![گفتگو اصحاب علم با حکمرانان حلقه گمشده ماست/ برنامه کتابگاه کلید خورد! گفتگو اصحاب علم با حکمرانان حلقه گمشده ماست/ برنامه کتابگاه کلید خورد!](https://media.ibna.ir/old/docs/000335/n00335429-s.jpg)
شبکه دانشگاه ایرانی افتتاح شد؛
گفتگو اصحاب علم با حکمرانان حلقه گمشده ماست/ برنامه کتابگاه کلید خورد!
غلامی گفت: یکی از عرصههای گفتگو که حلقه گمشده ما در رابطه دانشگاه و جامعه محسوب میشود، دیالوگ و گفتگو اصحاب علم با حکمرانان است. کمترین خاصیت این جنس گفتگوها برای ما دانشگاهیان، مسأله شناسی و درگیر شدن با مسائل ملموس میدانی است و متقابلاً کمترین خاصیت این نوع گفتگوها برای حکمرانان، علمیشدن حکمرانی و خروج از سطحینگری است.
پورحسین در ابتدای این نشست با بیان اینکه امروز رسانهها از حالت انبوه به مدیاهای تک نفره تبدیل شدند گفت: در مطالعات روان شناختی طلاق و برخی از مشکلات روانی جز منابع اول استرس هستند اما اکنون رسانه منبع اول استرس است با این وجود همین رسانه امروز میتواند محل رشد و آگاهی باشد و میتواند زیست انسان را تغییر دهد.
او با بیان اینکه رسانه امروز محل رفت و آمد اندیشهها و افکار است بیان کرد: رفت و آمد در رسانه یعنی در آن تعامل وجود دارد و ارتباط عمودی کاهش یافته و مخاطب میتواند در متن شرکت کند و غایت را تغییر دهد بنابراین در رسانه امروز رفت و آمد فنی و اندیشه ای وجود دارد. مشکلاتی هم در رسانههای دولتی و رسمیوجود دارد که برخی از مسایل را در آن نمیتوان طرح کرد گرچه برخی از مسایل سیاسی و امنیتی نیست. به طور مثال برخی از مسایل اگر در شبکه تلویزیونی گفته شود ممکن است حساسیت برخی از اقوام را بر بیانگیزد.
او افزود: ما اگر بخواهیم رسانه درستی ایجاد کنیم باید برای دیگری حق تفکر قایل شویم. بعد از درک دیگری باید هنر گوش کردن و نقل امانت دارانه داشته باشیم یعنی اگر کسی اندیشه دیگری را از زبان من شنید کاملا درست آن را بفهمد مانند نقل شهید مطهری از آثار تقی ارانی که گویی مارکسیست را بهتر از خود مارکسیستها میفهمد. اگر کسی خوب گوش کرد و نقل بدون هیجان کرد، آن وقت میتواند نقد بی رحمانه کند. این شبکه دانشگاه ایرانی میتواند این سبک را ایجاد کند و نشان دهد افراد میتوانند حرفهای خود را بزنند و حرفهای دیگری را گوش کنند و در نهایت نقد کنند.
به گفته پورحسین، این تفکر میتواند رشد و توسعه ایجاد کند. میشود چند رسانه را با هم ممزوج کرده و به شیوههای نوین انتقال پیام فکر کرد چون جذابیت بیشتر رغبت ایجاد میکند. الان چند شبکه تلویزیونی ایجاد شده و ماموریتهای متفاوتی دارد. ماموریت موسسه مشخص است ولی اگر ما وجه تمیز و هویتی نداشته باشیم این شبکه تلویزیونی هم قاطی سایر شبکه تلویزیونیها میشود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه باید هویت بصری و محتوایی در شبکه دانشگاه ایرانی حفظ شود و باید وجه تمیزی در این شبکه تلویزیونی داشته باشیم عنوان کرد: کار بسیار مهم است و عصر هم عصر رسانه است و ما ناچاریم از طریق رسانه و هنر حرفهایمان را منتقل کنیم کسانی که هنر ندارند به گونهای خودشان را معرفی کردند انگار مشحون از هنرند اما ما که دستمان پر است طوری رفتار کردیم انگار دستمان خالی است. این شبکه تلویزیونی میتواند مرجعیتی در حوزه فرهنگ و جامعه پیدا کند.
حجت الاسلام غلامی هم در بخش دیگری از این نشست درباره شبکه دانشگاه ایرانی بیان کرد: ما از اواسط سال 1401 استدیو گرفتیم و ضبط برنامهها آغاز شد؛ به طور مثال برای تازههای نشر برنامههای بیشتر از یک ساعت برای معرفی و نقد کتاب در نظر گرفته شد و مباحث ضبط شده و اکنون بیش از ده برنامه در کتابگاه آماده شده است. بسیاری از این برنامهها جذاب شده و چیزی از برنامههای تلویزیون ملی کم ندارد.
او افزود: امسال تولید برنامه نیز ادامه دارد و قرار شده استدیو نیز در موسسه راه اندازی شود و برنامههای روزمره ما نیز پیگیری شود. امکاناتی هم در این راستا خریداری شده است. جدا از برنامههای استدیو که ضبط میشود و به معرفی محصولات موسسه یا محصولات برجسته خارج از موسسات میپردازد گرچه اولویت به معرفی خود آثارمان اختصاص دارد.
رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی گفت: به جز برنامههای استدیویی مانند کتابگاه، نشستهای موسسه نیز در این شبکه تلویزیونی برگزار میشود و امیدواریم برنامه ای شبیه تد اجرا کنیم و اساتید روی سن بر اساس شیوه نامه نظریه جدید خود را بیان کنند و این به توسعه نوآوریها کمک میکند.
او افزود: نشستهایی که از سال گذشته تاکنون نیز در حال برگزاری است نیز قابل پخش است. ما انتشارات را ضعیف نکردیم اما باید بدانیم کتابهای علمی شمارگانش افت کرده به طور مثال درباره علوم شناختی واقعا مخاطب بیش از 200 نفر نیست. مشکل گرانی کاغذ نیز به این موضوع دامن زده است. از سوی دیگر مردم سبک زندگی اشان عوض شده و به سوی تصویری شدن حرکت کردند. امروز پادکستها و برنامههای تصویری رونق یافته است. بنابراین کنار انتشارات این خط را درست کردیم و امیدواریم بتوانیم ادامه دهیم.
رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ادامه با بیان اینکه باید گفتگو و دیالوگ را جزء لاینفک و عنصری حیات بخش در محیطهای آکادمیک برشمرد یادآور شد: اگر قصد داشته باشم به اختصار به مهم ترین فواید گفتگوی علمیچهره به چهره بپردازم، به 9 فایده اشاره خواهم کرد و سپس به برخی از مهم ترین الزامات گفتگوی علمی نیز خواهم پرداخت: یکم؛ گفتگوی چهره به چهره باعث شکل گیری و گسترش ارتباطات علمیمیشود. به بیان واضح تر، هر چه بیشتر با اهل علم گفتگو کنید، بیشتر، بهتر و عمیقتر به هم پیوند میخورید. حتی باید گفت، در روابط اجتماعی، به ویژه در ساحت علم و اندیشه، گفتگو، رگ حیات روابط است و بدون گفتگو، روابط بدون شک خواهد مُرد. دوم؛ زمانیکه دیالوگ حضوری و چهره به چهره تعطیل است، حدسها و گمانها و پیش فرضهایی شکل میگیرد که ممکن است تدریجاً جای واقعیت را بگیرد. در اینجا، حتی نوشتار هم به اندازه گفتگوی حضوری کارساز نیست و حتی ممکن است در مواردی، به پیش فرضهای نادرست دامن بزند. ما معصوم که نیستیم و نمیتوانیم همیشه آگاهیهای کامل و درستی از نظرات همدیگر داشته باشیم و این واقعیت را گفتگو به ما یادآوری میکند.
او با اشاره به ویژگی سوم افزود: گفتگوهای علمیسوء تفاهمات و خصومتهای کاذب را که در میان اهالی علم کم نیست، برطرف میکند. روابط به هم خورده را ترمیم میکند. وقتی آسیبی وارد رابطه علمی میشود، گفتگوی چهره به چهره در نقطه مورد اختلاف، ما را در مسیر بهبود روابط قرار میدهد.
غلامیدرباره ویژگی چهارم توضیح داد: گفتگو، فرصت به اشتراک گذاری آگاهیهاست. یعنی، ابزاری مفید و منحصربفرد برای یافتن اطلاعات و آگاهیهای جدید است. به قول جان استوارت میل، با گشودن خود برای بحث درباره ایدهها و نظرات جدید - حتی آن نظراتی که با آنها مخالفیم - درک عمیقتری از موضوعاتی پیدا میکنیم که پیش از آن ممکن بود بدیهی تلقی کنیم. با این وصف، گفتگو، به رشد علمی ما کمک میکند. یعنی با قرار گرفتن در معرض طیف گستردهای از ایدهها و تجربیات، گفتگو به ما فرصتی میدهد تا به چیزی فراتر از خودمان تبدیل شویم. حتی اطلاعاتی که از طریق گفتگو به اشتراک گذاشته میشود، میتواند یا دیدگاه ما را تغییر دهد یا موضع علمی ما را تأیید کند.
به گفته او، پنجمین ویژگی دیالوگ، ایدههای نو را جرقه میزند و برای به ثمر نشستن آن، فرصت همافزایی را فراهم میکند که از طریق دیگر به سادگی اتفاق نمیافتد. در واقع، گفتگوها همچون کاسههایی هستند که ایدههای عالی بوسیله آنها از جریانی که گفتگو خلق میکند، بیرون کشیده میشوند. در حقیقت، گفتگو، الهام بخش و برانگیزاننده است. یعنی دیالوگ با اندیشمندی که ایدههای خود را برای ما باز میکند به شکوفایی فکری انسان منجر میشود. ویژگی ششم این است گفتگو ما را مجبور میکند که بیان کنیم. ممکن است ایدهها یا نظراتی در ذهنمان وجود داشته باشد، اما با به اشتراک گذاشتن آنها با دیگران مجبورمان میکند تا افکارمان را مفصل بندی کنیم. تازه با انجام این کار است که که خودمان را از جهت علمی کشف میکنیم و به نظرات پراکندهمان بافت تئوریک میدهیم. حتی میتوان گفت که گفتگو به انسان دانشمند و متفکر هویت میبخشد و مشخهها و امتیازات فکری او رامعلوم میکند.
او با اشاره به ویژگی هفتم بیان کرد: یکی از عرصههای گفتگو که به نظر من حلقه گمشده ما در رابطه دانشگاه و جامعه محسوب میشود، دیالوگ و گفتگو اصحاب علم با حکمرانان است. کمترین خاصیت این جنس گفتگوها برای ما دانشگاهیان، مسأله شناسی و درگیر شدن با مسائل ملموس میدانی است و متقابلاً کمترین خاصیت این نوع گفتگوها برای حکمرانان، علمیشدن حکمرانی و خروج از سطحینگری است. ما در این زمینه وضع خوبی نداریم. نه حکمرانان ما به دیالوگ غیرتشریفاتی بهاء میدهند و نه ما بر شکل گیری این گفتگوها به اندازه کافی اصرار میکنیم.
او تاکید کرد: دیالوگ علمیما را به چالش میکشد. در حقیقت، گفتگو ما را در معرض نظرات مختلفی قرار میدهد که در حالت عادی این اتفاق مهم نمیافتد. گاهی اوقات نیاز به دفاع از آن نظرات، به ما کمک میکند تا آن نظرات را در دستگاههاضمه ذهن خودمان هضم کنیم و به نظریه تبدیل نماییم، و یا آنها را به کلی کنار بگذاریم. یعنی گفتگو فرصت تأیید یا رد دیدگاههای ما را بوجود میآورد ضمن اینکه اگر دیدگاهی تأیید شود، در دل آن تشویق و ترغیب نیز نهفته است و ما را به جلو پرتاب میکند. نهمین ویژگی این است که گفتگوها معمولاً شخصیت افراد را به نمایش میگذارند. آن میزانی که یک گفتگوی چهره به چهره در به نمایش گذاشتن شخصیت افراد موثر است، در نوشتار چنین تاثیری به چشم نمیخورد.
غلامیبرخی از الزامات گفتگوی علمی در آکادمی را هم برشمرد و گفت: نخست اینکه؛ گفتگوی علمیحتی در جایی که هدف آن نقد است، مساوی جنگیدن نیست. کسی قرار نیست کس دیگر را در گفتگو مغلوب و منکوب بکند و اگر چنین نیتی در کار باشد، گفتگو از همان ابتدا ابتر و بی حاصل است. گفتگوی علمیدر هر حالتی باید با هدف تقرب به حقیقت صورت گیرد. دوم اینکه، گفتگو نباید با تحقیر و بی حرمتی توأم باشد. گفتگو زمانی پا میگیرد و ثمربخش میشود که اخلاق بر روح و ساختار آن کاملاً احاطه داشته باشد. حتی ادبیات گفتگوی علمی هم باید با ادبیات گفتگو در محیطهای دیگر متفاوت باشد. بر خلاف تصور بعضی، جدیت، صراحت و قاطعیت به منزله نادیده گرفتن ادبیات درست و فاخر در گفتگوی علمی نیست. سوم اینکه؛ گفتگوی علمی اگر بخواهد نتیجه بخش باشد، باید همراه با طراحی باشد. منظم و قاعده مند باشد و خود را از هرج و مرج و پراکندهگویی برهاند. من قصد ندارم بداهه گویی و ثمرات آن را نادیده بگیرم لکن همه گفتگو نباید به بداهه گویی تبدیل شود.
او افزود: چهارم اینکه؛ گفتگو، نه تنها در بستر سعه صدر شکل میگیرد بلکه گفتگو با سعه صدر است که دوام پیدا میکند و اثرات خود را بیشتر و بیشتر میکند. اصولاً آرامش، یکی از لوازم شکل گیری گفتگوی سازنده است لذا توصیه میشود انسان در هنگام خشم یا التهاب روحی وارد گفتگوی علمینشود. پنجم اینکه؛ گفتگو باید خود را از آفت تشریفاتی شدن و تزئینی شدن نجات بدهد. اگر میخواهیم گفتگو برایمان مفید باشد، باید گفتگو را واقعی و جدی تلقی کنیم. در گفتگو باید به صحبت طرف مقابل خوب و عمیق گوش داد. در گفتگوی تشریفاتی حرفها از قبل به صورت کلیشه ای آماده میشود و طرف گفتگو اساساً خود را نیازمند شنیدن نمیداند بلکه میخواهد فقط حرفهای کلیشه ای که از پیش آماده کرده است را بیان کند.
رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در پایان با بیان اینکه گفتگوی علمی بر خلاف گفتگوهای سیاسی یا به تعبیر درست تر، سیاست زده، باید به جد از مغالطه و سفسطه به دور باشد عنوان کرد: شما حتما کتاب «هنر همیشه بر حق بودن» شوپنهاور را ملاحظه کرده اید. ایشان در این کتاب به سی و هشت تکنیک برای غلبه بر حریف در بحث و گفتگو میپردازد. البته معلوم نیست که شوپنهاور این تکنیکها را قبول دارد یا دارد دست به افشاگری درباره این تکنیکها میزند؟ من این کتاب را اخیراً مطالعه میکردم، دیدم متاسفانه ما خواسته با ناخواسته در گفتگوهای علمی از بعضی از این تکنیکها استفاده میکنیم و این خیلی بد است. گفتگو اگر برای تقرب به حقیقت باشد نه دور شدن از حقیقت، باید به شدت سفسطه و مغلطه را کنار بگذارد. نه اینکه تصور نمایید در حوزه سیاسی سفسطه و مغلطه اشکالی ندارد، خیر در هیچ گفتگویی فریب و نیرنگ قابل قبول نیست.
نظر شما