ابوالفضل زروئي نصرآباد اين روزها در حال نگارش رماني براساس زندگي حضرت ابوالفضل(ع) است. به گفته وي در اين كتاب كه با استفاده از قواعد و عناصر داستاني امروزي نوشته شده، زباني فاخر و البته آشنا براي مخاطب امروزي به كار فته است.\
وي افزود: يكي از مشكلات نوشتن اين اثر آن بود كه به ابعاد مختلف زندگي ايشان به طور مستمر در منابع پرداخته نشده است، به طوري كه روايتها يكي در ميان درباره ايشان داراي پرش هستند؛ ولي در نهايت آنچه ميبينيم اين است كه ايشان شخصيتي مثبت و وفادار دارند و از ياران صديق و همراهان هميشگي امام حسين(ع) هستند.
اين نويسنده با بيان اينكه در برخي روايتها درباره حضور حضرت ابوالفضل در روز عاشورا نوشته شده، توضيح داد: در برخي روايات گفته شده آخرين نفري كه قبل از امام حسين(ع) در كربلا به شهادت ميرسد، حضرت ابوالفضل(ع) بوده و اين با مساله «تاسوعا» كه تا به امروز به آن معتقديم، مغايرت دارد.
نصرآباد درباره استفاده از برخي منابع در نگارش اين كتاب گفت: در«مروج الذهب» مسعودي، تاريخنگار بزرگ قرن چهار، با اينكه با حساسيت زبادي درباره تاريخ كربلا نوشته شده، همه اشارهاش به اين واقعه، شايد به 15 خط نرسد.
وي كه در ادامه سخنانش از منبع ديگري در اينباره نام برد، توضيح داد: كتاب ديگري با نام «موسوعة الامامحسين» را سازمان پژوهش و برنامهريزي منتشر كرده كه مجموعه كاملي از زندگي امام حسين(ع) است و جلد نهم آن اطلاعات خوبي درباره زندگي حضرت ابوالفضل(ع) از متون عربي و فارسي دارد؛ به طوري كه ميتوان بيشتر منابع قابل ارجاع و اعتماد را در آن مشاهده كرد.
اين طنزپرداز كه به تلقي عوام از اغراق در ويژگيهاي برخي شخصيتهاي مذهبي اشاره داشت، گفت: متاسفانه در ادبيات ديني برخي اوقات آنقدر در اذهان عامه غلو و اغراق وجود دارد كه نه تنها چيزي بر شخصيت آنها نميافزايد؛ بلكه سبب تخريب شخصيت ايشان ميشود.
اين شاعر تصريح كرد: با وجود آنكه در منابع شفاهي اغراق ديده ميشود و در منابع كتبي غير از آنهايي كه از سر خلوص نوشته شده، حفرههاي خالي درباره سير زندگي ايشان وجود دارد، نگارنده اين جور كتابها بايد آن جاهاي خالي را نيز بر حسب شخصيت اين بزرگان ببيند.
نصرآباد در پاسخ به سوالي مبني بر ساختار مورد گزينش براي نوشتن اين زندگينامه گفت: من واقعيتهايي را كه از منابع مختلف استخراج كردم، براساس عقل كنار يكديگر گذاشتم. در واقع كتاب مجموعهاي از روايتهاست كه از زبان افراد مختلف درباره شخصيت ايشان بيان ميشود. در حقيقت داستاني است كه از زبان چند راوي روايت شده است.
وي خاطرنشان كرد: در ميان اين افراد مسلمبنعقيل و امالبنين، مادر حضرت ابوالفضل(ع) هستند. اين در حالي است كه در اين آثار نميتوان از زبان معصومان مسايل را نقل كرد و در اين مورد هم دست نويسنده بسته است.
اين شاعر در پاسخ به اين سوال كه بهرهگيري از مستندات تاريخي چگونه در اين كتاب آورده شده، گفت: سعي من بر آن بوده كه مخاطبي كه كتاب را ميخواند، علاوه بر دنبال كردن خط سير داستان بتواتند استناد كند كه البته اين براي قالب كتاب كه به شيوه داستاني نوشته شده، مناسب نبود، به همين دليل شايد فهرستي در پايان كتاب بيايد و به نام منابع استفاده شده كه بيش از 50 كتاب است، اشاره شود.
نصرآباد سوال ديگري درباره به كاربردن نوع زبان و نثري را براي اين كتاب اينگونه پاسخ داد: سعي كردم براي مخاطب عام غير از آنكه از زبان سنگين و تكراري كه اين روزها در ديالوگ سريالهاي تاريخي به كار ميبرند، دوري گزينم، زباني فاخر را به كار ببرم كه ضمنا از نوع زبان مردم كوچه و بازار هم نباشد، ضمن آنكه تلاشم اين بود كه قواعد درستنويسي را نيز درباره اين زبان رعايت كنم.
وي تصريح كرد: همچنين در اين كتاب برحسب شخصيت راوي، زبان درخور او به كار رفته تا مخاطب سر ذوق بيايد؛ چرا كه اين مخاطب رغبتي براي خواندن كتابهاي تاريخي ندارد؛ اين در حالي است كه روايات امروزي از رويداهاي تاريخي، پيامهاي تاثيرگذارتري در اذهان بر جاي خواهد گذاشت.
به گفته نصرآباد اين رمان تا پايان خرداد سال جاري(89) به انتشارات كتاب نيستان سپرده خواهد شد.
نظر شما