داستان بلند «ابر آلودگی» اثر ایتالو کالوینو منتشر و روانه کتابفروشیها شد. این کتاب توسط آرزو اقتداری به فارسی ترجمه شده است./
این انتشارات پیشتر سه مجموعه کتاب از این نویسنده ایتالیایی با نامهای «کلاغها آخر از همه میرسند»، «قارچها در شهر» و «سوداگری در ساخت و ساز» و اخیرا دو کتاب «ابر آلودگی» و «چه کسی در دریا مین کاشت» را روانه کتابفروشیها کرده است.
کالوینو داستان «ابر آلودگی» را در سال ۱۹۵۸ میلادی و با نام اصلی:«I racconti» نوشته و منتشر کرده است. وی در این کتاب ماجرای مرد ناامید و سرخوردهای را نقل میکند که در پس یک زندگی عجیب برای قبول کردن یک پیشنهاد کار به شهر دیگری سفر میکند. کالوینو از زبان این شخصیت داستانی، ماجرای اقامت او را در آن شهر غریبه نقل میکند.
کتاب با جملاتی اینچنین شروع میشود: «زمانی که آمدم در این شهر مستقر شوم، هیچ چیز برایم مهم نبود. استقرار کلمه درستی نیست. راستش میل زیادی به استقرار نداشتم. دلم میخواست در اطرافم همهچیز جاری و موقت باشد و تنها از این طریق بود که فکر میکردم میتوانم استقرار درونیام را نجات دهم؛ استقراری که قادر به توضیح آن نبودم .... برای تازه واردی که از ترن پیاده شده است، شهر، تنها یک ایستگاه قطار است. او میگردد و میگردد و بیش از پیش خود را در خیابانها لخت و بیروح مییابد. بین گورستانها و ماشینهای اسقاط، انبارهای پخش کالا، کافههایی با پیشخوانهایی از جنس روی کامیونهایی که دود و دم بدبو به سمتش حواله میکنند.»
چندی پیش در ایران جلسهای برای نقد و بررسی آثار کالوینو به همت انتشارات کتابخورشید و مجله بخارا برگزار شد. در این جلسه روبرتو توسکانو، سفیر ایتالیا در تهران به سخنرانی پرداخت که ترجمه فارسی بخشی از گفتههای او در کتاب «ابر آلودگی» به عنوان مقدمه ذکر شده است.
توسکانو در این سخنرانی نثر کالوینو را طبیعی، روان، زیبا و عاری از تصنع دانسته و گفته است: کالوینو نه فیلسوف است و نه نظریهپرداز. او نویسندهای است هوشیار و دور از توهمات. او هرگز بدبین و ناامید نیست.
کالوینو در ۱۵ اکتبر ۱۹۲۳ میلادی در شعر سانتیاگو دلاس وگاس در کوبا به دنیا آمد. وی تا پنج سالگی در کوبا ماند، سپس به ایتالیا رفت و بیشتر زندگی خود را همان جا سپری کرد.
وی در سال ۱۹۴۷ با نوشتن پایاننامهای درباره جوزف کنراد در رشته ادبیات از دانشگاه تورین فارغالتحصیل شد و سپس به همکاری با روزنامه محلی حزب کمونیست لونیتا پرداخت. در همین سال، پس از انتشار کتاب «راه لانه عنکبوت» با مضمون نهضت مقاومت که برای او جایزه «ریچنه» را به ارمغان آورد، با برخی مشاهیر ادبی ایتالیا از قبیل ناتالیا گینزبورگ و الیو ویتورینی آشنا شد. او در این سالها با مجلات و نشریات مختلف همکاری میکرد.
این نویسنده در سال ۱۹۵۷ به شکل غیرمنتظرهای از حزب کمونیست کنارهگیری کرد و نامه استعفایش در نشریه «لونیتا» چاپ شد. کتاب «بارون درختنشین» هم در همین سال منتشر شد.
کالوینو در طول دهه ۶۰ به همراه الیو ویتورینی نشریه ادبی «منابو» را منتشر كرد. از این دوره به بعد، کالوینو بی آن که از طنز دور شود یا خوانش بسیار شخصی خود را از کلاسیکها منکر شده باشد، به داستانهای مصور و علمیتخیلی روی آورد. در این زمینه میتوان به آثاری چون «مارکو والدو»، «کمدیهای کیهانی»، «کاخ سرنوشتهای متقاطع» و «شهرهای نامرئی» اشاره کرد.
وی سپس طی سفرهای زیادی که به پاریس داشت با رولان بارت ملاقات کرد و فعالیتهایی در زمینه ادبیات کلاسیک در سوربن و دیگر دانشگاههای فرانسه انجام داد. به این ترتیب آثار چاپ شده از او در طول دهه هفتاد (از جمله «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری») چاشنی یا درونمایهای از ادبیات کلاسیک دارند. این فعالیتهای او در سال ۱۹۸۱ نشان افتخار فرانسه را برایش به ارمغان آورد.
کالوینو، ۲۲ سال پیش، در حالی که ۶۲ سال از زندگیش گذشته بود، بر اثر خونریزی مغزی در بیمارستانی در سیهنا چشم از جهان فرو بست.
نظر شما