در نشست نقد و بررسی کتاب «متاستاز اسرائیل» مطرح شد؛
علیانی: صهیونیسم سرطانی است که در دل یهودیت شکل گرفت / عبدی: «متاستاز اسرائیل» کتابی روشزده و تئوریزده نیست
کورش علیانی، گفت: ارتباط بین دین یهود و اسرائیل مثل متاستاز است و صهیونیسم سرطانی است که در دل یهودیت شکل گرفت. درباره کسی که به سرطان مبتلا شده، کل بدن را نباید متهم کرد، بلکه همان غده سرطانی را باید شناخت و برای درمان، آن را از بین برد. اشتباه است که یهودیت را به خاطر اسرائیل یعنی سرطانی در دل یک دین الهی، مقصر بدانیم.
همچنان از حجم پلیدی صهیونیستها شگفتزده میشوم
در آغاز این نشست، کورش علیانی درباره چگونگی و چرایی انتخاب موضوع کتاب، بیان کرد: پرسش این نیست که من و امثال من با اسرائیل چه کار داریم؛ نکته این است که اسرائیل با ما کار دارد. این صهیونیستها هستند که ما را ول نمیکنند و گریبانمان را گرفتهاند. خودم 20 سال است که هر روز صبحم را با خبرهای مرتبط با اسرائیل شروع میکنم و هنوز هم بعد از گذشت دو دهه، از این حجم پلیدی و پلشتی شگفتزده میشوم.
وی افزود: اسم این کتاب یعنی «متاستاز اسرائیل» انتخاب من نبود، ولی بین پیشنهادهایی که جلوی روی من گذاشته شد، از همه بهتر بود. ارتباط بین دین یهود و اسرائیل مثل متاستاز است و صهیونیسم سرطانی است که در دل یهودیت شکل گرفته است. درباره کسی که به سرطان مبتلا شده، کل بدن را نباید متهم کرد، بلکه همان غده سرطانی را باید شناخت و برای درمان، آن را از بین برد. اشتباه است که یهودیت را به خاطر اسرائیل، یعنی سرطانی در دل یک دین الهی مقصر بدانیم.
این نویسنده و پژوهشگر گفت: سه نفر در نوشتن این کتاب به من دید دادند و نظرشان روی فکر من اثر گذاشت. اولی امام (ره) بود که میگفت جنگ ما جنگ فقر و غنا است و من هم در این کتاب کوشیدهایم از همین موضع به موضوع نگاه کنم. دومی عبدالله شهبازی است که با کتاب «زرسالاران» چشمهای من را به موضوع باز کرد که بدون اشارههای ایشان من اصلا متوجه عمق مسأله نمیشدم. سومی هم خانمی صهیونیست ساکن اُتاوا بود که در روزهای منتهی به مرگ مغزی شارون، هر روز صدها فحش و توهین و تهدید برای من میفرستاد. یکی از تهدیدهایش این بود که تو را پیدا میکنیم و بچهات را جلوی چشمهایت به سیخ میکشیم و کباب میکنیم. این زن به من واقعیت اسرائیل و صهیونیست بودن را نشان داد.
وی تصریح کرد: من به نفوذ، به شکل ادبیات امنیتی قائل نیستم. راستش سبک زندگی جامعه ما چنان تغییر کرده که اسرائیل دیگر مسأله بسیاری محسوب نمیشود. برخی آن را مسأله حکومت میدانند و برخی میگویند موضوعی است که خود عربها باید کاری برایش بکنند. انگار خیلیها حوصله پرداختن به این موضوع را ندارند. حتی آنهایی که درباره اسرائیل حرف میزنند، بیشتر حرفهایشان، حرفهای عجیبی درباره مسائل آخرالزمانی و ماوراءالطبیعه است، درحالیکه مواجهه ما با اسرائیل، در مسائل عینی و ملموس اتفاق افتاده است. مثلا کمتر کسی درباره تروریست بودن اسرائیل صحبت میکند؛ دولتی که به صراحت اعلام میکند ما یک سال قبل از امریکاییها برای ترور سردار سلیمانی عملیاتی را اجرا کردیم، اما موفق نشدیم. میدان اصلی جنگها، بدن انسان است و صهیونیستها با تحریم و ترور، هر روز بدنمان را شکنجه میکنند و به ما زخم میزنند. آنهم شکنجهای که ما به جای شکنجهگر، کس دیگری را مسئول و مقصر بدانیم. عدهای حکومت ما را مقصر میدانند و عدهای دیگر، گروهی از جامعه را متهم میکنند، که هر دو بسیار اشتباه است.
روایت علیانی با روایتهای کلیشهای قبلی متفاوت است
علی عبدی هم که به عنوان منتقد در نشست حضور داشت، ابتدا کمی درباره چگونگی آشناییاش با نویسنده و ویژگیهای کتاب «متاستاز اسرائیل»، گفت: سالهاست که کورش علیانی را میشناسم و میدانم که بیشتر از دو دهه است در حوزه مسائل مربوط به اسرائیل کار میکند. از اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 که در مجله روایت فتح درباره این موضوع مینوشت و من آن زمان دانشآموز متوسطه بودم، کارهای ایشان را دنبال میکنم و پیگیر نوشتههایشان هستم. آنچه بهنظرم کتاب «متاستاز اسرائیل» را به کتاب مهمی تبدیل میکند، نه فقط تبحر علیانی در نوشتن که دغدغههای ایشان است. برخلاف بسیاری از کسانی که درباره اسرائیل نگاهی فاقد ارزشگذاری دارند، علیانی از موضع انقلاب اسلامی با مسأله اسرائیل برخورد میکند. جای چنین کتابی واقعا خالی بود. اشراف بر کار و دغدغه ارزشمند نویسنده در کمتر کتابی وجود دارد و این دغدغهمندی و تسلط بر کار، به تولید چنین کتابی انجامیده است. ما پیشتر چند کتاب ترجمهشده خوب داشتیم و کار عبدالله شهبازی هم بسیار خوب بود، اما این کتاب روایت ایرانی از اسرائیل را به مخاطب عرضه میکند.
وی ادامه داد: کتاب بهوضوح دانایی و دردمندی نویسندهاش را به ما نشان میدهد و این ظرفیت را دارد که بسیار دیده شود و در فهرست کتابهای مهم مرتبط با موضوعش جای بگیرد. در بین بچههای منتسب به جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، کارهای انجامشده درباره فلسطین و اسرائیل بسیار اندک است و اگر کارهای شعاری و ضعیف را کنار بگذاریم، کارهای جدی و بحثهای اساسی درباره این موضوع دیده نمیشود. این درد بزرگی است، آنهم زمانی که عملا با اسرائیلیها درگیر هستیم و هر از چندی خبری از هک و بمبگذاری و ترور میشنویم. اسرائیل با ما از روش «مرگ از راه هزار جراحت» درگیر شده است. همزمان به امنیت و اقتصاد و فرهنگ و ثبات و همهچیز ما ضربه میزند، ضرباتی که به ظاهر فقط در حد جراحت هستند، اما تعدادشان که زیاد شود، تابآوری و قدرت تحمل مردم را از بین میبرد و توان پایداری جامعه ما در مقابل مشکلات را کاهش میدهد.
«متاستاز اسرائیل»، کتابی روشزده و تئوریزده نیست
عبدی در ادامه صحبتهایش اظهار کرد: کتاب «متاستاز اسرائیل» حرفهای مهمی میزند، اما کتابی روشزده و تئوریزده نیست. راحت نوشته شده و راحت خوانده میشود. متن بسیار خوبی دارد و حتی بازیهای زبانی موجود در آن نیز نه اشکال کار نویسنده که نشاندهنده دلبستگیهای ادبی اوست. خواننده «متاستاز اسرائیل» اطلاعات بسیار خوبی کسب میکند و حتی برای کسانی مثل من که سالها در این حوزه کار کردهاند هم نکات جالب و تازهای در خود دارد. تبدیل دانستهها به روایتی منسجم، ارزش «متاستاز اسرائیل» را مضاعف میکند؛ روایتی که با روایتهای کلیشهای قبلی متفاوت است و به بسیاری از سوالات مرتبط با موضوعش پاسخ میدهد. مثلا جنبش صهیونیسم در تاریخچهاش چه نقاط عطفی داشت و چه شد که از انگلیس به فرانسه و از فرانسه به آمریکا چسبیدند.
وی در بخش پایانی سخنانش گفت: اگر بخواهم نقدی بر کتاب وارد کنم، بهنظرم بهتر بود فصلها طولانیتر میشدند و توضیحات بیشتری به خواننده ارائه میشد. البته این سلیقه من است و شاید خواننده دیگری، از توضیح بیشتر خسته شود. گاهی هم قلم نویسنده بیش از حد شخصی میشود که البته نشان از صداقت و روراستی نویسنده دارد، اما ممکن است این حد از صراحت، کمی برای مخاطب کتاب ناخوشایند باشد. همچنین روایت در بخشهای پایانی انسجام اولیه را از دست میدهد و خط روایی به مجموعه مقالات تبدیل میشود. اما در کل «متاستاز اسرائیل» کاری بسیار ارزشمند در موضوع خودش بهشمار میرود و امیدوارم این کتاب چنانکه شایسته است دیده و خوانده شود و مسیر را برای کارهای بعدی هموارتر کند، زیرا هنوز جای کار باقی است و پژوهشگران و نویسندگان دیگر هم باید به این مسأله بپردازند.
نظر شما