یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۰
انقلاب مشروطه بر تن جامعه و ساختاری پیشامدرن/ مواجهه ایرانیان با تمدن غرب

مجید علیپور، پژوهشگر تاریخ می‌گوید: «داور» ریشه برتری غرب را در قوت اقتصادی و صنعتیِ آن می‌دید و معتقد بود اصلاحات اقتصادی، مُقدم بر اصلاحات سیاسی و فرهنگی است: «اول باید فکر نان بود [...] دنبال نان بروید، آزادی خودش عقب شما می‌آید.» و از این منظر بود که استبداد مُنَوِّر را تئوریزه می‌کرد. در واقع فهم چرایی همدلی و همراهی این نسل از روشنفکران در برکشیدن رضاخان به سلطنت، به فهم وضعیت ویژه‌ای بستگی دارد که کشور در آن قرار گرفته بود.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- مجید علیپور، پژوهشگر تاریخ: مواجهه ایرانیان با تمدن غرب پیامدهای ناگزیری داشت که از مهم‌ترین آنها آگاهی از میزان عقب‌ماندگی و «انحطاط» خود بود. اصلاحات دیوانی و تکاپوهای نظری از جمله واکنش‌ها به این وضعیت جدید بود که نهایتا سیر وقایع را به انقلاب تاریخ‌ساز مشروطیت رساند. اما با همه تلاش‌ها و جانفشانی‌های حماسی صورت گرفته، نه تنها مسایل و بحران‌های کشور حل نشد بلکه خود بحرانی بر بحران‌ها و مسائل پیشین افزود و کشور به گردابی رانده شد که شَبَه تجزیه و فروپاشی از همیشه محتمل‌تر و نزدیک‌تر می‌کرد.

التهابات سهمگین سیاسی، فرهنگی و تمدنی ناشی از انقلاب مشروطیت واکنش‌هایی چند در پی داشت. در واقع انقلاب مشروطه بر تن جامعه و ساختاری پیشامدرن، جامعه‌ای مدرن پوشانده بود و طبعاً چنین جامعه‌ای بر چنان اندامی متناسب نمی‌شد. ناامیدی از توفیق اصلاحات در جامعه‌ای که هویت‌های ایلی-تباری و دینی-مذهبی غالب بر هویت ملی بودند  و «خان سالاران» و «بزرگ زمین‌داران» در آن دست بالا را داشتند و همزمان در سیطره بی‌مهار دولتین روس و انگلیس قرار داشت، طبیعی بود.

از جمله این واکنش‌ها ظهور جنبش‌های آرزواندیشی چون «جنگل» بود که هرچند در اهداف اولیه، همپوشانی بسیاری با آرمان‌های مشروطه‌خواهان وطن‌دوست داشت اما از آنجا که شرایط کشور و جهان تفاوت‌های کلی کرده بود و خود نیز فاقد استعداد و توان لازم بودند؛ تنها بر پیچیدگی اوضاع و حجم مشکلات کشور افزودند و لاجرم ناکام هم ماندند. در سوی دیگر اما شاهد شکل‌گیری نوعی عقلانیت سیاسی میان برخی از جوانان منورالفکر انقلابی و وطن‌خواه هستیم که آنها نیز دلِ خوشی از تداوم حضور عناصر قدیمی دیوان سالاری در ساختار جدید نداشتند؛ به ویژه آن‌که یقین یافته بودند این عناصر قدیمی و محافظه‌کار تنها تا جایی با تغییرات همراهی می‌کنند که منجر به تحول و دگرگونی‌های اساسی در وضعیت حکومت و جامعه نشود.

                     

این نسل جوان منورالفکر که الگوی خود را حکومت بیسمارک در آلمان یا ژاپن دوره میجی قرار داده بودند، شیوه های نسل قبل در مواجهه با مسائل کشور را ناکارآمد قلمداد می‌کردند؛ چنان‌که «داور» در یکی از مقالات خود به تمسخر نوشت: «زمانی که ژاپن به دنبال اصلاح اوضاع اقتصادی و تقویت توان مالی و نظامی خود بود، آزادی‌خواهان ایران برای آزادی و مشروطه غزل می‌ساختند!»

کتاب «اول، اصلاح اقتصادی» حاوی ۱۲۷ مقاله به قلم «علی‌اکبر داور» از شاخص‌ترین افراد این نسل از منورالفکران است که به تازگی به کوشش حسن رجبی‌فرد از سوی انتشارات شیرازه به بازار نشر عرضه شده است. البته گردآورنده در این کتاب تنها به آن دسته از مقالات «داور» که در آن به ضرورت تغییر اولویت‌ها از اصلاحات سیاسی و دموکراتیک به تغییر شکل حکومت و به ویژه تقدم اصلاحات اقتصادی تاکید کرده پرداخته است؛ مقالاتی که در آن داور، تنها راهِ حل مسائل و بحران‌های موجود را روی کار آوردن شخصیتی مقتدر در یک حکومت مطلقه وانمود می‌کرد. «داور» ریشه برتری غرب را در قوت اقتصادی و صنعتیِ آن می‌دید و معتقد بود اصلاحات اقتصادی، مُقدم بر اصلاحات سیاسی و فرهنگی است: «اول باید فکر نان بود [...] دنبال نان بروید، آزادی خودش عقب شما می‌آید.» و از این منظر بود که استبداد مُنَوِّر را تئوریزه می‌کرد. در واقع فهم چرایی همدلی و همراهی این نسل از روشنفکران در برکشیدن رضاخان به سلطنت، به فهم وضعیت ویژه‌ای بستگی دارد که کشور در آن قرار گرفته بود.

ارزیابی نقادانه عملکرد این نسل از نخبگان ایرانی می‏‌تواند فهمی صحیح از ریشه‏‌های مسائل و بحران‌های تاریخ معاصر ایران ارائه دهد و اثار نوشتاری علی‌اکبر داور یکی از مهم‌ترین منابعی است که در این مسیر یاری رسان پژوهشگران و علاقه‌مندان است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها