شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۳:۵۱
نوع زندگی‌ای که به طور یقین نتوانست از عهده گذشته بربیاید

نسرین قربانی معتقد است که گاهی فراموشی‌های عمدی پس از مدت کوتاهی شکل‌شان تغییر کرده و به فراموشی غیرعمدی تبدیل می‌شوند. آنچه مدام در اطراف ما می‌گذرد، می‌تواند خط سیر یک داستان باشد با چاشنی ذهنی فعال و مدام در جست‌وجو.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)؛ تازه‌ترین اثر داستانی نسرین قربانی با نام «خانه‌ای رو به باد» از سوی انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شد. این رمان که با دو راوی در گذشته که به سال‌های دهه 40 بازمی‌گردد و زمان حال، به صورت رفت و برگشتی داستان زندگی انسان‌های تنها و بی‌پناهی را به تصویر می‌کشد که به سرنوشتی غم‌بار دچار شده‌اند، بی آن‌که تقصیری در آن داشته باشند.

قربانی درباره دهمین اثر داستانی‌اش می‌گوید: «آنچه که آینده انسان را می‌سازد، بی‌گمان گذشته‌ای‌ست که پشت سر گذاشته؛ خواه مطلوب و موفقیت‌آمیز و خواه بر پایه ناکامی‌ها استوار شده باشد. شخصیت‌های داستان از یک فقدان محبت و وابستگی عمیق رنج می‌برند و انگار قرار است این رشته تسبیح مدام و چون ارثیه‌ای از نسلی به نسل دیگر ادامه داشته باشد.» در ادامه این گفت‌وگو بیشتر از رازهای خانه‌ای که رو به باد مانده می‌خوانیم:
 
کتاب «خانه‌ای رو به باد» از شما به تازگی از سوی انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شده است. درباره شخصیت‌پردازی، فضاسازی و روایت و زمان داستان بگویید.
آنچه که آینده انسان را می‌سازد، بی‌گمان گذشته‌ای‌ است که پشت سر گذاشته؛ خواه مطلوب و موفقیت‌آمیز و خواه بر پایه ناکامی‌ها استوار شده باشد. شخصیت‌های داستان از یک فقدان محبت و وابستگی عمیق رنج می‌برند و انگار قرار است این رشته تسبیح مدام و چون ارثیه‌ای از نسلی به نسل دیگر ادامه داشته باشد.
به طور قطع در چنین فضای خالی از وابستگی‌های عمیق، عشقی هم شکل نمی‌گیرد، خواه این عشق متعلق به مادر و فرزند باشد یا عشقی که برای استحکام و دوام زندگی نیاز است. دو راوی به طور موازی از گذشته و اکنونی می‌گویند که هریک به شکلی ریشه در بی‌مهری‌های قبل دارند. نوع زندگی‌ای که به طور یقین نتوانست از عهده گذشته بربیاید. داستان از دهه چهل تا به زمان حال ادامه دارد.

با توجه به نوع روایت، تک‌گویی‌ها و ابراز مسایل و دغدغه‌های درونی در «خانه‌ای رو به باد»، این‌ مساله چه نسبتی با شخصیت‌پردازی‌های ارائه شده در این اثر دارد؟
انتقام از گذشته چیزی نیست جز این‌که کمبودهای روزهای دور به هر شکلی در بزرگسالی نمود پیدا می‌کند. که در این رمان هم اغلب شخصیت‌ها از این اتفاق جان سالم به در نبرده‌اند.

برای خلق شخصیتی با مشکلات روحی و روانی در داستان، ضمن ارائه ویژگی‌های رفتاری، از کدهایی که برای اغلب مردم‌ جامعه آشناست استفاده شده است. این شخصیت چه نسبتی به جامعه امروز دارد؟ و از چه راهکارهایی برای باورپذیر بودن شخصیت‌های داستان بهره برده‌اید؟
شخصیت‌های داستان می‌توانند هر کسی باشند. زنی تحصیل کرده که داغی شبانه‌روزی هرگز از ذهنش پاک نمی‌شود یا کسی که در خانواده‌ای آشفته بزرگ شده است. گاهی فراموشی‌های عمدی پس از مدت کوتاهی شکل‌شان تغییر کرده و به فراموشی غیرعمدی تبدیل می‌شوند. انگار به ذهن یاد بدهیم که می‌تواند به این ترتیب هم روزگار را پیش ببرد. آنچه که مدام در اطراف ما می‌گذرد، می‌تواند خط سیر یک داستان باشد با چاشنی ذهنی فعال و مدام در جست‌وجو.

همان‌طور که گفتید داستان از دهه ۴۰ تا امروز ادامه دارد. برای نشان دادن تفاوت‌های زمانی در یک اثر از چه المان‌هایی بهره برده‌اید؟
زیبایی خیره کننده مادر نادی که به همین دلیل پدرش به شدت نسبت به او تعصب داشته و اجازه نمی‌داد که تنها از خانه خارج شود و به خاطر ترس از این موضوع که مبادا روزی کسی او را بدزد، زود شوهرش می‌دهد و در خانه شوهر نیز همین محدویت تکرار می‌شود. او هیچ استقلال فکری و عملی نداشت، به همین دلیل وقتی همسرش او را با سه دخترش، تنها رها می‌کند(یعنی همسرش فوت می‌کند)، مادر نادی مستاصل می‌شود، تا جایی‌که حتی نمی‌داند چه کاری انجام دهد. بنابراین به خانه خواهر بزرگترش پناه می‌برد، خواهری که به خاطر زیباتر بودن نادی نسبت به او، همیشه مورد حسادتش بود و این آغاز تمام مصیبت‌های بعدی مادر نادی، و سه دخترش می‌شود. تفاوت زمانی از یک سیر نزولی به صعودی تبدیل می‌شود. مثل تحصیلات عالیه نادی، کوچک‌‍ترین دخترش، نقل مکان از خانه قدیمی حیاط‌دار به طبقه هشتم آپارتمان.

«خانه‌ای رو به باد» دهمین اثر داستانی منتشر شده از شماست.  این اثر در مقایسه با دیگر آثارتان چه جایگاهی برای شما دارد؟ از تجربه نگارش این‌ کتاب بگویید.
مطالعه مداوم می‌تواند سکوی پرتابی باشد که آرام‌آرام انسان را از یک سکو به سکوی دیگر پرتاب می‌کند. حتی اگر این پرش در سال‌های اولیه روند کندی داشته باشد اما به تدریج آموخته، اندوخته و تجارب می‌تواند به این پرش سرعت بیش‌تری بدهد اما هرگز نباید گمان کرد که می‌توان روی نقطه‌ای ساکن شد. به طور معمول هر رمان چیزی حدود دو سال و یا کمی بیش‌تر یا کم‌تر زمان نیاز دارد تا خوب پخته و پرداخته شود. به یقین نمی‌توانم این اثرم را بهترین بگویم؛ چراکه احساس می‌کنم همیشه باید بهترینی در راه باشد تا ذهنم در سکون نماند؛ اما با این حال به طور قطع و یقین دوستش دارم.
در مجموع باید بگویم که فراموشی شاید بخشی از بزرگ‌ترین اتفاقات زندگی است که ناخواسته به انکار گذشته می‌آید. گذشته‌ای زیر لایه‌های زیرین حافظه مدفون شده؛ بی‌هیچ تاریخی که تعلق به تو ندارد. گم شده‌ای در زمان و مکانی بی‌انتها. نه آغازی و نه پایانی؛  تنها زمان حال است که بخش بزرگی از زندگی‌ات را تشکیل می‌دهد. گاه در گذشته‌ای سیر می‌کنی که دیگر هیچ رنجی متحمل نمی‌شوی. خاطرات تنها واژه‌هایی گریزان هستند ناپایدار در ذهنت و چه خوب که گاهی این موهبت شامل حالت می‌شود و تمام علایق و ارزش‌های گذشته، تنها سایه‌ای لرزان هستند که ذهن، دیگر به آن‌ها وفادار نیست و از ورای این همه، اکنون کسی تو و همه گذشته دور از دسترس‌ات را مرور می‌کند. کسی که سال‌هاست از خود و سرزمین مادری‌اش جدا شده تا شاید در جایی دیگر خود را بیابد.

درباره کتاب:
در برشی از کتاب می‌خوانیم: «نیمه‌ی پاییز درخت‌ها را لاغـر کرده. سکسکه‌ام گرفتـه. یک لیوان نوشابـه می‌ریزم و می‌گذارم هرچه که سر معده‌ام مانده سُر بخورد به طرف پایین. امشب از آن شب‌هایی است که خواب با من سر لج افتاده. نگاهی به تقویم روی اپن می‌اندازم. زمان گذشته و ذهن من توی دو روز پیش متوقف مانده. یادم رفته بود ورق‌ها را با روزها تنظیـم کنم. قرمز نوشته بود: “نیمه‌ی شعبان.” نادی گفتـه بود: “عروسی من و بابات یه همچین روزی بود.” بعدها دیگر تمام تاریخ‌های زندگی توی ذهن‌اش تحلیل رفت. سال‌هاست این ماه‌ها به ندرت به کارم می‌آید. تازه علت تعطیلی بانک و چراغانی‌های امروز را می‌فهمم.»

کتاب «خانه‌ای رو به باد» نوشته نسرین قربانی، در 192 صفحه، با شمارگان 300 نسخه، به قیمت 57 هزار تومان، در قطع رقعی، جلد شومیز و از سوی انتشارات کتابسرای تندیس روانه بازار کتاب شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها