به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در ساری، مسئول کارگاه نقد همنگر شامگاه دوشنبه در نشست نقد کتاب «قانقاریا» نوشته «نیره موسوی»، گفت: وقتی نویسنده در جلسه نقد حضور دارد وظیفه منتقدان سنگینتر است و برای ادامه کار، منتقد باید نقاط قوت و ضعف را اشاره کند.
حسین اعتمادزاده اظهار کرد: نویسندگان جوان که در شروع کار قرار دارند توجه کنند که داستان باید حرف تازهای داشته و روابط علت و معلولی در داستان قوی باشد.
وی با بیان اینکه رمان پس از نوشتن حتماً نقصهایی دارد که بخشی سلیقهای و بخشی کارشناسی خواهد بود، افزود: پرشهای زاویه دید، نشان دهنده این است که نویسنده حرفهای نیست چرا که نویسنده حرفهای بر زاویه دید اشراف دارد.
این نویسنده گفت: قانقاریا را آغاز کار نویسنده میدانم و نقدهای امروز را باید در کارهای بعدی لحاظ کند.
زبان داستان
یکی از اعضای کارگاه نقد همنگر در سخنانی اظهار کرد: قانقاریا سوژه خوبی دارد اما در این کتاب شاهد خلاهای زیاد و اشتباهات اصولی هستیم.
گلنار جیا با اشاره به اینکه بزرگترین فراز و نشیب این کتاب، زبان داستان است، افزود: سه نوع زبان در داستان حس کردم، ابتدا زبان ترجمه، خواننده احساس میکرد نوعی ترجمه در کار است، دوم زبان نویسنده که لابهلای زبان ترجمه بیان میشود و این تداخل زبانی در بسیاری موارد به ویژه در پایان داستان بیشتر شاهد هستیم و زبان سوم، زبان نقل قول است که برای چندین شخصیت استفاده شده است.
وی با بیان اینکه نویسنده در برخی موارد در محاسبه سن شخصیتها دچار اشتباه شده است، گفت: «نادیا» در سن ۱۰ سالگی به خانه «بابک کتابدوست» میرسد و تا اواسط کتاب نمیدانیم شغل این شخص چیست و ناگهان در میانه داستان متوجه میشویم او پزشک است.
جیا تصریح کرد: نادیه وقتی ۱۳ ساله میشود به «جلال افغانی» برمیخورد و باز خود را ۱۰ ساله معرفی میکند و اینها خطاهایی است که در داستان رخ داده است.
وی درباره یکی از شخصیتهای داستان گفت: این شخصیت اگرچه غربی است اما بر اساس فرهنگ شرقی رفتار میکند.
دیگر عضو کارگاه نقد همنگر اظهار کرد: در جنبههای علمی داستان باید توجه شود البته این کتاب از نظر ویراستاری هم نیازمند بازبینی است.
علی اکبر صالحی ادامه داد: اگرچه تحریرهای خوبی دارد اما برخی موارد، مخاطب را از خواندن باز میدارد.
وی با بیان اینکه شخصیت از ابتدا تا انتهای داستان باید در ذهن نویسنده پرداخته شود، گفت: اما در اینجا شخصیتهای داستان آنقدر سریع دچار تغییر میشد که مخاطب را گیج میکرد، نویسنده میتوانست با بازخوانی، از این اشتباهات پیشگیری کند.
منتقدان از منظر نمادی قانقاریا را نقد کنند
نویسنده کتاب قانقاریا در این نشست گفت: کتاب سراسر نماد و تمثیل بود و انتظار داشتم منتقدان از منظر نمادی، کتاب را مورد بررسی قرار دهد.
نیره موسوی اظهار کرد: «جلال» در اقیانوس غرق شد اما این اقیانوس، سایههای جلال بود او هیچگاه با سایههای خود روبهرو نشد و از آن فرار میکرد.
وی افزود: اقیانوس، ناخودآگاه جلال بود که به شکل نماد از آن استفاده کردم، میخواستم «نادیا» را به سرزمین مدینه فاضله برسانم و نادیا را نجات دهم اما راه را اشتباه رفت.
این نویسنده با بیان اینکه برای من اوج داستان، دیالوگهای رد و بدل شده بین جلال و نادیا بود، گفت: دیدگاه جلال و نادیا از آزادی، دو چیز متفاوت بود اگرچه از کودکی با هم بزرگ شده بودند.
نظر شما