همیشه کسانی که بهشان دروغ گفته شده دچار این پرسش میشوند که چطور توانستهاند آن را باور کنند. این البته فرآیندی کاملا قابل پیشبینی برای مغز انسان است. اما آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که چرا دروغهایی را که بهتان گفته میشود، باور میکنید؟ این در حالی است که مردم غالبا حقیقت ماجرا را به شما میگویند و اگر در آینده متوجه شوید که آنچه بهتان گفته شده، در حقیقت سراسر راست بوده، هیچ گاه این سؤال برایتان پیش نمیآید که چطور شد که از اول آن را باور کردید.
«آجا رادن»، نویسنده روزنامه نیویورک تایمز در کتاب «حقایقی درباره دروغ: توهم صداقت و تکامل فریب» درست بر این مسائل انگشت میگذارد. وی در این کتاب این مسئله را پیش میکشد که آدمی چگونه هنگام شنیدن یک ماجرا یا داستان فرض خود را بر صحت و درستی آن میگذارد و این ادعا را مطرح میکند که فرآیندی دقیق در شکلگیری این باور وجود دارد.
رادن با بهرهگیری از تاریخ، روانشناسی تمامی داستانهایی که پیشتر آنها را درست میپنداشتیم تحلیل میکند؛ از کلاهبرداریهای هرمی و وعده پولدارشدن در عرض مدت کوتاه گرفته تا گردوبازی، جعل، حقهبازیهای رنگارنگ و کذلک.
کتاب «حقایقی درباره دروغ: توهم صداقت و تکامل فریب» را میتوان نوعی نگاه تلسکوپی به جامعه از طریق مکانیک اعتقاد دانست: اینکه چرا دروغ میگوییم، باور میکنیم و به طور کلی چگونه رفتار متفاوتی از خود نشان میدهیم. رادن از طریق داستانهای منفی کلاهبرداری و حقهبازی نحوه کار دروغ را نشان داده و همچنین دلیل کارآیی آن را نیز بررسی میکند، از عملکرد تکاملی فریب گرفته تا آنچه که این مسائل درباره ما نمایان میکند.
هر فصل از کتاب به یک ترفند بدنام اختصاص یافته است که از جمله آن میتوان به برنامه رادیویی «جنگ جهانها» اشاره کرد که در سال 1938 از رادیو پخش شد. گفتنی است که جنگ دنیاها نام نمایشنامهای رادیویی از اورسون ولز است که با اقتباس از کتاب جنگ دنیاها اثر هربرت جرج ولز نوشته شده است. این نمایشنامه در شامگاه ۳۰ اکتبر ۱۹۳۸ از ایستگاه رادیوی سی بی اس آمریکا پخش و باعث بروز ترس و وحشت میان عده زیادی از مردم شد. غالباً از این نمایشنامه به عنوان شاهدی بر قدرت تأثیر رادیو بر افکار عمومی یاد میشود. راد با بهرهگیری از همین موضوع نشان میدهد که چطور حقایق میتوانند دگرگون شده و شکل خدعه و ترفند را به خود بگیرند. دیگر مثالی که این نویسنده از آن بهره میبرد مورد راسپوتین و قدرتی است که او با آن توانست به تزار و دیگران اثبات کند که قدرتی جادویی برای درمان دارد.
حقایق عجیب و غریب درباره فریب مانند پروانههای مورفو و آن بالهای گولزنندهشان میمانند که با بهرهگیری از یک توهم نوری سبب شده فکر کنیم بالشان آبی است. رادن معتقد است که سازوکار دروغ و نیرنگ بر چنین مداری میچرخد: اینکه حقیقت غالبا نهتنها دشوارتر بلکه صعبالفهمتر از آن است که کسی بخواهد بدان باور داشته باشد. همانگونه که خود نویسنده استدلال میکند «حقیقت عینی که همه ما به طور یکسان آن را تجربه و یادآوری کنیم اساسا وجود ندارد.»
کتاب «حقایقی درباره دروغ: توهم صداقت و تکامل فریب» با نثری سرگرمکننده و بذلهگویانه، روندی را مطرح میکند که انسانها براساس آن برای تصمیمگیری جمعی درباره یک واقعیت ناشناخته بدان روی آورده و از این رهگذر به سراغ منطق، حواس و عقل و هوش خود میروند. این اثر را به بیان دیگر میتوان مجموعهای از حکایتهای غریب و سرگرمکننده درباره تزویر و فریب و حیله دانست.
نظر شما