شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۶:۱۰
سه بخش از چهار بخش اصلی جایزه جلال برگزیده نداشت!

نتایج دهمین دوره جایزه جلال آل‌احمد عصر امروز در حالی مشخص شد که سه بخش از چهار بخش اصلی این جایزه برگزیده نداشت..

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مراسم اختتامیه جایزه ادبی جلال آل‌احمد عصر امروز16 دی در تالار وحدت برگزار شد و نتایج این جایزه در حالی اعلام شد که در سه بخش از چهار بخش این جایزه اثر برگزیده‌ای وجود نداشت. 

 بخش نقد ادبی:

در بخش نقد ادبی آثار معرفی شده عبارت بودند از:
بلاغت از آتن تا مدینه، بررسی تطبیقی فن خطابه یونان و روم باستان و بلاغت اسلامی تا قرن پنجم هجری پژوهش داود عمارتی‌مقدم، بوطیقای بوف کور روایت شناسی روان گسیختگی در تکنیک بوف کور نوشته محمود نیکبخت، درآمدی بر تحلیل انتقادی گفتمان روایی نوشته حسین صافی پیرلوجه، صدای زمانه؛ جامعه شناسی شخصیت زن در رمان بعد از انقلاب نوشته کارولینا راکوویتسکا عسگری و عسگر عسگری حسنکلو، و نظریه ژانر (نوع ادبی) رویکرد تحلیلی- تاریخی،تدوین و تالیف سیدمهدی زرقانی و محمودرضا قربان صباغ.

هیئت داوران در این بخش هیچ کتابی را شایسته دریافت جایزه برگزیده جلال آل احمد ندانست، اما دو کتاب بلاغت از آتن تا مدینه، بررسی تطبیقی فن خطابه یونان و روم باستان و بلاغت اسلامی تا قرن پنجم هجری نوشته داود عمارتی‌مقدم و درآمدی بر تحلیل انتقادی گفتمان روایی نوشته حسین صافی پیرلوجه را به عنوان آثار «شایسته تقدیر» معرفی کرد.
  سرور مولایی، امیرعلی نجومیان و علیرضا نیکویی داوران این بخش بودند


 
بخش مستند نگاری:
در این بخش داوران بخش مستندنگاری از آن جهت که این جایزه را مسئول معرفی نمونه معیار برای مستندنگاری می‌داند کتابی را برگزیده تشخیص نداد.
در بیلنیه هیات داوران آمده است: همچنین با احترام به موضوعات فاخری که در حوزه جنگ به مرحله نهایی رسید، ضمن ستایش آفرینندگان اصلی این آثار، به امید ارتقای محتوا در این بخش کتابی را شایسته تقدیر معرفی نکرد. بنابراین «سفر دیدار» به دلیل موضوع، فراز و فرودهای سفر، شیوه مستندنگاری و «آنک پاریس» به دلیل متن فاخر و درونمایه‌های ارزشمند ادبی و فرهنگی به صورت مشترک به عنوان دو اثر تقدیری اعلام می‌شوند.

مرتضی سنگری، مریم برادران و مصطفی رحیمی اعضای هیات داوران این بخش بودند.


بخش داستان کوتاه:
در بخشی از بیانیه این هیات داوران این بخش آمده است: با توجه به سابقه خلق داستان‌های درخشان فارسی در دهه‌های چهل تا هفتاد انتظار می‌رفت که داستان کوتاه فارسی جهش‌های بزرگتر و تازه‌تری را تجربه کند. اما داوران با مطالعه آثار منتشر شده دراین دوره متاسفانه به چنین باوری نرسیدند. صرف‌نظر از برخی استثناها، باید گفت که وضعیت موجود، راهی به وضعیت مطلوب ندارد و به دیگر سخن اتفاق جدیدی در داستان‌نویسی (داستان کوتاه) نیفتاده است. سهولت در چاپ، شتازدگی و تعدد مراکز عرضه داستان کوتاه در رسانه‌های مجازی به آفتی بدل گشته که اولین نتیجه آن تکثر متزاید و ناصافی داستان است. در نتیجه، اثر ادبی قبل از رسیدن به پختگی کامل وارد چرخه توزیع می‌شود و به کلیت هویت داستان کوتاه آسیب می‌رساند.

در بخش دیگر این بیانیه آمده است: تقریباً موضوع بیش از نود درصد داستان‌های کوتاه این دوره اجتماعی بود و در این میان مفاهیم تکرار شونده‌ای همچون مهاجرت، تنهایی، عزلت‌گزینی و فضاهای شهری همچون کافه، ویلا و آپارتمان و فضاهای نامناسب کار و فعالیت‌های اجتماعی بر اغلب آثار سایه افکنده بود. به نظر می‌رسد که تکثر کارگاه‌های داستان‌نویسی با توانمندی‌های متنوع و گاه ناقص که اغلب جایی برای ارایه شایسته آثار تولید شده ندارند، حیطه عمل و نام آوری داستان‌نویسان جوان را کوتاه و چالش‌گران این عرصه را دچار مشکل نموده است.
  
اعضای هیأت داوران داستان کوتاه دهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد، از میان پنج مجموعه داستان اسم شوهر من تهران است نوشته زهره شعبانی نشر مرکز، بی‌باد بی‌پارو از فریبا وفی نشر چشمه، بی‌وزنی نوشته محسن عباسی نشر افق، خانه‌ی کوچک ما اثر داریوش احمدی نشر نیماژ و سنگ یحیا از خسرو عباسی خودلان نشر نیماژ که به مرحله نهایی داوری رسیده بودند به خاطر توجه به ابعاد روانشناسانه و جامعه‌شناسانه شخصیت‌ها، پرداختن به زندگی پرمرارت مردم فرودست و انعکاس دردمندانه آسیب‌های پیش روی جامعه از طریق رئالیسم اجتماعی و اعتراض به وضعیت نابسامان جامعه، توانایی ارائه باورپذیر و موثر زندگی مردمی که سالهاست در آثار بسیاری از داستان‌نویسان فراموش شده‌اند در داستان‌های گنجشک تریاکی و مجسمه، و نوآوری در نوشتن از شهدای جنگ تحمیلی در داستان کوچه فوتبالی، مجموعه داستان اسم شوهر من تهران است نوشته زهره شعبانی از نشر مرکز را شایسته تقدیر دانست.



همچنین از داریوش احمدی به خاطر چند دهه تلاش در عرصه داستان کوتاه، دقت و تأمل تحسین‌برانگیز در انتشار کتاب و توجه خاص به عناصر فرهنگ بومی، تقدس کار، باورهای عامه، نگاه همدلانه به مردم فرودست به ویژه کارگران منطقه خوزستان، فضای‌سازی درخور تحسین، شناخت کافی از شخصیت‌های داستانی، تمرکز بر درونمایه‌های انسانی در داستان‌هایشان با اهدای ده لوح تقدیر و ده سکه بهار آزادی تجلیل به عمل آورد.

محمد حنیف، محمد کشاورز و مصطفی جمشیدی اعضای هیات داوران این بخش بودند.

در بخش رمان:
این بخش تنها بخشی بود که برگزیده داشت.

در بخشی از بیانیه هیات داوران این بخش آمده است: داوری در این دوره همراه با بحث‌ها و جدل‌های مفصل و جدی بود، بحث‌هایی توام با همدلی و همراهی. البته که ما باور داریم هیچ انسانی و از جمله هیأت داوران این جایزه مصون از خطا و اشتباه نیستند... متاسفانه سطح کیفی اکثر آثار رسیده به دبیرخانه جایزه جلال چندان مطلوب نبود به نحوی که هیئت داوران حتا در یافتن پنج نامزد بخش رمان و داستان بلند با مشکل مواجه شد. این نزول کیفی آثار منتشر شده در سال ۹۵ می‌تواند زنگ خطری برای ادبیات باشد و ضعف‌هایی را در حوزه نشر و داستان‌نویسی نمایان می‌کند که می‌تواند در آینده خوانندگان را بیش از گذشته با ادبیات ایران بیگانه کند.
هیئت داوران دلیل این نزول کیفی را ضعف در آموزش نویسندگان، سطحی‌نگری و آسان‌گیری در فرایند انتخاب و چاپ و نشر و تبلیغ آثار می‌داند. به طوری که هر کسی، با هر توانایی بعضا اندک و با آموزشی ناکافی و سطح ذوق و بینش کم، در این شرایط می‌تواند چیزی شبیه کتاب در قالب رمان و داستان منتشر ‌کند، فاقد کیفیت و تنوع در تفکر و چه بسا کم‌عمق و بدون هستی‌شناسی و طبعا با عمری کوتاه، به کوتاهی عمر چند روزه، روزنامه. نویسندگان امروز تجربه زیستی محدود و ناکافی‌ای دارند، این ناکافی بودن تجربیات، که پیامد جهانی‌سازی و شرایط زندگی  بشر امروز است را می‌توان با مطالعه گسترده و ذهن پرسشگر و پژوهیدن در وجود و هستی انسان و  سپس شناخت گیتی جبران کرد، اما متاسفانه نویسنده معاصر، اهل پژوهش و کاویدن وجودش نیست، عجول می‌نماید و شهوتی افسارگسیخته برای انتشار و دیده شدن دارد نه کشف ناشناخته‌های روح بشر و نه صبوری‌ای که محصول تامل و تدبر و عمیق شدن در پدیده‌هاست، از نویسنده عجول که اهل جست‌وجو نیست، رمان و داستان ماندگاری منتشر نمی‌شود. این دوره هم پر از آثاری بود با نویسندگانی عجول و ناشکیبا که تنها به دنبال انتشار چیزی شبیه کتاب هستند و ناشرانی که بدون توجه به کیفیت آثار و محتوای آن، این آثار را شاید به دلیل تولید انبوه و انبوه‌سازی منتشر می‌کنند و به بازار کتاب که روز به روز تنگ‌تر و کوچک‌تر و فقیرتر می‌شود عرضه می‌کنند. آثار این دوره از نظر محتوا فقیر بودند.

پس عجیب نیست در این دوره، رمان و داستان بلند قابل اعتنا کم داشتیم و آنچه بود هم ضعف‌های تکنیکی و ساختاری فراوان داشت و هم زبانی مشابه و پر غلط و قالبی و بدون ظرافت‌های زیبای زبان پارسی و هم مضامین به طرزی خطرناک شبیه هم شده بود. در این ادبیات عجول با نویسندگانی نابلد، انسان و اصول انسانی فراموش می‌شود و نویسنده  عجول معاصر، که خود در شناخت خودش غفلت کرده است پناه برده است  به سوء استفاده از تاریخ و سیاست برای گریز از کند و کاو در هستی و وجود خودش و برای پنهان کردن، سطحی‌نگری‌اش. پس عجیب نیست که در این دوره با آثار  زیادی مواجه بودیم که به تاریخ معاصر پرداخته بودند، پرداختن به تاریخ معاصر و انسان درگیر سیاست و تاریخ فی نفسه بد نیست، اما استفاده ابزاری از تاریخ و نوشتن از تاریخ به طرزی که در متن تاریخ موجود است نسبتی با هنر خلاقه ندارد. ادبیات، رمان و داستان کوتاه، جایی برای تاریخ‌نگاری نیست، ادبیات، با انسان سر و کار دارد. شناخت عالم صغیر است که به شناخت عالم کبیر می‌انجامد.



هر چند آثار در خوری در این بین بودند که تاریخ و سیاست را بهانه‌ای کرده بودند برای شناخت انسان. این اصلی‌ترین مضمون ادبیات که به آن کم پرداخته می‌شود. جز این‌ها انگار هر چه می‌گذرد، پرداختن به سایر مسائل انسان معاصر بیشتر و بیشتر فراموش می‌شود در زیر بار تبلیغ و مد شدن‌های گاه و بی‌گاه این یا آن نگاه. هیئت داوران به این موضوع توجه ویژه داشت و آگاهانه سعی کرد در انتخاب‌هایش مضامین دیگر ادبیات را هم مورد توجه قرار دهد که، دغدغه‌ها و مسائل بشر پرداخته باشد. فرم زدگی، ترجمه زدگی، دیدن انسان از دریچه تنگ صفحات مجازی بلای دیگر داستان‌نویسی معاصر است. داستان‌نویس معاصر به تجربه نیاز دارد و به دانش و ادبیات به نویسندگانی که بر خود سخت بگیرند.

جز این‌ها متاسفانه اثری درخور در حوزه ادبیات دفاع مقدس منتشر نشده بود که قابل اعتنا باشد. دفاع مقدس به عنوان ژانری بومی، ملی و جذاب. نگاهی به شمارگان رمان‌ها و داستان‌هایی که در سال‌های گذشته در حوزه دفاع مقدس منتشر شده است نشان می‌دهد که خوانندگان تشنه خواندن داستان‌هایی در این حوزه هستند اما انگار به دلایلی نویسندگانی که در این حوزه قلم می‌زدند آثاری ارائه نکرده بودند، انگار نقدهای ناصواب و ناراست و انگ زدن‌های بی‌دلیل به این نویسندگان آن‌ها را ملول و دل‌شکسته کرده است، به جای تشویق ایشان برای نوشتن از حوزه‌هایی از این دست که نیاز روز جامعه است، جامعه امروز به روح سلحشوری، شجاعت، فداکاری و عشق نیاز دارد، جامعه تشنه خواندن از این موضوعات است اما چیز در خوری به آن عرضه نشده است که جذبش کند و متحولش کند و پاسخگوی او باشد. در آخر اینکه انسان در ادبیات این روزها مفقود است، انسان با همه وجودش، تلاش خستگی ناپذیرش برای شناخت گیتی ندیده گرفته شده است، انسان در آثار دم‌دستی این روزها، که اغلب آثار را تشکیل می‌دهند، زیر چرخ‌های مجازی سیاست و تاریخ و چه و چه خرد شده است و ندیده گرفته شده است. ادبیات به خلاقیت نیاز دارد و بیش از آن به ذوق، ذوق پرورش یافته با مطالعه آثار خوب و کلاسیک ادبیات ایران و جهان. نویسندگان این روزها تن به خواندن نمی‌دهند، با زیربناهای فکر و فرهنگی خود بیگانه شده‌اند و چندان نسبتی با آن ندارند، پس عجیب نیست که با ادبیات کهن خودمان بیگانه باشند اما با نویسنده دسته چندم معاصر ادبیات فرنگ آشنا باشند. در این شرایط نویسنده فرم زده و ترجمه زده چیزی برای عرضه ندارد، جز آن نگاه سطحی‌ای که از طریق ترجمه‌های اغلب بد از آثار نه چندان مطرح فرنگی و خارجی به دست آورده‌اند.
اما اندک نویسندگانی هم پا به عرصه گذاشته‌اند که شناخت مناسبی از زبان، تاریخ و انسان داشتند. نویسندگانی که تجربه و نگاه نویی را عرضه کردند.


در نهایت هیات داوران این بخش «این خیابان سرعت‌گیر ندارد» نوشته «مریم جهانی» را به دلیل خلق موقعیت نو و توجه به زندگی روزمره شخصیتی که کمتر در ادبیات معاصر به آن پرداخته شده است، همراه با داستانی گیرا و قصه‌گویی مناسب و استفاده از خرده روایت‌ها برای ساخت شخصیت‌های داستان و در عین حال پرهیز از فرم‌گرایی مفرط و «بی‌کتابی» نوشته «محمدرضا شرفی خبوشان» به دلیل استفاده از نثری شیوا در خدمت خلق شخصیت‌ها و فضای داستان، نگاه نقادانه به جامعه امروز در گستره تاریخ، نگاهی و آفرینش فضایی رازآلود و پر رمز و راز و  در عین حال داستان‌گویی قدرتمند و تصویرسازی بکر به عنوان برگزیده مشترک معرفی کرد.

ابراهیم زاهدی مطلق، محمدرضا بایرامی و علی چنگیزی اعضای هیات داوران این بخش بودند.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سهیل سلیمانی ۱۶:۲۶ - ۱۳۹۶/۱۰/۱۶
    خنده دار بود این جایزه و نتایجش. هیچ کدام از نویسندگان مثلا برگزیده جایی جدی در این ادبیات ندارند. باید فکر جدی کرد برای جایزه جلال که حتا توان بودبودن را هم از دست داده است. البته داوریی که با چنگیزی باشد چنین نتیجه اخته ای هم دارد.
  • حسين رحماني ۲۰:۳۷ - ۱۳۹۶/۱۰/۱۶
    هيچ دوره‌اي جايزه جلال اين قدر دچار ترديد در جايزه دادن نبوده است. در بخش رمان هم كه جايزه دادند، ضعيف ترين رمان‌هاي منتشر شده را جايزه دادند. اين خيابان سرعت گير ندارد را بخوانيد تا متوجه شويد. ضعف مفرطي در پلات دارد و كارهاي زن داستان باور پذير نيست و اغراق شده است. اصلا نمي خورد كه يك راننده مسافركش در غرب كشور با وجود تعصبات باشد.
  • علي رهابي ۲۰:۴۵ - ۱۳۹۶/۱۰/۱۶
    ادبیات به خلاقیت نیاز دارد و بیش از آن به ذوق، ذوق پرورش یافته با مطالعه آثار خوب و کلاسیک ادبیات ایران و جهان. نویسندگان این روزها تن به خواندن نمی‌دهند، با زیربناهای فکر و فرهنگی خود بیگانه شده‌اند و چندان نسبتی با آن ندارند، پس عجیب نیست که با ادبیات کهن خودمان بیگانه باشند اما با نویسنده دسته چندم معاصر ادبیات فرنگ آشنا باشند. در این شرایط نویسنده فرم زده و ترجمه زده چیزی برای عرضه ندارد، جز آن نگاه سطحی‌ای که از طریق ترجمه‌های اغلب بد از آثار نه چندان مطرح فرنگی و خارجی به دست آورده‌اند. بيانيه داديد يا تسويه حساب كرديد با دوستان قديم و دشمنان فعلي تان؟
    • ۰۱:۵۲ - ۱۳۹۶/۱۰/۱۷
      بیانیه بود بیشتر.فضاحت...
  • ۰۱:۵۶ - ۱۳۹۶/۱۰/۱۷
    به نظرم برای زدن جریان های اصلی ادبیات ایران چند داور مغرض و بی صلاحیت مانند چنگیزی انتخاب شدند تا نفرت شان را در قالب چنین نتیجه ای نشان دهند.دلم برای آن بنده خدا جهانبانی می سوزد که مستمسک این بازی شد.
  • ۰۲:۰۶ - ۱۳۹۶/۱۰/۱۷
    بیانیه بخش رمان شرم آور است.شرم بر داورانی که کار های کسانی چون جولایی، اسدی، یادعلی، عبدی، مستور، سناپور، حیدری و...را آثاری بی مایه می دانند.توهین آمیز و زشت بود.البته یادداشتهای وبلاگی چنگیز ادبیات ایران در تمام لایه های این بیانیه بود.متنی کودکانه و عصبی که در یک جایزه دولتی محل عقده گشایی شد.متاسفم و درود بر رضا امیرخانی که داخل این بازی نشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها