نویسنده رمان «سنگریزههای نقرهای» در مصاحبهای آورده است: من و هونکلر با هم پیر شدیم؛ هرچند که این توانایی در من نیست پلیس باشم ولی هونکلر خیلی به من شبیه است. اگر پلیس بودم همه را آزاد میکردم.
شنایدر از جمله نویسندگان موفق رمانهای پلیسی است که سال 2016 جایزه افتخاری فستیوال روزهای جنایت در بورگدورف سوئیس برای سری رمانهای پلیسی- جنایی هونکلر کسب کرد.
تاکنون چندین شماره از رمانهای پلیسی شنایدر به چاپ رسیده که عناوینی همچون «هانکلر چیزهایی میسازد»، «هانکلر و پرونده لیویوس»، «راز هانکلر»، «مرگ یک پزشک» و «هانکلر و دست طلایی» از آن دست به شمار میآیند.
بهتازگی کتاب «سنگریزههای نقرهای؛ پرونده شماره یک هونکلر 1993» از این نویسنده با ترجمه احسان کشاورزیان و به همت نشر آفتابکاران به چاپ رسیده است.
در این کتاب، گای کایات، لبنانی سیوپنجساله، در پالتویی روشن از جنس موی شتر، به عنوان یک پیک وظیفه دارد الماسهای حاصل از یک معامله مواد مخدر را به محلی امن انتقال دهد. عملیات قاچاق لو میرود و کمیسر هونکلر و افرادش در ایستگاه قطار بازل منتظر کایات هستند. اما «سنگریزههای نقرهای» گم شده، چراکه کایات به دلیل ترس شدیدی که به دلیل تعقیب بازرسان به وجود آمده بود، از شر الماسها خلاص میشود و همه آنها را دور میریزد. آنها به دست اردوغان، کارگر فاضلاب ترکتبار میافتد و او تصمیم میگیرد تا الماسها را برای خرید هتلی در کشورش پنهان کند و شرایط به خواست او پیش نمیرود. اریکا والدیس که هر روز به عنوان فروشنده با تراموا سرکار میرود، سرنوشت الماسها را در دست میگیرد و برای نجات زندگی اردوغان از دست تبهکاران، تصمیمی غیرقابل پیشبینی میگیرد.
قهرمانهای «سنگریزههای نقرهای» انسانهای سادهای هستند. شنایدر در این رمان از روایتی روان بهره میبرد و با توصیف دقیق مکانها و مناظر، صحنهسازی و فضاسازی و ارائه جرئیات آب و هوا تصویر کاملی در اختیار مخاطبان قرار میدهد. کششهای ذهنی و در نهایت هیجانانگیز و سرگرمکننده از ویژگیهای داستانهای شنایدر به شمار میآید.
شنایدر شخصیت کلیدی رمانهای پلیسیاش را متفاوت از آنچه ما از شخصیتهای پلیسی تیپیکال سراغ داریم به تصویر میکشد. کمیسر هونکلر شخصیتی حقیقی به نظر میآید؛ او نه قهرمان است و نه همچون اغلب شخصیتهای کلیشهای رمانهای جنایی و معمایی بدون عیب و نقص است. هونکلر همچون دیگر انسانهاست، با همان نقاط ضعف و قدرت، ترسها، نگرانیها و خشمهایش و شنایدر در مصاحبهای گفته است: «من و هونکلر با هم پیر شدیم. هرچند که این توانایی در من نیست پلیس باشم ولی هونکلر خیلی به من شبیه است. اگر پلیس بودم همه را آزاد میکردم.»
احسان کشاورزیان، مترجم این اثر، پیشتر درباره این اثر گفت: «شنایدر یک نمایشنامهنویس و درامنویس است و در سن پنجاهوپنج سالگی این اثر را خلق کرده است و تا قبل از آن رمانها و داستانهای کوتاهی نوشته که ارتباطی با ژانر جنایی پلیسی نداشته؛به همین خاطر سبک نوشتاری غیرمعمولی نسبت به نویسندگان جنایینویس دارد.
اولین نکتهای که در آثار شنایدر و شاید به جرات میتوان گفت در تمام سریالهای پلیسی آلمانی زبان به وضوح دیده میشود، این است که پلیسها و کارآگاهها ابرانسان و شخصیتهای منحصربهفردی نیستند. پتر هونکلر نه شبیه شرلوک هلمز از هوش و استعداد ورای سایر انسانها بهرهمند است و نه در هیبت پلیسی قدرتمند و بزنبهادر ظاهر میشود. مردی است پا به سن گذاشته، شبیه سایر اهالی شهر بازل؛ مردی که عصبانی میشود، فریاد میزند، اشتباه و گاهی گریه میکند.»
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«صبح روز بعد پنجشنبه راس ساعت هشت کمیسر جنایی هونکلر از خواب بسیار عمیقی بیدار شد. نگاهی به ساعت زنگدار روی گلمیز انداخت که روی ساعت هفت کوکش کرده بود. ظاهرا بهموقع زنگ زده بود. دکمهاش هنوز بالا بود، ولی هونکلر نشنیده بود. بلند شد، آب برای چای گذاشت، دوش گرفت، صورتش را اصلاح کرد و مسواک زد. کارهای خستهکننده صبحگاهی، کارهایی که از سالها پیش به طور معمول انجام میداد. شستن، برس کشیدن، قرقره کردن. کارهایی که دیگر برایش بیمعنی شده بودند، اولین قدم برای ورود به بردگیِ روزمره که خودش آزادانه انتخاب کرده بود.»
نشر آفتابکاران اخیرا رمان «سنگریزههای نقرهای» را در 256 صفحه، با شمارگان 300 نسخه و قیمت 110 هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما