمده آن در سیاست رخ‌نمایی می‌کند اما به سیاست خلاصه نمی‌شود و سکولاریسم را باید در ادبیات و فرهنگ و اقتصاد و سیاست نیز دنبال کرد. همین سرمایه‌داری افسارگسیخته استعمارگر که بر مبنای توزیع ناعادلانه ثروت بنا شده تجسم روح سکولاریسم است.

زرشناس ادامه داد: پرسش اینجاست که آیا بشر می‌تواند بدون ساحت قدسی زندگی کند و زندگی سالمی نیز داشته باشد؟ اگر آسمان را از زندگی بشر بگیرید زمین هم نابود خواهد شد. وجود بشر عین ربط است. اگر ما این ربط را انکار کنیم و لوازم و نتایج آن را نادیده بگیریم چه بر سر حیات آدمی می‌آید؟ سکولاریسم نادیده گرفتن وجه حیات‌بخشی زندگی آدمی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها