جمعه ۱۲ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۱:۲۰
ايران يعني نوروز و نوروز يعني ايران

دكتر محمد بقايي (ماكان) در مجموعه مقالاتش به نام «در جست‌وجوي هويت ايراني» مي‌‌گويد: نوروز مترادف با نام ايران است. به سخن ديگر اگر نوروز را از ايران حذف كنيد، ايران معنايي نخواهد داشت. همينطور اگر ايران را از نوروز بگيريد، اين جشن بي‌معنا خواهد شد. ايران يعني نوروز و نوروز يعني ايران.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، دكتر محمد بقايي (ماكان) در مجموعه مقالاتش به نام «در جست‌وجوي هويت ايراني» نوروز را در نزد ايرانيان ارزشمند برمي‌شمارد و مي‌نويسد به‌نظر نمي‌رسد در قاموس زبان فارسي كلمه‌اي بامعناتر از نوروز بشود پيدا كرد. از سويي ديگر، نوروز عامل پيوند دهنده مردم ايران است. اين كار را هيچ نيروي ديگري نتوانسته است انجام دهد. 

ما معمولا مي‌گوييم زبان فارسي ايرانيان را پيوند داده است اما اين تعريف دقيقي نيست. چون در گوشه و كنار ايران روستاهاي دور افتاده‌اي را مي‌توانيد بيابيد كه مردم آن نمي‌توانند به‌درستي فارسي صحبت كنند اما همان‌ها آداب نوروزي را چنان برگزار مي‌كنند كه تفاوتي با برگزاري آن در شهرهاي بزرگ ندارد. 

آيين‌هاي پيش از نوروز باستاني
نوروز هسته‌اي مركزي دارد كه اول فروردين آغاز مي‌شود تا دوازده روز ادامه مي‌يابد اما آيين‌هاي پيشين و پسيني هم دارد. آيين‌هاي پيشين، طليعه‌دار نوروزند. يكي از مراسمي كه در گذشته‌هاي نه‌چندان دور برگزار مي‌شد و از اوايل اسفند تا اوايل فروردين ادامه داشت، «نوروز خواني» بود. به اين معنا كه كساني كه صداي خوبي داشتند، شب هنگام به در خانه كساني مي‌رفتند كه متمكن و متمول بودند و با آوازي خوش از آنها انتقاد مي‌كردند كه چرا در طول سال چنين و چنان كرده‌ايد و به همسايه خود سركشي نمي‌كنيد. پس مي‌توان نوروزي خوان‌ها را منتقدان جامعه گذشته دانست. 

«آتش افروز» ها هم از طليعه‌داران نوروز بودند. به اين صورت كه آنها عده‌اي بودند كه كلاهي بر سر مي‌گذاشتند و مشعل‌هايي در دست داشتند و مراقب بودند كه آتش مشعل خاموش نشود. چون تقدس آتش را در نزد ايرانيان، مي‌دانستند. 

آتش افروزها اين شعر را مي‌خواندند: «آتش افروز حقيرم/ سالي يك روز فقيرم» و با اين شعر، شور و نشاط را در هر كوي و برزن به پا مي‌كردند. به‌دنبال آنها، «كوسه برنشين» ها و «غول بياباني» ها مي‌آمدند. آنها آدمهاي هيولاواري بودند كه تعدادي آدم كوتوله آنها را همراهي مي‌كردند. مردم با ديدن آنها شاد مي‌شدند. غول بيابان، مرد تنومندي بود كه در خيابان‌ها راه مي‌افتاد و اين بيت را مي‌خواند: «من غول بيابانم/ سرگشته و حيرانم» 

خوراكي‌هاي نوروزي و سفره هفت سين
يكي از رسم‌هاي نوروزي، پختن سمنو است. سمنوهاي حاضر آماده امروزي، يك رسم تحريف شده است و معناي اصلي خود را از دست داده است. سبزه سبز كردن نيز يكي از زيباترين رسم‌هاي نوروزي است. اين كار، تمام ذهن را به‌سوي طبيعت مي‌برد و به آدمي ياد مي‌دهد كه سبزه‌ها با پيوستن به هم، هماهنگي و معنا پيدا مي‌كنند.
به‌راستي كه نوروز جُنگي از معاني عميق و نمادهاي انسان ساز است. اما ما وقتي مي‌خواهيم از نوروز سخن بگوييم، تنها به تاريخچه آن اشاره مي‌كنيم. نوروز تاريخ مختصري دارد اما همان مختصر، دريايي از معنا را در خود نهفته دارد. يكي از درياهاي آن، سفره هفت سين و چگونگي آن است. 

هر چه در سفره هفت سين ديده مي‌شود، شادي و زندگي و توجه به عالم مينوي است و انسان را از دنياي درون به دنياي بيرون مي‌برد. بي سبب نيست كه نوروز جاودانه مي‌ماند؛ چون خود زندگي است. از ماهي كه در آب حركت مي‌كند و بر سفره هفت سين گذاشته مي‌شود و نماد پويش و جنبش است، تا ديگر چيده‌هاي سفره هفت سين كه نشان از زندگي و شاد زيستن دارند، همه و همه خبر از زندگي و تكاپو مي‌دهند. اساسا شادي يكي از پيام‌هاي بزرگ نوروز است. چون شادي انسان‌ساز است اما اين شادي، شادي بزن و بكوب نيست، شادي انديشمندانه است. 

مراسم سيزده به در آيين پسيني نوروز
سيزده به در آيين پسيني نوروز است. در اين روز، آدمي با طبيعت عجين مي‌شود و سعي مي‌كند كه خود را با طراوت و شادي طبيعت وفق دهد. يكي از رسم‌هاي كهني كه در سيزده به در متداول است، سبزه گره زدن است. اين كار اشاره‌اي است به پديد آمدن انسان در باور ايراني. در اسطوره‌هاي ايراني آمده است كه نخستين زن و مرد از به هم پيوستن دو ساقه گياه ريواس بوجود آمدند و سپس تبديل به انسان شدند. 

سيزده نوروز مطلقا نحس نيست. اتفاقا عدد سيزده در تاريخ و فرهنگ ما، عددي خوش يُمن است. چون سيزده، روز «تير روز» است و زماني است كه آرش با پرتاب تير، مرز ايران و توران را مشخص كرد. اين را هم بايد در نظر گرفت كه ما در فرهنگ خود عدد نحس نداريم.
از اين رو بايد نحس بودن عدد سيزده را به تمامي فراموش كنيم. 

آنهايي كه با دستور زبان فارسي آشنا هستند مي‌دانند كه اگر قبل از اسم، كلمه «ب» بيايد، معني «به سوي» مي‌دهد. پس سيزده به در يعني به سوي چيزي و كاري رفتن. به‌خاطر همين است كه ايرانيان در روز سيزده به سوي صحرا و دشت مي‌روند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها