پنجشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۸ - ۱۱:۱۵
زيباترين واژه‌هاي سعدي در عشق و معنويت هويداست

محمديوسف نيري در سيزدهمين مجموعه از درس‌گفتارها درباره سعدي گفت: صدق و جمال و وضوح که سه ويژگي سخن سعدي است، آينه‌اي از مقام معنوي و قلبي اوست و شيخ اجل در بسياري از آثارش، نسبت ميان عشق، معرفت و معنويت را در زيباترين و جذاب‌ترين کلمات مطرح کرده است._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، دكتر محمديوسف نيري در سيزدهمين مجموعه درس‌گفتارها درباره سعدي كه به «عرفان سعدي» اختصاص داشت گفت: زبان دل هنگامي كه باز مي‌شود، در زبان ظاهر حالتي پيدا مي‌شود كه من آن را «عرفان زبان» مي‌نامم. اين عرفان با هرمنوتيك فرق دارد. عرفان زبان، رابطه زبان انسان‌شناختي است كه مرتبه‌اي وراي هرمنوتيك دارد. چنين زباني در جهت ظاهري مواج مي‌شود. 

وي كه عصر چهارشنبه (18آذرماه) در مركز فرهنگي شهركتاب سخن مي‌گفت به موج سخن اشاره كرد و افزود: موج سخن نيز دلالتي است كه در پشت پرده كلمات ظاهري پنهان مي‌شود. كساني كه سخنانشان مواج است، انسان‌هاي معمولي نيستند. اين چنين افرادي كه مي‌توانند درونشان را بيان كنند، از جمله نوابغ به‌شمار مي‌روند، چرا كه سخن با حقيقت انسان ارتباط دارد و هر سخن شكل خود گوينده سخن است. 

مصحح «شرح‌ نهج‌ الب‍لاغه‌» اثر ميرزا محمدباقر نواب‌ لاهيجاني خاطرنشان كرد: شاعران ايراني از عوامل طبيعت براي مرابته استفاده مي‌كنند يكي از اين عوامل طبيعت، حس بويايي است، شعراي بزرگ و صاحب مكتب ما به بو حساس هستند. بو در نظر شعرا ارزش بسياري دارد. بو از جاذبه‌هايي است كه روح انسان را به سمت خود مي‌كشد. سعدي مي‌فرمايد «به بوي تو با باد عيش‌ها دارم». شارل بودلر فرانسوي نيز به بو حساس است و بسياري از واژگان در طبيعت نقش مرابته با معشوق را ايجاد مي‌كند. 

وي افزود: مرابته لايه نخست ذكر يعني ارتباط بين ذاكر و مذكور است و اصل مهمي در عرفان شيعي از قرن 12 هجري قمري به‌شمار مي‌آيد و حكمت معصوميه الهي است كه در فارسي به كار گرفته مي‌شود و اصل مرابته سالك با انسان كامل را به تصوير مي‌كشد. ذكر در نگاه سعدي ذكر موجودات است. ذكر تمام موجودات عالم در نگاه سعدي مشاهده مي‌شود، در ذكر انسان خود را در منظومه بزرگ وجودي احساس مي‌كند و چيزي را از ذكر خارج نمي‌كند. ذكرهاي سعدي از قرآن سرچشمه مي‌گيرد. 

مصحح «م‍ن‍اه‍ل‌ ال‍ت‍ح‍ق‍ي‍ق‌ در ح‍ق‍اي‍ق‌ ولاي‍ت‌ و خ‍لافت الهي» ت‍ص‍ن‍ي‍ف‌  هاشم ذهبي شيرازي گفت: بحث سوم سلطاني ذكر است يعني ذكر بر سراسر وجود سالك غلبه مي‌كند. ذكر از نظر ما تكرار است و ماهيتا استمرار و تكرار را نشان مي‌دهد. «من مست و تو ديوانه/ ما را كه برد خانه/ صد بار تو را گفتم/ كم خور دو سه پيمانه» اين ابيات وزن و قافيه دارد و عرف شعري در آن به‌كار برده شده است. اين هوشياري دوم شاعر است و به قول شمس اين سيستم هوشياري غير از عقل جزيي است. 

وي افزود: نسيان ذاكر اين است كه خود را فراموش مي‌كند. خود را فراموش كردن اين نكته را به ياد مي‌آورد كه پروردگار را ياد كن هنگامي كه خود را فراموش كردي. وقتي ذاكر ذكر «لا اله الا الله» مي‌كند اين ذكر وجودي اوست. خود انسان وجود دارد و ذكر هم صاحب وجود است. هنگامي كه انسان خود را در ذكر فراموش كرد و ذكر بر او غالب شد به ذكر شهودي تبديل مي‌شود. نمونه‌هاي جالبي از نسيان ذاكر در غزليات سعدي وجود دارد. 

مصحح «م‍ف‍ت‍اح‌ ال‍ف‍ت‍وح‌ و رم‍وز ال‍ک‍ن‍وز، ت‍رج‍م‍ه‌ م‍ن‍ظوم دع‍اي‌ ص‍ب‍اح‌ (ام‍ي‍رال‍م‍وم‍ن‍ي‍ن‌ ع‍ل‍ي‍ه‌ال‍س‍لام‌)» اث‍ر ق‍طب‌ال‍دي‍ن‌ م‍حمد ذهبي نيريزي گفت: در زبان زيبا و هنري سعدي نوعي نصيان ذكر به مخاطب القا مي‌شود. اين نسيان گاه در دل سالك مالك مي‌شود و همه چيز را فراموش مي‌كند. هنگامي كه سخن از فنا مي‌زنند تصور مي‌كنند فناي عين، مورد نظر است. 

وي به وجه ذكر اشاره كرد و افزود: منظور از وجه ذكر چيست؟ تمام موجودات وجهي از حق هستند يعني جهت و حضور انسان وسيله توجه است. همان طور كه صورت احترام ويژ‌ه‌اي دارد زيرا صورت جهت و حضور انسان است و اين وسيله حضور جهت توجه به‌شمار مي‌آيد. اما اين جهت و حضور مراتب دارد، آينه حضور جهت است و در اين صورت است كه انبيا و اوليا را وجهه‌الله مي‌گويند. انا الله يعني من وجه خدا هستم و اين مسأله وسيله توجه موجودات به خداوند است. هم وسيله توجه موجودات به خداست و هم از جهت حضرت انسان كامل قبله حقيقي به‌شمار مي‌آيد. 

اين استاد دانشگاه شيراز يادآور شد: رابطه بين ذاكر و مذكور ارتباطي دو طرفه است، هنگامي كه ما خدا را ياد مي‌كنيم او هم ما را ياد مي‌كند. ياد حق، تجلي روحانيت ماست. ذكر نماز نيز طريقت دارد، قبله حقيقت وجه خداست و در مقام احديت جاي گفت و شنود نيست. اين مرتبه احديت محسوب مي‌شود و حاصل اين اتفاقات بعثت روحاني است. 

وي به واژه بعثت اشاره كرد و گفت: منظور از بعثت، به ويژه براي حضرت رسول اكرم (ص) برانگيخته و برانگيزاننده است و با اين بعثت هويت و فرهنگ بشري تغيير كرد. افرادي كه برانگيخته مي‌شوند روح ايمان مي‌يابند و از آن نور خاص تلالو مي‌كند. آن نور خاص مقام بعثت روحاني است. منظور ما از بعثت اين است و انسان به هدف حقيقي خود و به صفات الهي متصل مي‌شود. در سخن سعدي اين بعثت با بيان زيبايي‌شناسي تركيب شده است. 

مصحح «خ‍ورش‍ي‍د ج‍ان‌: ق‍ص‍ي‍ده‌ ش‍م‍س‍ي‍ه‌ در م‍دح‌ ح‍ض‍رت‌ م‍ول‍ي‌ ال‍م‍وح‍دي‍ن‌ ع‍ل‍ي‌ ع‍ليه السلام‌» س‍روده م‍ح‍م‍ده‍اش‍م‌ ذه‍ب‍ي‌ شيرازي‌ گفت: از بعثت روحاني ابن سينا نيز در اشارات و تنبيهات مي‌گويد كه ذكر باعث شوق و شادي باطني مي‌شود. ميرداماد نيز معتقد است كه تمام اسما عاشق صفات اسم حق هستند، درست مانند نظريه‌اي كه در حركت شوقيه اخوان‌الصفا مي‌بينيم. 

وي در ادامه سخناشن افزود: نگاه عرفا و بزرگان معرفت شكل مثلث است. شكل مثلث در حكمت اخلاق بسيار مهم است و نشان مي‌دهد كه ما داراي مثلث حسي و عقلي هستيم و به سبب آن نيز يك هندسه عقلي و حسي داريم. اسما عاشق اسم ذات حضرت حق هستند و با شوق به اسم حضرت حق حركت مي‌كنند. نخست بايد رب را شناخت تا بتوانيم خود را نيز بشناسيم. 

نيري به عواطف كلمات اشاره كرد و گفت: كلمات عواطف مختلفي دارند و تأثير مختلفي بر مخاطب مي‌گذارند. در كاربرد كلمات گاهي از عواطف آن استفاده مي‌كنيم. به عنوان نمونه سوره حضرت مريم يك نوازش مخملي به گوش انسان مي‌دهد ولي در سوره توبه كلمات مشدد مطرح مي‌شود و اين كلمات مشدد آرايش ويژه‌اي دارند و متفاوت در نوازش‌گري گوش است. كلمه واسطه‌اي بين اسم ظاهر و اسم باطن است و متوسط بين عالم عمل و عالم انديشه است. در بعثت روحاني كلمه در جمال و كمال ظهور مي‌كند و ذكر حقيقي در لباس تجلي ظاهري و باطني است. 

وي افزود: در برخي از ابيات سعدي نوعي توحيد ذوقي وجود دارد و نشان مي‌دهد كه سالك مقام وحدت خود را درك مي‌كند. هنگامي كه انسان مقام وحدت خود را درك نكند به مقام توحيد ذاتي دست نمي‌يابد. حاصل توحيد ذوقي مقام فرج الهي است كه در اشارات و تنبيهات ابن سينا نيز آمده است. كيفيت سير و سلوك و مراتب دل و تبديل دل به مقام توحيد، شكوهي است كه نهايت بهجت و سعادت انسان را مي‌رساند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط