یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۸
توفیق پرونده‌ای که برای همیشه بسته شد

سعيد ناظمی - نویسنده و منتقد ادبی - در یادبود زنده‌یاد «حسن توفیق» یادداشتی در اختیار ایبنا قرار داده که در ادامه می‌خوانید.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-سعيد ناظمی: «حسن توفیق»، در ابتدا با راهنمایی و همکاری «داوری» و سپس به صورت مستقل شروع به خلق آثار جاودان و ماندگار «توفیق» می­‌کند. استعدادش در این زمینه از همان ۱۶ - ۱۷سالگی هویداست. نقش‌­های ساده‌­تر، اما خطوط منعطف­‌تر، همراه با نوعی تمایل به تداوم و تثبیت شخصیت‌­های خاصی که ویژگی­‌های تیپیک دارند، او را به سوی روش خاص «توفیق» می­‌برد. در این مسیر، البته نخستین معلمان کاریکاتوریست در  مجلات قبلی، از «ملانصرالدين» تا «ناهيد» و «توفیق» در دوره اول، بر سبک او اثر دارند... ورودی نشریات طنز فرانسوی و ب­ه‌خصوص مجله طنز و کاریکاتوری «پانچ» از انگلستان، ایده­‌های تازه‌­ای به این محصل نوجوان و سپس دانشجوی جوان دانشکده حقوق می­‌دهد. گزینش سوژه­‌ها در جلسه­‌هاي شاد و آزاد تحریریه «توفیق»، محیط گشاده­‌تر و سوژه­‌های متنوع­‌تری را در اختیار او قرار می­‌دهد.

یکی از امتیازهای «توفیق»، همین عرصه­‌های آزاد و تبادل افکار بود. جلسات تحریریه در حالی برگزار می­‌شد که طیف­‌های متنوع فکری حضور داشتند، گروهی از نویسندگان و شاعران و طنزپردازان چپ و ملی و مستقل با یکدیگر بحت و تبادل نظر می­‌کردند و در پایان برآیند نظرات، جمع و اجرا می­‌شد. در زمانی که سوژه­‌های اغلب و بلکه تمام جراید سفارشی و دستور سردبیر بود، «توفیق» راه دشوار و دموکراتیک، اما پرثمرتری را برگزید. مثلا در «باباشمل»، مهندس گنج‌ه­ای شخصا سوژه­‌ای را به داوری توضیح و سفارش می­‌داد و او هم تولید می­‌کرد. در «چلنگر» افراشته، شعری می­‌سرود و بیوک احمری مصورش می­‌کرد، اما در محیط شورایی «توفیق»، همین «داوری» یا «حسن توفیق»، طی فرایندی نقادانه و اشتراکی به یک کار یا سوژه یا تصویر کارتونی می‌رسیدند و خلق چنین کاریکاتوری، در واقع تراکم فعالیت یک مجموعه بود و نه یک فرد.

فریده توفیق در این­‌باره توضیح جالب و مفیدی داده است: «اکثر سوژه­‌های توفیق و کارتون­‌های آن، محصول جلسات توفیق بود. جلسات توفيق در روزهای مخصوص هفته و ساعات معین تشکیل می­‌شد. در فاصله بین دو جلسه خلاصه اخبار مهم مطبوعات، رادیو، تلویزیون ها، تصنیف­‌ها، آگهی‌ها و شایعات، به وسیله عضو مسئول استخراج و به تعداد افراد جلسات تکثیر می­‌گردید و در کنار آن فرم­‌هایی مخصوص نوشتن سوژه­‌های کارتون و مداد و مدادپاک­‌کن برای هر عضو جلسه قرار داده می­‌شد. برای اعضای جلسه شنل­‌های مخصوص سرمه­‌ای رنگ و کلاه­‌هایی شبیه کلاه توفیق، و برای رئیس جلسه کلاه پشم­‌دار در نظر گرفته شده بود، جلسه که تشکیل می­‌شد، رابطه اتاق جلسه با خارج قطع می­‌گردید و در سکوت مطلق همه بر اساس اخبار روز مستخرجه و تکثیر­شده، درباره سوژه فکر می­‌کردند و می­‌نوشتند، ساعات جلسه به دو قسمت تقسیم شده بود. مدتی برای فکر کردن به سوژه و مدتی برای خواندن سوژه­‌ها و اصلاح و قبول و یا رد سوژه­‌ها، اعضای جلسات با چای پذیرایی می­‌شدند،

بعد از اتمام وقت فکر کردن، رئیس جلسه شروع خواندن سوژه­‌ها را اعلام می­‌کرد و به ترتیب سوژه­‌ها خوانده می­‌شد و اگر نظر اصلاحی بود، اصلاحاتی در سوژه به عمل می­‌آمد. در غیر این صورت رأی گرفته می­‌شد که یا رد و یا قبول می­‌شد؛ اگر قبول می­‌شد، رئیس جلسه مُهرِ قبولی روی سوژه می­‌زد. سوژه­‌ها ممکن بود سوژه­‌های قابل قبولی باشند ولی اگر امکان چاپ آن نبود، علامت تند سیاسی، تند مذهبی یا جنسیت زده می­‌شد و برای بایگانی به استودیو توفیق ارسال می­‌گردید. سوژه­‌هایی که در جلسات برای صفحات اول و آخر نامزد شده بودند، برای تصویب نهايي يا رد به­‌نظر «نماینده یا نمایندگان عوام» انتخابی توفیق می­‌رسید که در رد یا قبول آن­ها حق «وتو» داشتند. سوژه­‌های مصوبه در اختیار استودیو توفیق و کارتونیست­ها قرار می­گرفت». برخی محققان، این شیوه را نوعی پوپولیسم قلمداد کرده و تلویحا آن را رو در روی کاریکاتورهای خواص و روشنفکرانه قرار داده­‌اند.

«توفیق» نقش بسیار مهمی در اعتلا و تثبیت کاریکاتور در میان مخاطبان نشریه­‌های فکاهی داشت. کامبیز درم­بخش، توضحیات مفید و جالبی در این ­باره داده است که فشرده­‌ای از نکات مهم آن را در اینجا می­‌آوریم: «... حاجی بابا، باباشمل، چلنگر، آهنگر (بعدها کشکیات هم به این مجموعه اضافه شد)، مجله کاریکاتور نیز فعال بود... اما در بین همه این­ها، توفیق بود که نشریه مردمی محسوب می­‌شد. کاریکاتور در ایران با اسم توفیق محبوبیت پیدا کرد. در توفیق وقتی سوژه­‌اي تصویب می­‌شد، یک طراحی اولیه زده می­‌شد، سپس یکی از بچه­‌ها به خیابان اسلامبول که آن موقع دفتر توفیق در آن­جا بود، می­‌رفت و سه چهار نفر از عابرین را می­‌آورد به دفتر مجله و نظر آنها را تک به تک درباره جلد می­‌پرسیدند. سوژه را برای آن­ها می­‌خواندند و طرح اولیه را نیز نشان می­‌دادند و می­‌گفتند این یعنی چه؟ اگر از ده نفر، هشت نفر می­‌‌توانستند موضوع را دریافت کنند، آن سوژه تصویب نهایی و جلد می­‌شد. ولی اگر از ده نفر، هفت نفر نمی­‌فهمیدند، سوژه رد می­‌شد و دوباره از اول جلسه می­‌گذاشتیم و سوژه دیگری انتخاب می­‌شد. چون می­‌گفتند که چرا هفت نفر از ده نفر، یک موضوع را متوجه نمی­‌شوند. این را من فقط در توفیق دیدم و در هیج کجای دیگر ندیدم. برای همین می­‌گویم توفیق برای مردم منتشر می­‌شد. آن­ها کسانی را که به دفتر می­‌آوردند هر بار فرق می­‌کرد و هیچ کدام هیچ سنخیتی با هم نداشتند. یکی کارمند بود. یکی کارگر، یکی دست‌فروش، یکی تحصیل کرده. می­‌خواستند نظرات غالب را داشته باشند.

    ... آن کارهایی که آن زمان کردم، پایه­‌گذار کاریکاتور امروز ایران شد. «بدون شرح»ها و طرح­‌های دیگری که در توفیق کشیده بودم، آرام آرام راه خودش را به عنوان کارهای جدید باز کرد. من هم کار معمولی می­‌کشیدم، هم کار «بدون شرح» و هم کارهای جدید. این­ها در توفیق جواب داد».(رضوي،1395: 465)
 
  توفیق، از مشهورترین نشریات طنز ايران است. این نشریه در سه دوره­ انتشاراتی خود و در طول 50 سال فعاليت(1301-1351 ) توانست با استفاده از زبان طنز، کاریکاتورهای زنده و نقد مهم‌ترین مسائل سیاسی ـ اجتماعی، در قالب هفته‌نامه، ماهنامه و سالنامه، مخاطبان بسیاری را در میان طبقات مختلف اجتماعی فراهم آورد:

دوره اول (1301-1317):
    هفته­‌نامه­ توفيق به صاحب امتیازی حسین توفیق، از آبان 1301 در تهران آغاز به انتشار کرد.(صدر هاشمی،1362: 144) در این دوره توفیق هر دوشنبه به شکل هفته‌نامه در 4 صفحه منتشر می‌شد. شماره­ نخست توفیق در شرایطی منتشر شد که جامعه­ ایران هنوز گرفتار سردرگمی و التهاب برآمده از کودتای رضاخان (1299ش) بود. این شماره با سرمقاله‌ای از حسین توفیق آغاز شد که در آن، هدف از انتشار نشریه را «پشتیبانی از عناصر صالح و پاک، برای روشن نمودن فکر طبقه­ سوم و دفاع از حقوق آنان» عنوان می‌کرد. مطالب توفیق عبارت بود از: اشعار فکاهی و اخلاقی؛ رویداد‌های داخلی و خارجی، تحت عنوان یک مشت خبر؛ مقالات گوناگون؛ و اعلانات مختلف.(صدر هاشمی،1362: 147)

   توفیق از سال پنجم، «امتیاز کاریکاتوری» را نیز به دست آورد. از این زمان، در هر شماره، کاریکاتوری بزرگ در آن به چاپ می‌رسید. در سال­های نخست انتشار توفیق، اشعار فکاهی آن، آمیخته با نوعی نقد ملایم اجتماعی ـ سیاسی بود، اما کوتاه‌زمانی بعد و از 1304ش، اندک‌اندک، مطالب و اشعار توفیق درظاهر به سبب خودکامگی رضاشاه، از مضامین فکاهی ـ انتقادی دور، و به موضوعات ادبی نزدیک شد. صدر هاشمی نیز با عبارت «حسین توفیق... روزنامه­ خود را از صورت فکاهی خارج و آن را وسیله­ ترویج ادبیات قرار داد»، بدین موضوع تصریح می‌کند. این وضع از سال یازدهم (1310ش) وضوح بیشتری در نشریه پیدا کرد و تا سال شانزدهم (1317ش) ادامه یافت. در طول این مدت، توفیق محل نشر سروده‌های شاعران معاصر، مانند پروین اعتصامی، ملک‌الشعرا بهار، علی‌اکبر دهخدا، رهی‌معیری، محمدحسین شهریار، امیری فیروزکوهی و حمیدی شیرازی شد.(صدر هاشمی،1362: 148)

   از آغاز سال 1317ش، بار دیگر مضامین فکاهی در نشریه­ توفیق جلوه یافت و «نکات اخلاقی» و «مسائل اجتماعی و خانوادگی» با زبان طنز ظاهر شد.حالت انتخاب این شیوه را نتیجه­ خواست «اداره راهنمای نامه‌نگاری»، نهاد رسمی سانسور رضا شاهی، و مسؤول آن، علی دشتی می‌داند. به دنبال این امر، حسین توفیق با گردآوردن نویسندگان نشریه فکاهی امید(صدر هاشمی،1362: 277-281) که به تازگی توقیف شده بود، هیأت تحریریه­ جدیدی شکل داد و نخستین شماره را با مضامین فکاهی نو و با کمک ابوالقاسم حالت منتشر ساخت. حکومت رضاشاه این اندازه طنز را هم تحمل نکرد و توفیق را که دومین روزنامه­ پرتیراژ کشور شده بود، احتمال تهدیدی برای خود پنداشت. بنابراین، آن را توقیف و سال بعد (1318ش) حسین توفیق را دستگیر کرد.(حالت،1370: 58) با درگذشت حسین توفیق در 29 بهمن ماه همین سال، دوره­ اول انتشار توفیق به پایان رسید. در این دوره بسیاری از روزنامه‌نگاران با توفیق همکاری داشتند.

دوره دوم (1318-1332):
   این دوره بلافاصله با مدیریت و صاحب امتیازی محمدعلی توفیق، فرزند حسین توفیق، آغاز به کار کرد. وی با کمک دوستان پدرش، انتشار نشریه را با همان سبک و سیاق و البته محتاطانه‌تر، به مدت یک سال و نیم دیگر ادامه داد. در پی خروج رضاشاه از ایران در شهریور 1320 و دگرگون شدن وضعیت سیاسی کشور، روزنامه­ توفیق وارد دوره‌ای جدید شد که دست‌کم 12 سال به طول انجامید. در این دوره ایران شاهد حوادث سیاسیِ مهم و مؤثر بود که کوتاه شدن سایه­ استبداد رضاشاهی، رشد گروههای سیاسی، اشغال ایران توسط نیروهای روس و انگلیس، مسأله­ آذربایجان، نهضت ملی نفت و سرانجام کودتای 28 مرداد 1332، از آن جمله بود. این حوادث، نوعی آزادی نسبی را بر ایران حاکم ساخت و توفیق را برانگیخت تا به عنوان یک نشریه­ فکاهی ـ سیاسی، نسبت به حوادث جامعه بی‌اعتنا نباشد. هیأت تحریریه­ توفیق متأثر از فضای سیاسی جدید جامعه، به شیوه‌ای افراطی، و البته بدون وابستگی به گروههای سیاسی روی آورد.(ساتن،1363: 253)

    آنها در نخستین گام، بی‌پروا به درج مطالبی تند برضد حکومت رضاشاه و نیروهای اشغالگر روس و انگلیس پرداختند. چاپ کاریکاتوری برضد نیروهای اشغالگر در سالنامه­ بیستمین سال چاپ توفیق در 2 آبان 1320 سبب شد تا تحت فشار آنان، توفیق در دوره­ دوم، نخستین توقیف را تجربه کند؛ هرچند محبوبیت زیاد این نشریه سبب گردید که به زودی از آن رفع توقیف شود. در 19 آذر 1321، محمدعلی توفیق در محل کارش، بانک ملی بازار، دستگیر شد. اتهام وی شرکت در«کار آشوب‌طلبان» بود. درظاهر وی به مشارکت در حوادث 17 آذر 1321 تهران متهم شده بود. دوستان و نزدیکان توفیق تلاش بسیاری برای رهایی او انجام دادند. در این زمان روزنامه­ توفیق مانند تمام نشریات ایران، به مدت یک ماه‌و‌نیم توقیف بود و محمدعلی توفیق هم در حبس به سر می‌برد. ساتن معتقد است که توفیق در 1322ش نیز به مدت دو هفته توقیف شده بود. در 27 آذر 1325، کاریکاتوری از سقوط پیشه‌وری در توفیق منتشر شد که حکایت از تغییر موضع نشریه می‌کرد. در پایان بهمن‌ماه همین سال بار دیگر این نشریه به مدت یک هفته توقیف شد. از این سال به‌بعد، جامعه­ ایران اندک‌اندک شاهد قدرت یافتن اندیشه­ ملی‌گرایی و گسترش و قوت گرفتن گروه­‌های ملی بود و این اندیشه در نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران به اوج رسید. در این سال­‌ها، توفیق خود را به صف ملیون نزدیک ساخت و به نقد رفتار سیاسی دولت­ها، مانند دولت رزم‌آرا پرداخت که نتیجه­ آن توقیف نشریه در آذر 1331 بود؛ چنان که مجبور شد به مدت دو ماه با نام بابا آدم منتشر شود.(صلاحی،1372: 66)

    با تشکیل دولت دکتر مصدق و اوج‌گیری نهضت ملی کردن صنعت نفت، توفیق کاملاً خود را با مواضع دولت هماهنگ ساخت و به دفاع از عملکرد مصدق پرداخت و با زبان شعر و کاریکاتور، درباره­ موضوع نفت و ملی شدن آن برای مردم آگاهی­‌های سودمند داد. ملی­ شدن صنعت نفت، با پایان سی­‌امین سال انتشار این نشریه مصادف شد. بدین‌ لحاظ توفیق در آخرین شماره­ این سال (23 آبان 1331)، چنین سرود: بسی‌رنج بردم در این سال سی/که بیرون کنم وارث دارسی. اشارات بی‌پروا و طنزآمیز توفیق به دربار و عوامل آن، از این زمان شدت یافت، اما با کودتای 28 مرداد 1332، وضع به طورکامل دگرگون گردید: دفتر توفیق را آتش زدند، و منزل مدیر آن، محمدعلی توفیق را غارت کردند و او را «به اتهام درج مقالات مبتذل» در قلعه­ فلک الافلاک زندانی ساختند و از آن­جا به خارک تبعید کردند. محمدعلی توفیق پس از آزادی دیگر نتوانست به انتشار نشریه­ خود ادامه دهد و بدین‌ترتیب دوره­ دوم انتشار توفیق به پایان رسید. همکاران توفیق در این دوره تنوع و تعدد بیشتری داشتند. از جمله­ آن­ها می‌توان از این شخصیت­ها یاد کرد: سردبیران: ابوالقاسم حالت، پرویز خطیبی، محمدامین محمدی و حسین توفیق (خواهرزاده­ي حسین توفیق، مؤسس نشریه)؛ طنزپردازان: عباس فرات، محمدعلی افراشته، ابوالقاسم حالت، نواب صفا، فریدون مشیری، باستانی‌پاریزی، ملک­‌حجازی(قلزم) و کریم امامی؛ کاریکاتوریست‌ها: حسن توفیق، جعفر تجارتچی، پرویز خطیبی و اردشیر محصص.(صلاحی،1372: 48)

دوره سوم (1336-1350):
   پس از یک وقفه­ چهار سال و نیمه که در طی آن فقط کاریکاتورهای دولتی در مطبوعات چاپ و منتشر می‌شد، در 25 اسفند 1336، مجله­ توفیق با نام جدید «فکاهی» به سردبیری حسن توفیق منتشر شد. مدتی بعد وزارت کشور با موافقت محمدعلی توفیق، امتیاز این نشریه را به نام حسن توفیق کرد و بدین‌ترتیب، این نشریه به نام سابق خود بازگشت.(لطيفي،1369: 14) توفیق در این دوره، نسبت به دوره‌های قبل با طنز و نقد بیشتری از دولت و مجلس سخن گفت و برای تحقق این مقصود، نخست با انتقاد از کردار و رفتار شخص صدراعظم وقت، و گروه نمایندگان دو مجلسِ شورا و سنا، و مدیران کل وزارتخانه‌ها و سپس با تأکید بر سه موضوع نفت، فرهنگ و روغن نباتی با استفاده از شخصیت­‌های آفریده­ خود مانند «کاکا توفیق»(یک مرد تیزبین، صریح‌اللهجه و سرسخت) و «ملت»(مردی با لباس دهقانی، ساده، زودباور و تماشاگر)، به نقدهای طنزآمیز می‌پرداخت. (برزین،1344: 82) توفیق با این روش توانست در انعکاس وقایع سیاسی ـ اجتماعیِ این دوران مانندِ اعتصاب معلمان، وقایع دانشگاه و مرگ تختی، بسیار موفق جلوه نماید.(لطيفي،1369: 15)

مندرجات دوره­ سوم توفیق، شامل این مطالب بود: کاریکاتور، سرمقاله، اخبار، اشعار، جدول، اخبار شهرستان‌ها، قصه برای کودکان، نامه و آگهی که همگی به زبان طنز بیان می‌شد.(برزین،1344: 83) از مهم‌ترین فعالیت­‌های غیرمطبوعاتی دست‌اندرکاران توفیق، تشکیل«حزب خران»، در مقابل احزاب فرمایشی مانند حزب «مردم» و «ایران نوین» بود.(صلاحی،1372: 70) سازمان اداری توفیق شامل«هیأت تحریریه»(مانند برادران توفیق ــ حسن، حسین و عباس ــ ، اسدالله شهریاری، ابوالقاسم حالت، صمد بهرنگی، کیومرث صابری، ملک حجازی، پرویز شاپور، مرتضى فرجیان و عمران صلاحی) و «هیأت تصویریه» یا کاریکاتوریست‌ها (مانندِ حسن توفیق، غلامعلی لطیفی، بهمن رضایی، کامبیز درم‌بخش، ایرج زارع و ناصر پاک‌شیر) بود.(صلاحی،1372: 76)

در این دوره، توفیق مانندِ دوره‌های پیشین، با اقبال عمومی روبه‌رو شد، چنان‌که تیراژ آن‌را 30 هزار، و مخاطبانش را چند میلیون برآورد کرده‌اند. اقبال مردم و نیز زبان تیز و طنزآمیز نشریه که روزبه‌روز برنده‌تر می‌گردید، سبب شد که توفیق بار دیگر در معرض تهدید قرار گیرد. ابتدا هفته‌نامه­ فکاهی کاریکاتور را که گفته می‌شد وابستگی دولتی داشت مقابل آن علم کردند، ولی از این کار سودی نبردند. بعد از آن، شماره­ 45 سال 49 توسط وزارت اطلاعات توقیف شد، اما با وساطت هویدا، نخست‌وزیر وقت، خیلی زود به دایره­ انتشار بازگشت. در مرداد 1350، شماره­ پانزدهم توفیق «به علتِ اهانت به نخست وزیر» توقیف شد. نقشه­ اصلی دولت هویدا آن بود که با استمرار تعطیلی توفیق به مدت یک سال، طبق قانون، انتشار آن را برای همیشه متوقف کند. از این‌رو چاپخانه توفیق را هم بستند. هرچند مسئولان نشریه با چاپ چند شماره به طور مخفیانه، کوشیدند تا در برابر دولت مقاومت کنند، اما توفیق نیافتند. سرانجام وزارت اطلاعات در مهر 1351، با استناد به قانون یاد شده، توفیق را برای همیشه توقیف کرد.(ميلاني، 1385: 333)
 
منابع
 
برزین، مسعود.(1344)"سیری در مطبوعات ایران" تهران؛ راستين، چاپ اول.
حالت، ابوالقاسم.(1379)" 57 سال با ابوالقاسم حالت(زندگی‌نامه­ خودنوشت)"تهران؛ سوره مهر، چاپ اول.
رضوی، سیدمسعود.(1395)"تاریخ توفیق، سرگذشت طنز در مطبوعات ایران"، تهران: سوفیا، چاپ اول.
 
ساتن، الول.(1363)"«نشریات منتشره در بین سالهای 1320-1326»" ترجمه­ي یعقوب آژند، ادبیات نوین ایران، تهران، چاپ اول.
صدرهاشمى، محمد.(1363)" تاریخ جراید و مجلات ایران" جلد اول، اصفهان؛ كمال، چاپ اول.
صدرهاشمی، محمد.(1363)"تاریخ جراید و مجلات ایران" جلد دوم، اصفهان، كمال، چاپ اول.
صلاحی، عمران.(1372)"معرفی یک نشریه" سالنامه­ي گل آقا، تهران، گل­آقا. چاپ سوم.
لطیفی، غلامعلی.(1369)"تأملی در سیر 37 سال؛ه مطبوعات طنز" دنیای سخن، شماره آبان، ص17- 12 .
ميلاني،عباس.(1385)"معمای هویدا" تهران؛ اختران، چاپ هفدهم.

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها