چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۰
تنبیه متجاوز/ چگونه عملیات فتح‌المبین شرایط جنگ را دگرگون کرد؟

«می‌گویند صدام بعد از شکست سنگین نیروهایش در عملیات فتح‌المبین، در یکی از جلسات سران حزب بعث، به حاضران در جلسه گفت «ما برای چنین جنگی اصلاً آماده نبودیم» و منظورش این بود که فکر نمی‌کردیم واکنش ایرانی‌ها به حمله‌ ما چنین سنگین باشد.»

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) – مرتضی میرحسینی: «پیروزی قطعی و انکارنشدنی ایران در عملیات فتح‌المبین، متحدان صدام و آن‌هایی را که از تجاوز او به خاک کشور ما حمایت کرده بودند به تکاپو انداخت. پیش‌بینی‌ها و محاسبات‌شان نادرست از آب درآمده بود و چاره‌ای پیش روی خودشان نمی‌دیدند جز اینکه صدام را از شکستی که بسیار نزدیک بود نجات دهند. چند کشور عربی و اروپایی تلاش‌های پشت‌پرده‌ای برای تقویت نیروهای عراقی و تجهیز بیشتر آنان شروع کردند. اما امریکایی‌ها عملاً و علنی وارد میدان شدند و سیاست تازه‌ای را در موضوع جنگ ایران و عراق در پیش گرفتند. آنان در نخستین گام اجرای این سیاست تازه، دولت عراق را از فهرست دولت‌های حامی و هوادار تروریست خط زدند.
 
چرا آمریکایی‌ها چنین کردند؟ کنت تیمرمن در کتاب «سوداگری مرگ» در پاسخ به این پرسش می‌نویسد کشورهای نام‌برده شده در این فهرست امریکایی مشمول قانون کنترل سیاست خارجی می‌شدند و امریکایی‌ها نمی‌توانستند به راحتی با آنان مبادلات تجاری داشته باشند و حتی نمی‌توانستند به این کشورها کمک مالی کرد. از این‌رو ضرورت داشت برای هموار کردن مسیر کمک بیشتر و موثرتر به رژیم بعث، برچسب تروریست بودن از پیشانی دولت عراق برداشته می‌شد [1]. ریچارد مورفی، سفیر آن روزهای امریکا در عربستان هم بعد از فتح‌المبین – که موفقیتی در سلسله موفقیت‌های نظامی ایران در آن مقطع از جنگ بود – می‌گفت ما آن زمان تصمیم گرفتیم که هرچه زودتر جنگ را تمام کنیم، زیرا احتمال پیروزی ایران و خیزش شیعیان در سراسر خاورمیانه در حمایت از ایران بسیار زیاد بود.
 
درواقع تا زمانی که بعثی‌ها موضع برتر را در اختیار داشتند و دست‌شان در میدان نبرد دراز و قوی‌تر از ایران بود، کسی چنین جدی از ختم جنگ صحبت نمی‌کرد، اما همین که ورق برگشت و ایران - آن‌هم نه به سادگی، که با ساماندهی نیروهایش و به کارگیری روش‌های ابتکاری در میدان نبرد – ضدحملات موثری را برای بیرون کردن دشمن اشغال‌گر شروع کرد، بحث آتش‌بس و مذاکره جدی شد. به قول تیمرمن، در وزارت خارجه ایالات متحده امریکا نگرانی از روندی که در سیر رویدادهای جنگ میان ایران و عراق شکل گرفته بود موج می‌زد و بسیاری از مدیران رده‌بالای این سازمان برتری فزاینده ایران را نوعی هشدار تلقی می‌کردند.
 
متجاوزی که به تنگنا افتاد
اما درماندگی صدام در روزهای پس از فتح‌المبین آنقدر آشکار و اسارت حدود 20 هزار نفر از سربازانش، آن هم فقط در یک عملیات چند روزه چنان تحقیرآمیز بود که رسانه‌های دنیا درباره‌اش صحبت می‌کردند. خودش که همه رجزخوانی‌های شروع جنگ و ادعاهایی که درباره خوزستان و خلیج فارس داشت نادیده گرفت و گفت هرگز دنبال جنگ نبوده و حتی حاضر است یک‌روزه، تمام نیروهای باقی‌مانده‌اش را از خاک ایران بیرون بکشد، به شرطی که تضمینی برای توقف حملات بعدی ایران وجود داشته باشد و مطمئن شود که نیروهای ایرانی وارد مرزهای عراق نمی‌شوند و استان العماره را نمی‌گیرند. گویا در یکی از جلسات سران حزب بعث، به حاضران در جلسه گفت «ما برای چنین جنگی اصلاً آماده نبودیم.» منظورش این بود که او و مشاورانش در محاسبه توان دفاعی ایران خطا کردند و برای واکنشی چنین قوی از سوی ایران آماده نبودند و فکرش را هم نمی‌کردند که ضربات ایران در پاسخ به تجاوز تا این حد سنگین باشد.
 
اما این وسط اتفاق مهم دیگری هم افتاد که عرصه را بر صدام تنگ‌تر کرد. همان فروردین ماه، بعد از توافقی سیاسی میان ایران و سوریه، لوله‌های نفت عراق که از خاک سوریه می‌گذشت بسته شدند. جعفر شیرعلی‌نیا در «دایره‌المعارف مصور جنگ ایران و عراق» (نشر سایان) به نقل از مقاله‌ای در فصلنامه نگین ایران می‌نویسد: «ایرانی‌ها بعد از عملیات فتح‌المبین فعالیت‌های دیپلماتیک‌شان را برای سرنگونی صدام آغاز کردند و با چند کشور عربی رایزنی‌هایی انجام دادند. در این رایزنی‌ها مهم‌ترین پیروزی ایران، که تأثیر شکست در فتح‌المبین را برای عراق چند برابر کرد، توافق ایران با سوریه برای بستن خط لوله نفت صادراتی عراق بود. در جهان عرب، سوریه تنها حامی ایران بود و البته حمایت سوریه خیلی مهم بود.» چرا حمایت سوریه مهم بود؟ «چون می‌توانست تاکتیک عربی ـ ایرانی کردن جنگ را شکست دهد. در شمال کشور عراق هم مخالفان حکومت صدام را علیه عراق شورانده بود و چند باری هم به نیروهایش در مرز عراق آماده‌باش داده بود تا ذهن صدام بر ایران متمرکز نباشد. همچنین حافظ اسد، رئیس‌جمهور سوریه با رهبران کشورهای عربی و شوروی رایزنی می‌کرد تا به صدام فشار آورند.»
 

[1] این کتاب به فارسی هم ترجمه شده است؛ «سوداگری مرگ»، ناگفته‌های جنگ ایران و عراق، ترجمه احمد تدین، انتشارات رسا.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها