عبدالله لاوریفرد ادامه داد: کتاب «موسم شور و نوا» در شش فصل نگاشته شده و در فصل سوم آن با عنوان «سیری در خاطرات و آثار محمد شریفیان» مطالب ارزشمندی به قلم تعدادی از چهرههای فرهنگی، ادبی و مذهبی در توصیف و اثرگذاری شریفیان بر موسیقی و نوحهخوانی بوشهر آورده شده است.
وی افزود: در این فصل مطالبی از یوزف کوکرتز، محمدتقی مسعودیه، منوچهر آتشی، سیدقاسم یاحسینی، جعفر حمیدی، حسن زنگنه، عبدالمجید زنگویی، مصطفی گراشی، نوروز شریفیان، آکا صفوی، عبدالله رئیسی، غلامرضا وزان، عبدالکریم مشایخی، شاهرخ سروری، محمد فتوت، اکبر هنرور، علی اکبر فرجی، نادر رمضانی، محسن سیاوشپوری، خلیلی تمهیدی، عبدالمحمد پوربهی، حماسه حقپرست، احمد خسرویان، غلامحسین خدام، صادق رسولی، ابراهیم ملاحزاده، عبدالعلی مهندسی، غلامرضا نیکخواه و محمدرضابلادی مطالب ارزشمندی در معرفی محمد شریفیان آمده است.
لاوریفرد یادآور شد: از آنجا که پاسداشت مداحان حضرت امام حسین(ع) و صیانت از آثار، اشعار و نوحههاى شریفیان راهى روشن براى زنده نگهداشتن وقایع عاشورایى است، بوشهریها بر آن شدند تا در مراسمی متفاوت همزمان با مراسم شب اربعین حسینی، با رونمایی از این اثر، جایگاه محمد شریفیان را که یکی از شاخصترین نوحهخوانان این منطقه است، گرامی بدارند.
این نویسنده و پژوهشگر حوزه آیینهای جنوبی سپس در خصوص قدمت موسیقی سوگواری استان گفت: موسیقی سوگواری در بوشهر سابقه کهن دارد. سوگواری فعلی و موسیقی ویژه آن در استان بوشهر که اغلب در کنار آیینهای مذهب تشیع تداوم یافته و معمولاً در مراسم عزاداری بزرگان مذهبی تا به امروز باقی ماندهاست، یکی از باسابقهترین این نوع مراسم و موسیقی در ایران محسوب میشود.
به عقیده وی، موسیقی سوگواری بوشهر از نظر تنوع و کثرت ملودی، بخش اعظم موسیقی این منطقه را شامل میشود. این نوع موسیقی از نظر تعلق ملودی و مضمون با آئینهای مذهب شیعه پیوند یافته است. موسیقی سوگواری نسبت به دیگر فرمهای موسیقی محلی بوشهر کمتر تغییر کرده است، از این رو حفظ و معرفی آن امری ضروری به نظر میرسد.
به گزارش ایبنا، در بخشی از مقدمه این کتاب نوشتۀ محسن شریفیان، موسیقیدان نامآشنای جنوبی که برادرزادۀ زندهیاد محمد شریفیان است، در وصف بخشی از زندگی این نوحهخوان فقید میخوانیم: «درواقـع عمـوی مـن در سـال ۱۳۴۱هـ.ش و در شـب ۱۳ محرم، پـس از نوحهخوانـی در سـه محلـۀ مهـم بوشـهر (صلحآبـاد، زیارتیهـاو شـنبدیها) دچـار حملـۀ قلبـی شـد کـه در نهایـت بـه سـکته مغـزی انجامید و پـس از آن خیلـی تنها شـد. او پیـش از ایـن خانهنشـینی، محبوب بود و بـرووبیایـی داشـت و افـراد زیـادی بـه سـمتش میآمدنـد.
پـس از آن دوران طلایی، انـگار بـه یـک بنبسـت عاطفـی و بیمهـری از اجتماع رسـیده بود! خـب، ایـن خیلی غمانگیز اسـت کـه هنرمنـد در آن وضعیت خودش را اینطـور تنهـا احسـاس کنـد. ایـنکـه ببینـی تمـام تلاشهایـت بـه یکبـاره و بـهدلیـل یـک ناتوانـی جسـمی یـا هـر چیـزی نادیده انگاشـته میشـود، دردنـاک اسـت. متأسـفانه ایـن سرنوشـت بـرای بسـیاری از هنرمنـدان تکـرار شـده و میشـود.»
نظر شما