كتاب «گهواره طوفان (علياصغر"ع" طوفاني در گهواره عاشورا)» نوشته محبوبه زارع از سوي موسسه بوستان كتاب به چاپ چهارم رسيد. اين كتاب از مجموعه «قهرمانان كوچك كربلا» است كه در قالبي ادبى ـ داستانى و با استناد به منابع معتبر تاريخى به ترسيم بخشي از واقعه عظيم عاشورا ميپردازد.
در اين اثر بهطور اختصاصي به تبيين زندگي و نحوه شهادت حضرت علياصغر(ع) در قالب چهار حركت، توجه شده است.
دهم رجب سال 60 قمری است. خانه امام حسین(ع) دوباره نور باران میشود و از پنجره کوچک آن، آسمان مدینه روشن میشود. برای امام حسین(ع) دسته گلی زیبا فرو فرستاده بودند. اشک شوق و برق شادی او بر صورت نوزاد مینشیند و گلبرگ رخش را با شبنم صبحگاهی، با طراوتتر میسازد. خدا به امام حسین(ع) پسری دیگر عطا فرمود که نیازمند و غنی بر نامش دخیل بستهاند و قنداقه زیبایش را قبله نیازهای خود ساختهاند.
امام(ع) نامش را مانند دو پسر دیگرش علی نهاد و عشقی بیکرانه از محبت پدر و مولای خویش علی(ع) را به تصویر کشید. امام(ع) پس از نامگذاري فرمود که اگر خدا هزار پسر به او بدهد، همه را علی نام خواهد گذاشت. آری، او هم، علی بود! که شکوه نامش، بلندتر از آسمان بود و زیباتر از صبح و روشنتر از باران.
علیاصغر(ع) فرزند سیدالشهداء(ع) و مادرش نیز رباب، دختر «امرءالقیسبن عد» بود.
علياصغر(ع) در روز عاشورا، ششماهه و شير خوار بود و از تشنگى، بىتاب شـده بود. امام(ع) خطاب به دشمن فرمود: «از ياران و فرزندانم، كسى جز اين كودك نمانده است! نمىبينيد كه چگونه از تشنگى بىتاب است؟» در«نفسالمهموم» آمده است كه امام(ع) فرمود: «ان لم ترحمونى فارحموا هذا الطفل؛ اگر به من رحم نمیکنید، به این طفل رحم کنید». امام در حال گفتوگو بود كه تيرى از كمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علىاصغر(ع) را دريد. امام حسين(ع) خون گلوى او را گرفت و به آسمان پاشيد. در كتابهاى مقتل، هم از «علىاصغر» ياد شده، هم از طفل رضيع(كودك شيرخوار- عبدالله الرضیع) و در اينكه دو كودك بوده يا هر دو يكى است،اختلاف است.
علی اصغر به خاطر بچگی عملا نقشی در قیام نداشت؛ اما از نظر روحی و روانی و عاطفی نقش به سزایی ايفا كرد. با شهادتش مردمی که هنوز یک جو از شرافت و بزرگواری در نهادشان بود، فهمیدند که دشمن بسیار قسیالقلب، بیعاطفه و بیرحم است که حتی به طفل شیرخواره رحم نکرده است .
در زيارت ناحيه مقدسه، درباره اين كودك شهيد آمده است: «السلام على عبداللهبنالحسين،الطفلالرضيع،المرمىالصريع، المتشحط دما، المصعد دمه فىالسماء، المذبوح بالسهم فى حجر ابيه،لعنالله راميه حرملةبن كاهلالأسدى وذویه». و در يكى از زيارتنامههاى عاشورا آمده است: «و على ولدك علىالأصغر الذى فجعت به» از اين كودك، با عنوانهاى شيرخواره، شش ماهه، بابالحوايج، طفل رضيع و ... ياد مىشود و قنداقه و گهواره از مفاهيمى است كه در ارتباط با او آورده مىشود.
طفل شش ماهه تبسم نكند،پس چه كند
آنكه بر مرگ زند خنده، علىاصغر توست
علىاصغر، يعنى درخشانترين چهره كربلا، بزرگترين سند مظلوميت و معتبرترين زاويه شهادت ... چشم تاريخ، هيچ وزنهاى را به چنين سنگينى نديده است. على اصغر را «بابالحوائج» مىدانند،گر چه طفل رضيع و كودك كوچك است، اما مقامش نزد خدا والاست.
اي علياصغر(ع)! آغوش مهربان پدر تو را در خود جای میدهد و چشمان او بر تو میگرید. تو مولود کربلایی. تو شش ماهه عاشورایی. تو آمده بودی که فقط در قافله عشاق بمانی. تو آمده بودی که همسفر کربلا شوی. تو آمده بودی که حج را ناتمام بنهی. میلاد تو شادی را غریبانه کنار میزند و اشک را در چشمان همه جاری میسازد. آخر، تو از زندگی، فقط تشنگی و عطش و شهادت را دریافتی. تو آمده بودی که به شهادت آبرو دهی. تو کوچکترین قربانی هستی؛ اما با همه کوچکی، حماسهات بیهماورد بود و نام تو در ردیف اول عشقبازان عاشورا حک شد. سلام بر نام بلندت که زمزمه مستان است؛ ای علیاصغر(ع).
از ديگر آثار اين نويسنده ديني ميتوان به كتابهاي «یک بال و دو پرنده»، «دریا، طوفان، تلاطم، پنجرهای به آفاق شخصیت شگفت امام حسن مجتبی(ع)»، «آلبوم عاشورا، انعکاسی از لحظههای حماسهآفریني سیدالشهداء(ع)»، «قاصدک کربلا، حضرت رقیه(س)»، «باغ سیب، درخت شکیب، هفتاد و دو شاخه از درخت یادگار عاشورا امام زینالعابدین(ع)» و كتاب «ستاره غربت، محمدبن علی(ع)، تنها ستاره امامت که در کودکی در عاشورا درخشید» اشاره كرد.
چاپ چهارم كتاب «گهواره طوفان» در شمارگان 2000 نسخه، 52 صفحه و بهاي 13000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما