شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۸
داستانی برای تمام اعصار

غروب پروانه یکی از مهمترین آثار بختیار علی نویسنده کردتبار است، رمانی که با مضمون اجتماعی و عاشقانه پیشنهاد خوبی برای مطالعه در روزهای طولانی تابستان به‌خصوص برای بانوان است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): غروب پروانه دومین رمان بختیار علی نویسنده اهل کردستان عراق است که در کشور عراق و در اقلیم کردستان نتوانست کتاب‌های خودش را منتشر کند.
 
علی به خارج از کشور مهاجرت کرد و در آلمان توانست کتاب‌های خود را به زبان کردی منتشر کند. معروف‌ترین اثر او «آخرین انار دنیا» نام دارد که در بین مخاطبان ایرانی بسیار پرطرفدار شد. همچنین از آثار دیگر او می‌توان به «مرگ تک فرزند دوم» و «قصر پرندگان غمگین» اشاره کرد که البته هیچ کدام به اندازه «آخرین انار دنیا» در بین خوانندگان ایرانی معروف نشدند.
 
داستان های بختیار علی
بختیار علی عموماً در کنار اشعاری که به زبان کردی می‌سراید رمان‌نویس بسیار قهاری است. وی به‌خصوص در زمینه ادبیات رئالیسم جادویی بسیار توانمند محسوب می‌شود و آثار زیادی در این گونه ادبی پرطرفدار دارد.

«غروب پروانه» یکی از زیباترین آثار بختیار علی است که مریوان حلبچه‌ای آن را به زبان فارسی بازگردانده و انتشارات نیماژ آن را منتشر کرده است. حلبچه‌ای به واسطه زندگی در ایران به‌خوبی ادبیات کردی را می‌شناسند و توانسته ترجمه بسیار خوبی از این اثر داشته باشد.

«غروب پروانه» روایت دو خواهر و همچنین سه دوست است که در فراز و نشیب زندگی سرنوشتشان به همدیگر گره می‌خورد. پروانه، دختر جوان کردی است که عشق را در زندگی تجربه می‌کند. سال‌ها بعد او از دنیا رفته و خواهر کوچکش می‌خواهد داستان زندگی او را به روایت بکشد تا به اصطلاح پروانه را بار دیگر زنده کند در این بین وی لابه‌لای خاطرات، گذشته را شخم می‌زند. 

یکی از موتیف‌های زیبای این رمان، جنگلی است که عاشقان برای آغاز زندگی به آن پناه می‌برند؛ جنگلی که مسیری صعب العبور و همچنین مخفی دارد که یکی دو راهنما آن را می‌دانند؛ مسیری که در لب پرتگاهی بلند است و عبور از آن واقعا انسان عاشق می‌طلبد اما اجتماع عاشقان بعد از مدتی دستخوش چالش و دشواری‌های خاص خود می‌شود.

«غروب پروانه» همچنین نقدهای بسیار خوبی نیز گرفته و در زمره کتاب‌های دارای امتیاز بالاست. شیرکو بیکس درباره آن می‌نویسد: «غروب پروانه لبریز از فضاهای جادویی ناب و زبان شاعرانه بسیار بکر که نقطه عطفی در ادبیات کرد است. در این رمان عشقستان نشانگر دنیای رویایی و سرشار از اندیشه والای انسانی خاص است که بختیار علی آن را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده است.»
 
این رمان به واسطه نوع ادبیات رئالیسم جادویی دارای جذابیت‌های فراوانی است اما این کتاب هم مانند «آخرین انار دنیا» بیشتر برای کسانی توصیه می‌شود که سابقه رمان‌خوانی داشته باشند چراکه برای غیرحرفه‌ای‌ها خوانش چنین آثاری قدری دشوار است.
 
اگر بتوان مثالی برای ادبیات رئالیسم جادویی زد که عامه مردم بیشتر با آن آشنا باشند می‌توان رمان «صد سال تنهایی» از گابریل گارسیا مارکز را اسم برد. باید گفت آثار بختیار علی به شش زبان به جز کردی ترجمه شده است. او جایزه‌ ادبی نلی زاکس آلمان و جشنواره ادبی گلاویژ را هم دریافت کرده که البته برای «غروب پروانه» نبوده است. 

در بخشی از کتاب غروب پروانه می‌خوانیم: «مدیا در دفترش نوشت: از آن غروب، فصل انزوا شروع شد فصلی که در روح و زندگی یکایک مردان و زنان و کودکان آن جنگل انبوه ظاهر شد در آن غروب مردها هرکدام به سویی رفتند بدون آنکه به توافقی برسند هرکس به دنبال خیال و اوهام خودش راه افتاد هر یک جایی و چشم‌اندازی برای خودش انتخاب کرد و از دیگران جدا شد. از آن غروب فصل ویران شدن کارگاه و جنگل نیز آغاز شد. فریدون با تعجب به دنیای دوروبرش نگاه می‌کرد. میان کپرها بی‌صدا و آرام می‌رفت و برمی‌گشت نزدیک رودخانه ظاهر می‌شد و پنهان می‌شد چند بار به آن پل چوبی نزدیک و دور شد اما سکوت عمیق بال بر چهره او کشیده بود در یکی از پیچ‌های جنگل گووند پیدا شد و به‌آرامی در برابر فریدون ایستاد و گفت: فریدون فریدون ملک کی از دام این پروانه‌ها رها می‌شوی؟ فریدون با لبخند عجیب و شیطانی جواب داد گووند تو به من بگو در این دنیا کدام دو چیز مانند پروانه و عشق شبیه به هم هستند به پروانه نگاه کن و آن را با عشق مقایسه کن با ظرافت عمر کوتاه فرو ریختن و سوختن...  نگاه کن...  نگاه کن چقدر به عشق شبیه هستند پروانه مثل عشق می‌رود و هیچ کس گام‌هایش را نمی‌بیند از قدیم چنین بوده است به اشعار کلاسیک نگاه کن. گووند گفت: آه فریدون، فریدون دوست من مصیبت آن است که عشق را چون ظرافت می‌بینی اما عشق جنگ است. عشق مثل همه جنگ‌های دیگر بالا و پایین دارد بازنده و برنده در آن هست. عشق جنگ است جنگ با همه دنیا. فریدون گفت: نه گووند نه عشق نمی‌تواند جنگاور باشد عشق استراحتی کوتاه از کوتاه می آید و فرو می‌ریزد عشق چیزی است که همین که از آن را گرفتی مرده است همین قدر که با آن زندگی کنی زهرآلودش کرده‌ای اما مصیبت من آن است که می‌خواهم بگیرمش می‌خواهم برای همیشه بین انگشتان با آن بازی کنم هرچه دورتر برود من باید راه دیگر پیدا کنم تا آن را بگیرم. گووند که طوری دیگر به عشق فکر می‌کرد عصایش را به زمین کپر کوبید و گفت: عشق نباید بمیرد باید به یک منظور غایی در جهان تبدیل شود باید هدف مخلوقات و انسان و ملت‌ها باشد. فریدون که دیگر کاملاً از حرف‌های گویند بیزار شده بود با خنده کمرنگ گفت: عشق را به خرافات دیگر انسان اشتباه نگیر بگذار مانند خودش همان طور که هست به دنیا بیاید و بمیرد. مصیبت شما این است که همیشه به عشق دست می‌زنید آن را در هم می‌آمیزد و در دنیا قاطی‌اش می‌کنید.»

روایت‌های یک رمان خواندنی 
غروب پروانه ابتدا با یک روایت از خواهر کوچکتر یعنی خندان کوچولو آغاز می شود. او سال‌ها بعد از مرگ پروانه خواهر کوچکترش به فکر نوشتن داستان او افتاده است او چند منبع دارد نخست نوشته‌های مدیای غمگین دختری که تجربه همسایگی با پروانه را در جنگل عاشقان دارد او نمی‌تواند حرف بزند و تنها می‌نویسد دوم روایت خاطراتی که یک عکاس دورگرد و پیش‌مرگ سابق از زندگی پروانه دارد. در نتیجه خندان به سراغ این دو می‌رود تا تصویری روشن از آن شب فرار پروانه و مرگش به دست بیاورد. زمان در این روایت بلافاصله عوض شده و به گذشته می‌رود زمانی که پروانه و خندان در کوچه‌های شهر به دنبال پخش گوشت نذری هستند و هنوز پروانه در خانه است؛ خانه‌ای که یک مادر معلول و یک پدر بدخلق و چند برادر در آن زندگی می کنند و پروانه تاب ماندن در آنجا را ندارد.

زمان این رمان مدام عوض می‌شود و در بین سه زمان، مخاطب را با خود همراه می‌سازد. زمان حال، زمان زندگی پروانه در جنگل عاشقان و زمانی که هنوز در خانه هستند و هیچ اتفاقی رخ نداده است.

یکی از جذابیت‌ها و البته دشواری‌های این رمان آن است که زمان برای مخاطب به درستی روشن نمی‌شود مانند کاری که در رمان‌های ویلیام فالکنر یا برخی آثار مارکز شاهد هستیم. 

یکی از موضوعاتی که سبب شده تا این رمان بسیار خواندنی باشد شباهت تکنیک آن به «آخرین انار دنیا» از همین نویسنده، یعنی شخصیت‌پردازی چندگانه است.

در این رمان یک عکاسخانه وجود دارد که پس از خواندن آن متوجه می‌شویم نقش محوری و پیش‌برنده در سیر داستانی و درام سیال در آن دارد و نویسنده آن را چنان پردازش کرده که خودش یک شخصیت داستانی شده است! مانند نانوایی، جنگل، کارگاه مجسمه‌سازی و ...

 بختیار علی همچنین تلاش می‌کند در هر شخصیت دست کم یک کنش دراماتیک و یک وجه بارز قرار دهد. برای مثال یکی از کاراکترها مجسمه‌سازی عاشق‌پیشه، دیگری چاقوکش سابق و توبه‌کار امروز، دیگری مردی شبیه پرندگان است که اوج هنر این نویسنده محسوب می‌شود. 
این رمان البته سویه‌های عاشقانه فراوانی دارد اما به لحاظ ساختار می‌توان آن را یک یک کار اجتماعی عاشقانه دانست. در واقع به همان میزان که این رمان عاشقانه حساب می‌شود اجتماعی نیز است و به نقد مسائل و موضوعات اجتماعی نیز می‌پردازد.

غروب پروانه یکی از درخشان‌ترین کارهای بختیار علی، نویسنده کردستانی است. درام این رمان آنچنان مخاطب را با خود همراه می‌سازد که گویی از زمان و زمین جدا می‌شود. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها