بخشی از کتاب «سیب معطر در کربلای ۱۰» در ادامه می خوانید: در سال ۱۳۳۵ روزی یکی از همسایگان به خانه ما آمد و گفت: برای شما خواب دیدهام که باید برای شما نقل کنم.
مرحوم میرزا که از این خواب همسایه مطلع شد گفت: خوابت را برایمان تعریف کن. همسایه گفت: در عالم خواب دیدم سنگی روی زمین است سنگ را برداشتم دیدم درب خانهای باز شد که داخل آن سفید و روشن است و دو نفر
در داخل اتاق نشستهاند یکی عمامه سفیدی دارد و یکی هم در کنارش نشسته است. یک عدد سیب به من داد و گفت: این سیب را بده به لیلا!
برای تهیه کتاب به مراکز فرهنگی مستقر در گلزار شهدا بین المللی کرمان مراجعه کرده یا به شماره 09029029492 پیامک ارسال کنید.
همچنین برای شرکت در مسابقه کتابخوانی و بهره مندی از جوایز ارزنده،به لینک زیر مراجعه کید.
https://app.epoll.pro/21848100
نظر شما