ناتاشا اميري در گفتوگو با خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) گفت: روند نگارش رمان صد سال تنهايي آنقدر خلاقانه و خيالگونه است كه پيچ در پيچ بودن روايت مخاطب را به دنياي ديگري فرا مي خواند.
وي تصريح كرد: صد سال تنهايي كتاب سادهاي است كه از تكنيكهاي منحصر به فردي برخوردار است و ما شاهد اوج داستان نويسي در اين رمان هستيم.
نويسنده رمان" با من به جهنم بيا" يادآور شد: شخصيتهاي رمان "صد سال تنهايي" هر كدام از جايگاه ويژهاي برخوردار هستند با اين كه اين رمان با تعدد شخصيت روبهرو است و گاه شاهد حضور چند شخصيت همنام در اين رمان هستيم،اما هر يك از اين شخصيت ويژگيهاي خاص خود را دارند كه مخاطب هرگز يك شخصيت را با يك شخصيت ديگر حتي اگر همنام هم باشند، اشتباه نميگيرد.
اميري با بيان اين مطلب كه تاكنون دوبار رمان صد سال تنهايي را خوانده است يادآور شد: من يك بار رمان صد سال تنهايي را در سالهاي بسيار دور خواندم، يك بار هم براي اين كه به اين نكته پيببرم كه نويسنده از چه عناصر و تكنيكي در اين رمان بهره برده است اين رمان را خواندم.
وي افزود: اما با اين كه رمان" صد سال تنهايي"را بسيار دوست دارم اما اين كتاب در زندگي و جهان داستان من تاثير نگذاشته است.اما رمان"برباد رفته" نوشته "مارگريت ميچل"، بر من و زندگي من تاثير بسزايي گذاشته است.
اميري ياد آورشد :رمان برباد رفته را زماني كه 12 ساله بودم خواندم و سالها مقهور شخصيت "اسكارلت" بودم و دلم ميخواست شبيه او باشم، با اين كه اسكارلت شخصيت مثبتي در طول رمان نداشت اما من بسيار شيفته اين شخصيت بودم.
نويسنده مجموعه داستان "هولا هولا " خاطر نشان كرد:شايد من هم همانند "اسكارلت" شخصيت رمان "بربادرفته "كه درگير اوهام بود چنين وضيعتي داشتم و بسياري از شانس هاي زندگيام را در سنين نوجواني و جواني از دست دادم.
تنها كتابي كه به نويسنده آن هميشه غبطه خوردهام رمان صد سال تنهايي است، اصلا هر بار كه نام كتاب بر زبان كسي جاري مي شود اولين چيزي كه در ذهن من نقش ميبندد،" صد سال تنهايي" نوشته" گابريل گارسيا ماركز"است.
نظر شما