یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹ - ۱۳:۱۸
پایا: قانعی راد به شیوه همه پژوهشگران بزرگ اهل خطر کردن بود

علی پایا گفت: قانعی راد رویکردش مساله محور بود و می‌خواست به سراغ مسایل واقعی برود نه مسائل فانتزی. او به شیوه همه پژوهشگران بزرگ اهل خطر کردن بود و هراسی نداشت که گمانه‌هایی که بعد از تکاپوهای معرفتی به او رسیده را در حوزه عمومی برای نقادی مطرح کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به همت مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور با مشارکت انجمن جامعه‌شناسی ایران، انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات و انجمن ترویج علم ایران یادبود دومین سالگرد درگذشت و نکوداشت سیدمحمد امین قانعی‌راد با عنوان دغدغه‌های یک جامعه‌شناس مردم‌‎مدار صبح امروز یکشنبه ۱ تیرماه با حضور وحید احمدی، پرویز اجلالی، سوسن باستانی، علی پایا، هادی خانیکی، غلامرضا ذاکر صالحی، سیدحسین سراج زاده و عرفان قانعی‌راد به صورت مجازی از سوی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور برگزار شد.

قانعی راد برج عاج نشین نبود
احمدی در این نشست با بیان اینکه تاریخ نشان می‌دهد که امروز نمی‌توانیم قلعه و حصار درست کنیم تا مردم را از آسیب‌ها حفظ کنیم گفت: از همین جهت برای حفظ تمدن‌ها و ملت‌ها باید جامعه، مردم، ساختارهای انسانی و اجتماعی را بنا بگذاریم و نظام آموزشی، ارزشی، بنیادهای فکری، روابط اجتماعی و خانوادگی، رابطه بین دانشمندان و مردم، رابطه بین دانشگاه و جامعه، رابطه بین نهادهای مردمی و فرهنگی با جامعه و مردم را مورد توجه قرار دهیم.
 
او ادامه داد: اکنون شاهد هستیم که در کشورمان برخی این تفکر را دارند که فکر می‌کنند با ایجاد حصار و قطع ارتباط می‌توانند ارتباط مردم را با جهان قطع کنند در حالی که این تفکر محکوم به شکست است. ما نیاز داریم که به بنیان‌های اجتماعی بپردازیم چون هر چه پیش می‌ر‌ویم این ارتباطات اساسی‌تر و شکننده‌تر می‌شود.
 
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه کرونا نشان داد روابط اجتماعی باید دستخوش تغییر شود افزود: ما در علم پزشکی به لحاظ ارتباط با مردم گسست بزرگی داریم و نیازمندیم که عالمان ما برج عاج نشین و نظریه‌پرداز صرف نباشند و بتوانند سطح سواد مردم را ارتقا دهد و در زندگی روزمره‌اشان مبانی علمی و فکری رسوخ پیدا کند. گسست بین مردم و بنیان‌های علمی آسیب‌زننده است و در دنیا شاهدیم مشکلاتی که کرونا ایجاد کرده به این بر می‌گردد که علم پیشرفته‌ای در پزشکی داریم اما مردم سطح فکر‌ی‌اشان با خرافه آلوده است و به همین دلیل دچار آسیب می‌شوند.

به گفته احمدی، مرحوم قانعی راد این خصوصیت را داشت که تمام تلاشش بر این بود که با مردم باشد و علم را به میان ببرد. او صرافا به نظریه پردازی منحصر نبود و تلاش می‌کرد مبانی علمی را به مردم منتقل کند. او کنشگر مرزی بود و تلاش می‌کرد در مرز سیاست و جامعه حرکت کند و مرزهای علمی و عملیاتی را بین سیاست‌گذاری و جامعه‌شناسی پیوند دهد.
 
او با تاکید بر اینکه قانعی راد برج عاج نشین نبود و متمایز از نهاد و فردی خود را نمی‌دانست یادآور شد: ایشان درد آشنا و مسئولیت‌پذیر بود و در چندسالی که از دور آثارشان را می‌خواندم شاهد بودم که حضوری عمیق، نقاد، علمی و ... داشت و بنیان‌های فکری و عملیاتی را دنبال می‌کرد. او دنبال این بود که نظام آموزشی ما تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد.
 
احمدی گفت: ایشان از عمق وجود مبانی را درک می‌کرد و هدفمند مسائل را پیگیری می‌کرد. او در ایجاد ارتباط بین نظام علمی، جامعه علمی و مردم تلاش می‌کرد و توسعه و تعمیق و تحکیم روابط بین علما و مردم و اصلاح نظام آموزشی را دنبال می‌کرد. قانعی راد ایجاد اجتماع علمی را می‌‌خواست و به همین دلیل در انجمن‌های علمی حضور فعالی داشت و فردی بسیار حاشیه و کاملا علمی بود. روحیه شجاعی داشت و از انگ‌هایی که می‌خورد باکی نداشت؛ او وارد مسائل می‌شد و تلاش می‌کرد شان روشنفکری را حفظ کند و با دید نقادانه مسائل را بررسی کند.
 
او از رسانه نمی‌ترسید
هادی خانیکی نیز در سخنانی با بیان اینکه قانعی راد سال‌های آخر عمرش را با یک چرخش برجسته کرد و در دوران بیماری هم نگاه دیگری داشت گفت: پس از مرگ او هم مرحله‌ سومی آغاز شد. امروز هم که جامعه ما در دوران پساکرونایی وارد شده به اعتبار دغدغه‌های ایشان می‌توانیم او را در این دوران ببینیم.
 
او ادامه داد: قانعی راد به عنوان یک جامعه شناس اعم از حرفه‌ای، سیاست‌گذار و مردم مدار دغدغه‌های اجتماعی داشته و این دغدغه‌ها را می‌توان در گستردگی آثار مکتوب و شفاهی‌اش دید و یکی از ساز و کارهایی که می‌شود دنبال کرد آنجاست که او می‌خواهد وارد رسانه شود.
 
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه بسیاری از روشنفکران ما توانایی ارتباط با مخاطبانشان را ندارند گفت: ما نمی‌دانیم که در کجا و چگونه با مخاطب خود حرف بزنیم به همین دلیل است که افرادی مانند شریعتی در جامعه ما تکرار نشد. بسیاری از کسانی هستند که هم طراز او تلاش فکری کردند و می‌کنند اما او روشنفکری بود که توانست کلامش را به صورت موثری به جامعه منتقل کند. قانعی راد در این حوزه گام‌های بلندی را برداشت و مسئولیتی که از تفکر و شیوه او بر می‌آید در ادامه به عهده دیگران افتاده اما او تلاش کرد.
 
خانیکی گفت: آنچه من از دوستی دیرین خودم با او به خاطر دارم این است که او توانست وارد حوزه ارتباطات و رسانه‌ها شود. نگوییم این بدیهی است چون این ورود به معنای حضور در رسانه ملی و مطبوعات نیست بلکه توانست با مخاطبش در رسانه ارتباط بگیرد و این مخاطب به قدرتمند شدن کلام او کمک کند. ایشان همراه با علی پایا کتاب «هابرماس و روشنفکران ایرانی» را نوشت که به زبان انگلیسی و فارسی منتشر شد و 16 گفت‌وگو با روشنفکران ایرانی انجام دادند و این کار درخور توجه برای عالمان این حوزه است.
 
عضو هیئت علمی دانشگاه طباطبایی ادامه داد: دومین کتاب ماندگار ایشان «پیدایش روشنفکر گفتگویی در ایران؟» است که در آن ضرورت وجود روشنفکران ارتباطی را در برابر روشنفکران سکوت مطرح کرد. روشنفکر ارتباطی مولد نوعی از دانش است که فقط به علوم تجربی و متافیزیکی انحصار ندارد و در این دو دنیا محدود نیست و نسبتش را با خود فردی و جمعی می‌سنجد و خودش را در برابر دیگری فردی و جمعی ارزیابی می کند. او روشنفکران گفت‌و‌گویی را با مصداق بعد از مشروطه در برابر روشنفکران استعلایی دنبال می‌کند و این مسیری بود که ایشان توانست دنبال کند. به همین دلیل او بر عرصه رسانه تاکید داشت و از رسانه نمی‌ترسید. منظور از ترسیدن این نیست که بلد نبود وارد شود یا نگران عواقب سیاسی و اجتماعی کارش باشد بلکه هراس نداشت از اینکه ورود به رسانه دانشش را کم کند و منجر به غیر علمی شدن ایده‌هایش شود.
 
خانیکی گفت: در صحبتی که با فرزندشان داشتم این بود که می‌خواست در هفته‌های آخر عمرشان مجموعه مقالات نشریه آیین را کتاب کند. او گفت من این مقالات را در آیین دوست دارم چون مقالات علمی من را بسته بندی می‌کند.

به گفته این مدرس ارتباطات، قانعی راد به بخشی از رسانه‌ها توجه داشت که من به آن رسانه‌های دانشورانه روشنفکرانه می‌گویم که عامه پسند و پوپولیستی نیست، رسمی و حکومتی نیست و مرز نشین است و جزء کنشگری مرزی است که می‌تواند دانش را عمومی کند. باید سیاست‌های ارتباطی آکادمیسین‌ها را با جامعه اصلاح کنیم و راه قانعی راد را ادامه دهیم.
 
قانعی راد با گروه‌های مخالف علوم انسانی و علم گفت‌وگو می‌کرد
پرویز اجلالی هم در سخنانی گفت: قانعی راد با گروه‌های مخالف علوم انسانی و علم گفت‌وگو می‌کرد و معتقد بود علوم انسانی علم است و باید با مبانی علم نقد شود. او با حس مسئولیت از گفت‌وگو اجتناب نمی‌کرد و تحلیل‌هایش در این سال‌ها در برگیرنده مهمترین گزاره‌های جامعه‌شناسی و اجتماعی مانند بحران دموکراسی است.
 
این مدرس جامعه شناسی یادآور شد: قانعی راد آدم درست و صادق و عاشقی بود و با جامعه شناسی صادق بود و عشق داشت. او به همکارانش کمک می‌کرد توانایی‌های خود را بروز دهند. در تربیت اجتماع علمی کوشید و معتقد بود که جامعه‌شناسی که فعالیت انجمنی نداشته باشد جامعه‌شناس نیست چون جامعه شناسی علم برج عاج نشین نیست و باید با جامعه ارتباط داشته باشد. او خودش را در یک گرایش سیاسی و مکتب سیاسی محدود نکرد و پس از آگاهی از بیماری‌اش بر فعالیت‌هایش افزود. قانعی راد کسی بود که میکروفون او را به خضوع وا نمی‌داشت.
 
جنبه‌های مغفول زندگی قانعی راد
ذاکر صالحی نیز در سخنانی به برخی از جنبه‌های مغفول زندگی قانعی راد اشاره کرد و گفت: قهرمانانی هستند که در مدت بیماری ایشان کمتر درباره‌اشان صحبت شده است؛ اولین قهرمان خودشان بودند که بیماری را در چنگ گرفتند و به زندگی خودشان عمق و سرعت بخشیدند و به اندازه ده سال کار کردند. قهرمان دوم همسرشان بودند که طی مدت بیماری از ایشان حمایت کردند و پس از مرگ هم نگران ناتمام بودن کتاب هایشان بودند. البته ایشان کار ناتمام نداشتند و تنها دوکتابش باقی مانده که می‌توان آن‌ها را چاپ کرد. قهرمان سوم هادی خانیکی بود که طی این مدت عین یک برادر کنار ایشان بودند و برای اتمام کارهای ایشان وقت گذاشتند.
 
او با اشاره به دوران جوانی قانعی راد گفت: ما در مقطع سال‌های 63  به این سو، اطلاعات کمی از ایشان داریم. او یک انقلاب را از سر گذارنده بود و در انقلاب مشارکت داشته و از شهر ری به حسینیه ارشاد می‌رفت و در جلسات دکتر شریعتی شرکت می‌کرد.  در حاشیه جلسات کتاب‌های ایشان را مخفیانه مطالعه می‌کرد و در سالمرگ دکتر شریعتی در مسجد ارگ دستگیر شد اما ایشان خیلی دوست نداشت خیلی درباره این اطلاعات صحبت شود. بعد از انقلاب تجربه جنگ را داشت و برادرشان در جنگ شهید شد. بنابراین این خانواده دغدغه ایران دارد و این‌ها باید به صورت تاریخ شفاهی نوشته و مکتوب شود.
 
به گفته ذاکر صالحی، قانعی راد روحیه کار جمعی داشت و با هر فردی حتی مخالفش کار می‌کرد که گاهی همین روحیه موجب اعتراض برخی می‌شد. او  اخلاق علمی داشت و با نگاهی به آثار متفاوتش مانند پروژه ساختار نظام علمی کشور، کتاب تجدید ساختار دبیرخانه عتف، منطقه بندی آموزش عالی، قانون برنامه چهارم توسعه و ... می‌توان دغدغه‌هایش را مشاهده کرد.
 
این مدرس دانشگاه افزود: قانعی راد فعالیت‌های انجمنی داشت و به غیر از انجمن جامعه‌شناسی ایران عضو هیات موسس انجمن آموزش عالی ایران بود. او سه دوره مدیر آنجا بود و زحمات زیادی کشید. ایشان می‌خواست کنشگری انجمن را ارتقا دهد  و تلفیق و همگرایی را بین مردم و دولت دنبال می‌کرد. تاثیرگذاری بر حوزه سیاست‌گذاری علم و انجماد زدایی از ذهنیت‌ها و ساختارها از دیگر کارهای او بود.
 
ذاکر صالحی با تاکید بر اینکه جامعه شناسی عمومی دستی در آکادمی و جامعه دارد گفت: اما آیا می‌توان جامعه شناس حوزه عمومی را در بستر سنت جامعه شناسی به مثابه یک علم قرار داد؟
 
او در پاسخ افزود: جامعه شناسی بدون پشتوانه علمی و تجربه به پوپولیسم ختم می‌شود و ما ایدئولوگ و خطیب در این کشور کم نداریم اما قانعی راد به این شرط و شروط‌ها در جامعه‌شناسی حوزه عمومی آگاهی داشت.
 
ذاکر صالحی با تاکید بر اینکه قانعی راد در لاک رشته خود فرو نرفته بود توضیح داد: حضور وی امکانی را برای گفت‌وگو با مهندسان و پزشکان فراهم کرده بود. او فراتر از دانش میان رشته‌ای بود و به نوعی معرفت و شناخت میان رشته‌ای رسیده بود. قانعی راد در دیالوگ با رقبا تاکتیک و استراتژی داشت و بر مبانی آنها وقوف داشت؛ گاهی مظلومیت علوم اجتماعی را به رخ می‌کشید و گاهی روشنگری می‌کرد و گاهی تناقضات سیاست‌گذاری کوتاه مدت را برملا می‌کرد. من بارها شاهد گفت‌وگوهای انتقادی او با مهندسان بودم و آنها را اقناع می‌کرد. او به قواعد گفت‌وگو مسلط بود و اگر گاهی هم نمی‌توانست گروه مقابل را اقتاع کند منجر به سکوت گروه‌ مخالف می‌شد.
 
او در پایان گفت: او از هویت و کلیت جامعه شناسی و بالاتر از آن علوم اجتماعی دفاع می‌کرد و در مواجهه با رقبا معتقد به انصاف و رعایت اعتدال و توزیع اقتدار و منابع بود.
 
رویکرد قانعی راد مساله محور و مساله مدار است
علی پایا در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه رویکرد قانعی راد مساله محور و مساله مدار است گفت: به تازگی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی مجموعه آثار ایشان در یک سلسله واحد منتشر کرده و امکان دسترسی به آرا او را فراهم کرده است. یک نگاه به مجموعه کتب ایشان نشان می‌دهد که دغدغه‌های معرفتی در زمره مهمترین موضوعات مورد توجه قانعی راد بود و این گمانه را می‌توان با نخستین کارهای ایشان تا آخرین آثارشان دید.
 
او ادامه داد: من سالیان دراز با ایشان همکاری داشتم و کارهای زیادی انجام دادیم. من در طول تدوین کتاب «هابرماس و روشنفکران ایرانی» از ایشان بسیار آموختم. یک بار به اتفاق او به دیدن حجاریان رفتیم. ایشان گفت: «ما بین نظر و عمل می دویدیم» من اینجا دیدم که چشمان قانعی راد برق زد. وقتی گفت‌وگو تمام شد گفت: پس حجاریان هم همین مشکل را داشته چون ما می‌خواهیم معضلات عملی را حل کنیم اما مبانی نظری مان کفایت ندارد.
 
به گفته پایا، قانعی راد از حیث توجه به مباحث عملی در پرتو مبانی نظری برای ارائه راهکارهای عملی مثال زدنی است و بر خلاف کسانی که مشی‌اشان این است که تا همه شرایط فراهم نباشد نمی‌توان کاری کرد، معتقد بود باید با امکانات موجود شرایط را بهبود داد. به همین اعتبار با همه گروه‌های فکری راه گفت‌وگو را باز کرد و می‌کوشید از اندوخته‌ها بیاموزد. این رویکردی بود که در کشور ما چندان میان اهل نظر جا نیافتاده است چون ما کمتر به سراغ دیگران می‌رویم.
 
این استاد دانشگاه با بیان اینکه او دائما در تکاپو بود که بیشتر مبانی معرفتی خودش را تکمیل کند توضیح داد: منابعی که او برای کتابهایش استفاده کرده بسیار کثیر است و این کثرت نشان می‌دهد او اهل خواندن و مطالعه و یادگیری است. او به شیوه همه پژوهشگران بزرگ اهل خطر کردن بود و هراسی نداشت که گمانه‌هایی که بعد از تکاپوهای معرفتی به او رسیده را در حوزه عمومی برای نقادی مطرح کند. قانعی راد به سبک کسانی نبود که کلامشان را آن قدر پیچیده می‌کنند که مخاطب محروم بماند و بعد این را مشکلی از سوی مخاطب می‌دانند! او تواضع معرفتی درخور تحسین داشت و خودش را در معرض نقادی دیگران قرار می‌داد و باورش این نبود که دانای کل است و می‌خواست بیشتر و بیشتر بداند.
 
پایان گفت: قانعی راد رویکردش مساله محور بود و می‌خواست به سراغ مسایل واقعی برود نه مسائل فانتزی! وقتی رساله دکتری‌اش را می‌نویسد ماجرای ظهور و افول علم در اسلام را مورد بررسی قرار می‌دهد. تا این لحظه خیلی ها به این پرسش سعی کردند پاسخ دهند اما ایشان از زاویه درخور تحسینی به این مساله پرداخت و تلاش کرد با رویکرد جامعه شناسانه مساله‌ای که معرفت‌شناسانه است را تبیین کند. او به درستی شرح داد که اثبات‌گراها معتقدند ما علم را از خارج می‌گیریم اما معرفت شناسان جدید معتقدند انسان با ظرفیت جدیدی به جهان وارد می‌شود و با توجه به ظرفیت‌های بیرونی ظرفیت‌های درونی اش را بالفعل می‌کند، پس معرفت ماجرای روح است و روح می‌کوشد ظرفیت‌های درونی‌اش را آشکار کند. او برای ما میراث ارزنده‌ای به جای گذاشته و پژوهشگران می‌توانند با ارجاع به آثار ایشان در مسیری برای پیدا کردن راه حل برای مشکلات کشور قدم بردارند.
 
بسیاری ترجیح می‌دهند که به مباحثه‌های درون رشته‌ای تئوریک انتزاعی بپردازند
 عرفان قانعی راد دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی و فرزند مرحوم قانعی راد نیز در سخنانی گفت: جای خالی تحلیل‌های ایشان در دو سال گذشته احساس می‌شد؛ دوسالی که جامعه حال و روز خوبی نداشت و سختی‌های متفاوتی به جامعه تحمیل شده بود. جامعه‌ای که بیش از هر وقت نیاز داشت که جامعه‌شناسان با آن ارتباط بگیرند و کمک کنند و چه قدر جای امیدهایی که ایشان می‌داد خالی بود.
 
او ادامه داد: بعد از فوت ایشان سعی کردم تا جایی که توانستم مباحث را در حوزه جامعه شناسی عمومی دنبال کنم. ما در این حوزه رشد و پیشرفت خوبی داشتیم و درباره جامعه‌شناسی حوزه عمومی نوشته و بحث شد و این جامعه‌شناسی مورد توجه قرار گرفت البته در این باره جای کار بسیار است.
 
او افزود: گاهی اساتید ما وقتی کلماتی مانند مردم و حوزه عمومی را می‌شنوند به طور خودخواسته‌ای سعی می‌کنند از آن دوری کنند چون شاید آن را سطح پایین‌تری از دانش می‌دانند. خیلی‌ها ترجیح می‌دهند که به مباحثه‌های درون رشته‌ای تئوریک انتزاعی بپردازند به جای اینکه با جامعه ارتباط داشته باشند. در اینجا قانعی راد نشان داد که به عنوان یک جامعه‌شناس کلاسیک آکادمیسین، جامعه شناسی حوزه عمومی موضوع بسیار مهمی است و باید به آن توجه کرد. او می‌گفت، ما اگر می‌خواهیم وارد گفت‌وگوی با مردم شویم، این توانایی بالاتر از آکادمیسین کلاسیک بودن است چون فرد باید در میان رشته‌ای‌ها هم به سطح بالایی برسد و در واقع ارتباط با جامعه یک توانایی اضافه‌تر برای یک فرد آکادمیک است.
 
به گفته قانعی راد، اگر تقسیم بندی مایکل بروی را در این باره بپذیریم مرحوم قانعی راد به عنوان یک جامعه شناس حرفه‌ای در حوزه‌های مختلف کتاب و مقالات نوشته بود. او نقشش را به عنوان یک جامعه‌شناس سیاست‌گذار و نقاد انجام داد و همه می‌دانیم که او خیلی صریح نقد و هشدار می‌داد. در سال‌های آخر زندگی به این دلیل که او احساس می‌کرد جامعه‌شناس ایرانی ضعفش ارتباط کم با مردم است سعی کرد هر چه می‌تواند برای گسترش جامعه شناسی حوزه عمومی تلاش کند.
 
عرفان قانعی راد در پایان گفت: زنان باید در این حوزه نقش بیشتری ایفا کنند. ما در تمام شاخه‌های علوم انسانی و غیر انسانی نیاز داریم که جنبه ارتباط با مردم را فعال‌تر کنیم.
 
 سوسن باستانی هم در سخنانی با اشاره به سابقه فعالیت‌های قانعی راد گفت: ایشان دو دهه همکاری با گروه علوم اجتماعی دانشگاه الزهرا داشت و زمان زیادی را برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی صرف می‌کرد. توجه و همکاری ایشان در یک دانشگاه زنانه نشان می‌داد که این گروه مورد توجه ایشان است. با مشاهده کارهای ایشان می‌توان دید که از سال‌های بسیار پیشتر در جامعه‌شناسی حوزه عمومی فعالیت کردند و ایشان آخرین مسائل روز را از دانشجویان خود می‌خواست.
 
 
 
 
 
 
 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها