دوشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۴
از توسعه تا پیشرفت/ تاکید بر توسعه بومی و محلی در کشور

در کتاب «جامعه شناسی پیشرفت»، بحث پیشرفت ایرانی- اسلامی به شکل خلاصه «پیشرفت» با همان عبارت pishraft عنوان می‌شود. این واژه جدید قبل از هر چیز باید به فضای گفتمانی کشور افزوده شود و در حقیقت این امر فلسفه وجودی نگارش کتاب جامعه‌شناسی پیشرفت بوده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) اسماعیل شیرعلی برای مطالعه نوروزی کتاب جامعه‌شناسی پیشرفت را توصیه کرد و نوشت: «جامعه‌شناسی پیشرفت» کتابی است که در سال 1400 و توسط انتشارات اندیشه احسان منتشر شده است. این کتاب را باید ادامه  مسیر دو کتاب پیشین یعنی پاتولوژی توسعه(سال 97) و آناتومی توسعه(سال 98) دانست که هر دو توسط انتشارات دانشگاه ولایت منتشر شده بودند. برای خوانش بهتر جامعه‌شناسی پیشرفت رجوع به دو اثر پیشین کمک‌کننده است.
 
پاتولوژی توسعه
در کتاب «پاتولوژی توسعه» تلاش بر این است با چند فاکتور و شاخص به الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت و نگاهی نقادانه به روند توسعه کشور پرداخته شود. فصل نخست این کتاب ابتدا به نظریه‌ها و رویکردهای توسعه می‌پردازد و در فصل دوم الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت توضیح داده می‌شود. در فصل سوم شاخصه‌های دین و دینداری آورده شده و ارزش‌ها در فصل چهارم مورد بحث قرار می‌گیرد و  فصل پنجم نیز به مبحث پراهمیت خانواده می‌پردازد. عدالت به عنوان بحث اصلی کتاب فصل ششم را تشکیل داده و فصل هفتم نیز با نگاهی عینی و واقع‌بینانه شهر و الگوهای شهرسازی و معماری را به شکل تطبیقی در غرب و اسلام بررسی می‌کند. فصل هشتم و پایانی این اثر نیز سیاستگذاری پیشنهادی و الزاماتی است که ضرورت دارد برای تحقق الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت مد نظر قرار گیرد. این فصل همچنین پیشنهاد‌های سازنده در حوزه‌های مختلف از جمله سیاستگذاری توسعه، عدالت، خانواده و ... را مطرح نموده  و سایرالزامات و چشم‌اندازی که برای الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت ضرورت دارد را مورد توجه قرار می‌دهد. در این اثر تلاش شده در نهایت این نتیجه حاصل شود که باید فضایی در جامعه ایجاد شود تا آن فضا قابلیت تحقق الگوی فرهنگ مطلوب را پیدا کرده و موجب حاکمیت ارزش‌های اسلامی شود. به این ترتیب ترسیم مختصات و ویژگی‌های ایران پیشرفته عدالت محور پایان بخش کتاب است.

همانطور که مشاهده می‌شود در کتاب پاتولوژی توسعه بیش از هر چیز بحث گفتمان‌سازی مطرح بوده است که شاید برای همگان مقصود نهایی در عرصه واقعیت‌های موجود در جامعه گویا نباشد و در چرایی عدم وجود یک جامعه پیشرفته پس از انقلاب اسلامی ابهاماتی وجود داشته باشد، به همین علت و با توجه به فضای تعاملی که پیرامون کتاب ایجاد شد به این نتیجه رسیدم که لازم است پیش از پرداختن به جامعه‌شناسی پیشرفت که هدف اصلی نویسنده بوده، ابتدا این فضای گفتمانی عینی‌تر دنبال شود. به همین دلیل انتشار کتاب آناتومی توسعه در راستای این هدف دنبال شد.
 
 
 
آناتومی توسعه
فصل اول کتاب «آناتومی توسعه» به برنامه‌ریزی توسعه و نیازمندی‌های جامعه در این عرصه پرداخته و علاوه بر آن سابقه این مفهوم را هم مورد توجه قرار می‌دهد. این مباحث البته بیشتر تئوریک هستند و به خصوص برای دانشجویان رشته برنامه‌ریزی می‌توانند بسیار مفید باشد. فصل دوم این کتاب تجربه‌ برنامه‌های توسعه را مورد توجه قرار داده و برای این مهم، بررسی کشورهایی چون شوروی سابق، آمریکا، فرانسه، کره جنوبی، هندوستان و مالزی را برگزیده است؛ در واقع بررسی این کشورها به این خاطر است که فراموش نکنیم در مباحث مربوط به توسعه باید تجربه‌های جهانی را مد نظر داشته‌ باشیم و به عبارتی لازم نیست چرخ را دوباره اختراع کنیم. فصل سوم آناتومی توسعه نیز به برنامه‌های توسعه ایران اختصاص یافته و البته تنها محدود به برنامه‌های توسعه بعد از انقلاب نشده و برنامه‌های عمرانی قبل از انقلاب را هم مورد بررسی قرار داده است. این برنامه‌ها شامل برنامه عمرانی هفت ساله اول، هفت ساله دوم و در ادامه برنامه‌های عمرانی پنج ساله سوم، چهارم و پنجم می‌شود. در ادامه این فصل برنامه‌های توسعه بعد از انقلاب اسلامی از سال 68 تا 94 نیز دیده شده‌اند. بررسی کتاب در این فصل به شکل شاخص محور بوده است؛ به این معنا که چه اندازه توسعه‌ای که در ابتدا مورد نظر انقلاب اسلامی بوده توانسته محقق شود؟ در این جا ذکر این نکته ضروری است که در این بررسی تلاش شده است تا تحلیل‌ها واقع‌بینانه و به دور از هر سمت و سوگیری‌های سیاسی باشند. در فصل چهارم عملکرد برنامه‌های توسعه در قالب دولت‌های آقایان‌هاشمی، خاتمی، و احمدی نژاد در جنبه‌های مختلف چون جمعیت، شهرنشینی، اشتغال، فرهنگ، مسکن، آموزش و رفاه با شاخص و عدد و رقم با تکیه بر اسناد بالادستی و رسمی جون بانک مرکزی، مرکز آمار، سازمان برنامه و بودجه و مرکز پژوهشهای مجلس مورد توجه قرار گرفته است و علاوه بر این داده‌های حاصل از تحقیقات آکادمیک هم مورد توجه بوده و این دو با هم تطابق داده شده‌اند.
 

جامعه‌شناسی پیشرفت
این مقدمه طولانی را مطرح کردم تا اشاره کنم که تولد کتاب «جامعه‌شناسی پیشرفت» نیازمند این دو مقدمه بود. در حقیقت روال و روندی که در دو کتاب قبلی گذشت نویسنده را به این نتیجه رساند که شعارهای تئوریسن‌های ابتدایی انقلاب و ریل‌گذاری‌هایی که توسط امام (ره) و بزرگانی چون شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید رجایی و باهنر و شهید مفتح انجام شده بود به شکل هوشمندانه توسط دشمنان حذف شدند و در ادامه این مسیر تغییر کرد و سمت و سوی سیاستگذاری توسعه کشور به تعیبر نگارنده روندی سکولار را پی گرفت.  به عبارتی دیگر در روند این توسعه ارزش‌های اصلی ما کم فروغ و حتی بی فروغ شدند و به ویژه از دولت سازندگی به بعد کشور در مباحث توسعه روالی را پیش گرفت که در آن بیشتر رشد اقتصادی مطرح بوده و متاسفانه توسعه کشور، توسعه کاریکاتوری، غیر منظم و به تعبیری غیر ارزشی شد. البته این موضوع باعث شد مقام معظم رهبری در طول سالیان پس از جنگ به عناوین مختلف بارها به بهانه‌های مختلف به این امر ورود کرده و حتی بعدها به دستور ایشان، مرکزی به نام مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت تاسیس شد تا این موضوع را دنبال کند. اما لازمه این امر بیش از هر چیز این بود  تا ادبیات توسعه در کشور متناظر با زیست بوم ایران، باز تعریف شود تا از ارزش‌گذاری که بر کلمه توسعه و روند توسعه ایجاد شده است رهایی پیدا کند. ما زمانی که کلمه development را گوگل می‌کنیم میلیون‌ها صفحه به زبان‌های گوناگون برای ما ادبیات توسعه را می‌آورد اما آنچه که ما در کشور خودمان به دنبال آن هستیم نوعی از توسعه بومی و لوکال است و به همین دلیل هم اصرار رهبر انقلاب بر این بود که واژه و ترم جدیدی ساخته شده و روی آن تاکید شود تا این واژه بار ارزشی ادبیات توسعه قبلی را نداشته باشد و کشور بتواند برای توسعه زیست بوم ایران از آن بهره ببرد و در عین حال این واژه با مفهوم توسعه پیشین خلط نشود. به همین دلیل است که در کتاب جامعه شناسی پیشرفت، بحث پیشرفت ایرانی- اسلامی به شکل خلاصه «پیشرفت» با همان عبارت pishraft عنوان می شود. این واژه جدید قبل از هر چیز باید به فضای گفتمانی کشور افزود شود و در حقیقت این امر فلسفه وجودی نگارش کتاب جامعه‌شناسی پیشرفت بوده است.

فصول کتاب
در فصل اول جامعه‌شناسی پیشرفت به مفهوم شناسی پیشرفت پرداخته شده است و این که اساسا زمانی که از پیشرفت صحبت می شود، مقصود چیست؛ در این بخش توسعه و پیشرفت تا حدی تشریح شده و خصایص آن‌ها برشمرده شده است. فصل دوم فلسفه توسعه و پیشرفت مورد اشاره قرار داده است؛ به اعتقاد نویسنده باید «توسعه» را برخاسته از «فلسفه» دانست در حالی که «پیشرفت» بر مبنای «حکمت» شکل می‌گیرد. تفاوت این دو نیز در این است که حکمت تا حدود زیادی اکتسابی نیست و منشأ آسمانی و الهی دارد در حالی که فلسفه این خصیصه را دارا نیست. لذا ریشه و اساس «پیشرفت» را باید در «حکمت» جستجو کرد. علاوه بر این مبحث در این فصل «پیشرفت» از دیدگاه رهبر معظم انقلاب نیز بیان شده است. ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که در تناظر با جامعه مدنی در توسعه، کتاب جامعه هجری در پیشرفت را مطرح کرده است. البته برخی از نظریه‌پردازان از تعبیر جامعه مهدوی نیز استفاده می‌کنند که دلیل این نامگذاری جدید نیز در این فصل بیان شده است.  در فصل سوم آسیب‌شناسی جهان‌بینی توسعه غربی و گرایش به پیشرفت را مورد توجه قرار داده و به این امرپرداخته‌ است که هدف پاسخ به این سوال بوده که؛ منظور از آسیب‌های توسعه و نیاز به توسعه بومی چیست؟ و  چرا شهروند کشور ایران به عنوان ایرانی مسلمان به پیشرفت نیاز دارد؟ این فصل در نهایت با بیان ویژگی‌های جهان بینی پیشرفت به پایان می‌رسد. در این فصل همچنین مدلی گرافیکی برای بیان تفاوت‌های این دو جهان بینی آورده شده است برای مثال این مدل نشان می‌دهد؛ جهان بینی توسعه غربی به نحوی انسان محور است اما جهان بینی پیشرفت مبتنی بر توحید و آموزه‌های دینی است. در جهان بینی توسعه غربی جدایی فکر از عمل وجود دارد اما در جهان بینی پیشرفت، تفکر عقلانی مستمر و عملی دیده می‌شود. در جهان بینی غربی سود محوری مبناست و در جهان بینی پیشرفت، معاد و عدالت محوری مبناست. در تاریخ توسعه غربی اگر دقت شود به وضوح تخریب محیط زیست و عدم توجه به شاخص‌های توسعه انسانی تا قبل از دهه نود میلادی مشهود است و از 1990 مباحث توسعه سبز و توسعه پایدار مطرح می شود، حال آنکه واکاوی ریشه تاریخی ادبیات «پیشرفت» از چهارده قرن پیش، بیانگر این است که توصیه‌های قوی، دقیق و مؤکد در خصوص دوستی با طبیعت و محیط زیست صادر شده و مورد انتظار و توجه در برنامه ریزی‌های حکومت‌ها بوده است. انسان در جهان بینی توسعه، انسان تک ساحتی است که برمبنای این نگاه، تولد انسان شروع او و مرگ، پایان انسان‌هاست؛ در صورتی که در جهان‌بینی پیشرفت باید برای انسان دو ساحتی برنامه‌ریزی شود. با توجه به باورهای مسلمانان دنیا مزرعه آخرت است. این جهان تمرینی برای زندگی ابدی است.  نسبی بودن و مطلق بودن ارزش‌های اخلاقی یکی دیگر از این نقاط افتراق است. همچنین در جهان‌بینی توسعه غربی فردگرایی افراطی حاکم است در صورتی که جهان‌بینی پیشرفت بحث خانواده محوری مطرح است. همچنین در جهان بینی توسعه غربی نگاه ابزاری به زن وجود دارد که این نگاه در جهان‌بینی پیشرفت نگاهی انسان ساز و متعالی به زن دارد.

در فصل چهارم با عنوان پیشرفت ایرانی-اسلامی، رویکردی نو در توسعه؛ جایگاه پیشرفت در اسلام توضیح داده شده و مباحثی چون «پیشرفت» پس از انقلاب اسلامی، چرایی و علت انتخاب واژه «پیشرفت»، مفهوم «پیشرفت»، ابعاد و تبیین «پیشرفت» ایرانی- اسلامی و سبک زندگی و مولفه‌های رهبری مورد توجه قرار گرفته است.

فصل پنجم به معرفی جامعه پیشرفته ایرانی- اسلامی پرداخته و مولفه‌های آن را برای مخاطبان شرح می‌دهد. فصل ششم با عنوان  انسان پیشرفته، مبانی انسان‌شناختی انسان پیشرفته در اسلام را بررسی کرده و این امر را در تطابق و تناظر با انسان توسعه یافته غربی مورد توجه قرار می‌دهد در این فصل پس از معرفی انسان پیشرفته، ابعاد پرورشی انسان پیشرفته و معیارهای انسان پیشرفته مورد بحث قرار می‌گیرد.

 فصل هفتم کتاب دولت و حاکمیت پیشرفته ایرانی-اسلامی را مورد توجه قرار داده‌ است. در این فصل ابتدا دولت مدرن و تعریف آن آورده شده و در ادامه دولت «پیشرفت» محور و ویژگی‌های آن و دولت اسلامی و حکومت اسلامی مورد اشاره قرار گرفته است.

فصل هشتم و پایانی کتاب سیاست و سیاستگذاری «پیشرفت» نام دارد. در این فصل  پس از مروری نظری بر مفهوم سیاستگذاری، موضوعاتی چون: سیاستگذاری بعد از انقلاب اسلامی، آسیب‌های سیاستگذاری بعد از انقلاب اسلامی، نقش مسائل عمومی در سیاستگذاری «پیشرفت» و در نهایت ویژگی‌های سیاستگذاری کارآمد در جامعه پیشرفت مورد توجه قرار گرفته‌ است.
 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها