دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۰
گزارش جنگ در ضمن زندگی

مخاطب با مطالعه کتاب «در کمین گل سرخ» پاسخ به سؤالات زیادی را درمی‌یابد و با ابعاد شخصیتی، اخلاقی و نظامی صیاد آشنا می‌شوند.

 خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)-زینب آزاد: در معرفی کتاب «در کمین گل سرخ» نوشت: تفکرات حاکم بر جریان سیاسی پس از انقلاب در ایران به دو دسته لیبرال‌ها و مردم‌سالارهای دینی تقسیم می‌شوند. دسته ‌اول که با اعتماد و تکیه به غرب و ایجاد نفاق همراه‌اند، ‌عنوان لیبرال را برای خود انتخاب کرده‌ و دم از آزادی می‌زنند. در جبهه مقابل پیروان خط ‌امام هستند که توانمندی و قدرت داخلی را باور داشته و مردم‌سالاری دینی را عملی می‌کنند.
 
محصولات این دو تفکر را حتما می‌شناسید اما من به قید دو عنوان بسنده می‌کنم؛ میوه  تفکر لیبرالی، ابوالحسن بنی‌صدر است که در مقابل هم‌دوره و البته یکی از پیروان واقعی خط امام، علی صیادشیرازی قرار می‌گیرد. تلفات و خسارت‌های جبران‌نشدنی جبهه لیبرال‌ها بماند برای بعد، علی‌الحساب دل یک دله کنید برای آشنایی با کتاب زندگی‌نامه شهید سپهبد علی صیادشیرازی.
 
علی صیادشیرازی یکی از فرماندهان زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود. جنگ برایش حکم یک بازی را داشت. حرف از اهل بودنش در اطاعت خدا هم که گزافه‌گویی است، برای آشنایی بیشتر با او «در کمین گل سرخ» را خواندم که روایت‌هایی از زندگی اوست؛ گرچه حق مطلب ادا نمی‌شود اما؛ کاچی به از هیچی است!
 
محسن مؤمنی‌شریف،‌ داستان‌نویس توانایی است. او مخاطب را می‌شناسد و با ذائقه‌ ادبی او آشناست. اکثر آثارش هم در بین مخاطبان، ‌محبوب است و پرفروش. او شخصیت‌هایی را می‌نویسد که باورشان دارد، به همین خاطر است که زندگی‌نامه‌هایی که نوشته، جان دارند و شخصیت‌هایش در مقابل مخاطب، ‌قد علم می‌کنند. حالا هم که نویسندگی این اثر را به‌عهده داشته اذعان کرده است: «این همه زندگی سپهبد صیادشیرازی نیست بلکه ناگفته‌های زندگی او فراوان‌تر از آن است که در اینجا آمده، به‌خصوص این‌که زندگی بعد از جنگ او کتاب مستقل دیگری را می‌طلبد که عمدتا بر محور اخلاق و رفتار اوست و دارای درس‌های فراوان برای همه مقامات لشکری و کشوری و دیگر اقشار مردم است که می‌کوشند به عهد خود وفادار بمانند.»
 

یکی از ویژگی‌های کتاب «در کمین گل سرخ» این است که متن کتاب با دو روایت نویسنده و خود شهید ارائه شده است. نویسنده در خلال روایت زندگی‌نامه شهید، کلام خود شهید را آورده و به نوعی به آن استناد کرده است. بیشتر روایت‌های بیان شده از پیش از انقلاب در این اثر، از کتاب «خاطرات سپهبد شهید صیادشیرازی» است. بخش‌های مربوط به کردستان و سال‌هایی از جنگ هم از کتاب «ناگفته‌های جنگ» گردآوری شده و روایت‌های پایانی کتاب که پایان جنگ را مطرح می‌کند، از کتاب «یادداشت‌های ویژه شهید صیادشیرازی» انتخاب شده است.
 
کتاب روایتی شیرین و روان دارد و در عین حال که تحلیل‌هایی از زندگی شهید ارائه داده، به مسائل مهمی از دوران دفاع مقدس پرداخته است. یکی از این نکات ارزشمند کتاب این است که مخاطب با علل پیروزی در عملیات‌های مختلف در جنگ تحمیلی آشنا می‌شود. علاوه بر این نویسنده با بیان ابعاد منفی و حتی شکست‌های نیروهای مبارز در عملیات‌ها،‌ سعی در برقراری توازن در کل کتاب را داشته است. شاید در وهله اول و در فصول اولیه مخاطب به وجد نیاید اما با مطالعه بیشتر، چنان به جان می‌نشیند که نمی‌توان دمی از احوال روزگار صیاد غافل شود.
 
این کتاب در پنج بخش ارائه شده است: بخش اول این مجموعه دوران کودکی تا پیروزی انقلاب اسلامی را در زندگی این شهید پوشش می‌دهد. در این بخش علاوه بر آشنایی با دوران کودکی شهید،‌ متوجه خواهید شد که روحیه ضداستعمار او مورثه از پدر بزرگوارشان است. این نکته را آنجا متوجه خواهید شد که: «باز هم زورش به قلمش رسید و این‌بار شخص شاه را مخاطب قرار داد. باز هم روحیه عشایری‌اش سرباز زده بود. بعد از آن که ماجرای خودش را نوشت در پایان‌نامه‌اش بی‌هیچ آداب و ترتیب جستنی به بزرگ ارتش‌داران نوشت: اعلی‌حضرت! این ارتشی که شما به آن دل بسته‌اید، روسپی‌خانه به پادگان‌هایش شرف دارد.»
 
 بخش دوم به رویدادهایی اختصاص دارد که پس از پیروزی انقلاب تا انتصاب شهید به فرماندهی نیروی زمینی ارتش، واقع شد؛ «این پایان ماجرا نبود، زیرا امتیاز‌طلبی ضدانقلاب و مماشات دولت موقت، باعث شد مردم ایران نخستین بهار آزادی خود را با خبرهای تلخی از کردستان و گنبد آغاز کنند و در نهایت در سایه این سیاست غلط، شهرهای کردستان یکی پس از دیگری سقوط کرد و فاجعه‌هایی مانند قتل‌عام مردم نقده، پاوه و... به‌وجود آمد و در تابستان ۵۸ نظام نوپای جمهوری اسلامی، خود را درگیر جنگ داخلی‌ای دید که نسخه‌اش در خارج از مرزها پیچیده شده بود.»
 
 بخش سوم این کتاب روایتگر دوران فرماندهی صیاد دل‌ها تا عملیات مرصاد و پایان جنگ تحمیلی است؛ «به ابتکار سرهنگ صیاد، قرارگاه مشترک ارتش و سپاه برپا شد. در ابتدای جلسه سرهنگ خود قرآن خواند و سپس فرماندهان حاضر با او دعای فرج را زمزمه کردند. اکنون او به یکی از آرزوهای بزرگش دست یافته بود و به آینده این وحدت که سفارش همیشگی امام بود، بسیار خوشبین بود و نیز بسیار نگران. اما هرچه بود به خدا توکل کرد و در این راه پیشقدم شد.»
 
در بخش چهارم دو سال پایانی جنگ را می‌خوانیم و سرانجام در بخش آخر به روزهای قبل از شهادت سپهبد سفر می‌کنیم و از نحوه‌ شهادتش با خبر می‌شویم... «علی آن شب همراه خواهر بزرگش که از دره‌گز آمده بود، به حرم رفت. این‌که در آن شب در آنجا چه گذشت و علی چه گفت و چه شنید، تنها خدا می‌داند و بس. اما همان شب در تهران، خیابان دیباجی، همسایگان او چند مورد رفت‌وآمد مشکوک دیده‌ بودند. پیکانی در آن نیمه‌شب چندبار طول خیابان را پیموده بود. رفتگر شهرداری را دیده بودند که ناشیانه خیابان را جارو می‌کرده و حرکات و نگاه‌هایش غیرعادی بوده و... .

اما در مشهد، علی هنگامی از حرم برگشت که آفتاب صبح جمعه تابیده بود. او سر راهش نان سنگک و پنیر و خامه گرفته بود. مانند همیشه خودش بساط صبحانه را پهن کرده و بعد پدر و مادرش را دعوت به صبحانه کرده بود. گویی که عجله داشته باشد، سراغ بستگانش رفته بود و تا ظهر به خانه اغلب آنها سرکشیده بود. حتی آنها می‌گویند انگار از سرنوشت خود خبر داشته که آنها را نسبت به انجام فرایض دینی و وظایف فردی و اجتماعی‌شان سفارش می‌کرده است. سرانجام حدود ظهر به سوی تهران پرواز کرد...»
 
در کمین گل سرخ، در عین روانی و شیوایی به تقریظ رهبری مزین شده است. ایشان در تقریظ خود این‌طور بیان کرده‌اند: «این نمونه جالب و بی‌سابقه‌ای است از گزارش جنگ در ضمن داستان شیرین زندگی یکی از شخصیت‌های آن. آن را یکسره مطالعه کردم. زیبا و هنرمندانه نوشته شده است. با بسیاری از حوادث آن کاملا آشنایم. البته بسیاری دیگر از حوادث آن دوران و نیز مطالب بسیاری از آنچه مربوط به این شهید عزیز است ناگفته مانده است و این طبیعی است. البته برجستگی‌های شخصیت شهید صیاد شیرازی را در نوشته و کتاب به‌درستی نمی‌توان نشان داد. او حقا نمونه‌ای از یک ارتشی مؤمن و شجاع و فداکار بود. رحمت خدا بر او.»
 
مخاطب با مطالعه این کتاب پاسخ به سؤالات زیادی را  درمی‌یابد و با ابعاد شخصیتی، اخلاقی و نظامی صیاد آشنا می‌شوند. این کتاب تا حد زیادی تعبیر «جام زهر» از سوی امام‌خمینی(ره) برای پذیرش قطعنامه را ‌ تفسیر خواهد کرد. با مطالعه آن متوجه خواهید شد چرا منافقین کینه علی صیادشیرازی را به دل داشتند و چرا نقشه ترورش را بارها و بارها کشیدند.
 
در نهایت این را بدانید! آن چیزی که صیادشیرازی را صیاد دل‌ها کرد، دوره‌های رنجری و سردوشی‌ها و درجه‌های فراوانش نبود. اخلاص و اخلاق و انسانیتش بود که به همه این‌ها اعتبار می‌بخشید.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها