سه‌شنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۴
معرفی بدون اغراقِ شهید نوری «بیست‌وهفت روز و یک لبخند» را خواندنی کرده است

نویسنده کتاب «بیست‌وهفت روز و یک لبخند» معتقد است خوب‌بودن این نیست که کار خیلی بزرگی انجام دهیم. شهید نوری اتفاق‌های مثبت کوچک در زندگی‌اش فراوان داشت که نیاز بود بدون اینکه اغراقی صورت پذیرد، نشان داده شود که احساس می‌کنم انجام شد و همین داستان را جذاب می‌کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، روزهای آخر آبان 96، خبر شهادت یک جوان در رسانه‌های خبری و شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. کسی از شخصیت و زندگی‌اش اطلاعی نداشت؛ ولی همین عکس‌های کمی متفاوت، او را خیلی زود در بین مردم مشهور کرد...
بابک نوری هریس در بوکمال به شهادت رسید؛ در خط پایان گروهک تکفیری داعش… حالا کتاب زندگی‌اش از سوی انتشارات خط مقدم منتشر شده و در کمتر از دو ماه به چاپ دهم رسیده است.
 
«کسی نمی‌توانسته از کار جوانی سر درآورد که سرش همیشه توی کار خودش بوده؛ پسری که سالیان سال، بسیجی بودنش را، آن هم بسیجی فعال بودنش را، حتی دوست و فامیل متوجه نشده بوده؛ پسری که خیلی از دوستانش، بعد از شهادتش، متوجه سوریه رفتنش شده‌اند. این پسر اهل تظاهر و سوءاستفاده نبوده. متواضع بوده و می‌گفته؛ من برای دل خودم و اعتقاد خودم به بسیج رفته‌ام و حالا هم برای وظیفه‌ای که روی شانه‌ام سنگینی می‌کند، راهی سوریه می‌شوم...»
 
«بیست‌وهفت روز و یک لبخند» روایتی از زندگی شهید مدافع حرم، بابک نوری هریس به قلم فاطمه رهبر از زبان خانواده، دوستان و همرزمان شهید است. شهید نوری هریس، دانشجوی بسیجی که داوطلبانه به صفوف رزمندگان مدافع حرم در سوریه ملحق شد و در عملیات آزادسازی منطقه بوکمال در سن 25 سالگی، دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید.
 
فاطمه رهبر، نویسنده این کتاب، خود پدیده‌ای است که تازگی به عرصه ادبیات مقاومت ورود کرده و پیش‌بینی می‌شود حاصل تلاش‌های او در این کتاب، مورد استقبال مخاطبان قرار گیرد. خانم رهبر از همشهریان شهید بابک نوری و اهل بندرانزلی است و فعالیت خود را از سال 1385 در عرصه شعر و ادبیات داستانی آغاز کرده است.

با این نویسنده گیلانی درباره کم‌وکیف نگارش کتاب «بیست‌وهفت روز و یک لبخند» گفت‌وگویی داشته‌ایم.
 
چه انگیزه‌ای سبب شد که زندگی‌نامه شهید بابک نوری را بنویسید؟
سال 97 بود که آقای سرهنگی از حوزه هنری تهران با من تماس گرفته و گفتند طی ملاقات با پدر شهید بابک نوری، خواسته شده کتاب زندگی‌نامه شهید نوری را بنویسند و ایشان به دلیل مشغله‌ای که دارند، می‌گویند من نمی‌توانم این مسئولیت را بپذیرم، اما نویسنده‎ای به شما معرفی می‌کنم که این کار را انجام دهد. این توضیحات را به من دادند و گفتند چون شما انزلی زندگی می‌کنید و محل زندگی خانواده این شهید هم رشت است، نیاز نیست مسافت زیادی برای انجام مصاحبه‌ها طی کنید و گفتند با توجه به این‌که من آثار شما را تا حدود زیادی مطالعه کرده‌ام و پدر شهید نیز نسبت به انجام این کار خیلی حساس هستند، تصمیم گرفتم شما را برای نگارش این اثر معرفی کنم. این‌گونه شد که توفیق نوشتن کتاب را پیدا کردم.
 


در مسیر نگارش کتاب با چه سختی‌ها و مشکلاتی مواجه شدید؟
یکی از مشکلات، کمبود خاطرات بود. وقتی صحبت از زندگی‌نامه شهدا می‌شود، انتظار می‌رود که از بدو تولد شهید همه چیز نوشته شود و مرحله به مرحله پیش رود تا به زمان شهادت برسد. در قسمت شهیدشدن معمولا خاطرات زیادی از سوی همرزمان و دوستان تعریف می‌شود، اما آن چیزی که بیشتر از همه برای مخاطب جذابیت دارد، دورانی است که شخصیت شهید در آن‌ خانواده شکل می‌گیرد که متأسفانه در این زمینه من با مشکل بزرگی مواجه بودم و شخصی نبود که آن‌طور که لازم بود، برای من صحبت کند. مادر شهید، خانم بسیار مهربان و کم‌حرفی هستند، نه این‌که نخواهند تعریف کنند، بعضی‌ها ذاتا قصه‌گو هستند و خیلی شیوا می‌توانند قصه‌سرایی کنند، اما مادر بابک این‌گونه نبود و همه چیز را مختصر تعریف می‌کرد. حتی برای مکالمات روزمره هم از کم‌ترین کلمات استفاده می‌کرد.
 
وقتی از ایشان می‌خواستم از بچگی بابک برایم بگوید، اگر خاطره‌ای هم داشت یا خیلی کمرنگ بود و یا آن‌طور که باید نمی‌توانست آن‌ها را برایم تعریف کند و این اصلی‌ترین مشکلی بود که در زمینه نگارش این اثر با آن مواجه بودم. به من گفته بودند، شهید همرزمان و دوستان زیادی دارد و شماره تماس‌های زیادی به من داده بودند، اما این خاطرات هم اکثرا تکراری بودند، مثلا چندین نفر از دیدن بابک در اتوبوسی که می‌خواستند به تهران بروند، تعریف می‌کردند. این‌ها مشکلات اساسی بودند.
 
اما این‌که چطور با این مشکلات کنار آمدم، نخست این‌که با مادر شهید طرح دوستی ریختم و در هفته چندبار به منزلشان رفت‌وآمد می‌کردم. با هم صحبت می‌کردیم و بر سر مزار بابک می‌رفتیم، این‌گونه شد که اول مادر بابک زندگی‌نامه من را متوجه شد و بعد من زندگی‌نامه بابک را آرام‌آرام از مادرش می‌شنیدم، اما باز هم آن‌طور که نیاز بود خاطرات را دریافت نکردم؛ یعنی در واقع بازگویی خاطرات در توانشان نبود، نه این‌که نخواهند بگویند. گاهی برای دریافت یک خاطره، چند روز گفت‌وگو را باید کنار هم می‌گذاشتم تا یک خاطره جمع‌آوری شود.
 
چرا قالب کتاب با دیگر کتاب‌های زندگی‌نامه شهدای مدافع حرم قدری متفاوت است؟
معمولا زندگی‌نامه شهدا را این‌گونه می‌نویسند که از کودکی و خاطرات پدر مادر آغاز می‌شود با صحبت‌های دوستان و فرماند‌هان ادامه می‎یابد و به شهادت ختم می‌شود. به من نیز گفتند که شما همین‌گونه بنویسید. اما با انجام مصاحبه‌ها متوجه شدم که این‌گونه نمی‌شود، اگر می‌خواستم صحبت‌های مادر شهید را بنویسم، شاید پنج صفحه می‌شد، البته پدر شهید برعکس مادر، سخن‌ور بود. اما این در شرایطی بود که در زمان کودکی بابک، پدر زیاد در خانه نبوده و نمی‌توانست خاطراتی که مربوط به کودکی شهید است را کامل بیان کند. در گفت‌وگو با دوستان و فرماندهان نیز 30 صفحه خاطره گردآوری شد که برای بیان آن‌ها باید 30 شخصیت را در کتاب نام می‌بردم تا بودن بابک در سوریه را نشان دهم و این به نظر خودم خیلی کسل‌کننده بود.
 
موضوع را برای آقای سرهنگی توضیح دادم. اجازه خواستم که این کتاب را به شیوه خودم و در قالبی که برای خودم دل‌چسب هست بنویسم. با توجه به این‌که این نوع داستان همیشه به یک سبک پیشرفته، کمی مقاومت صورت گرفت، اما بالاخره قبول کردند. بنابراین دیدم اگر بخواهم فقط خاطرات مادر شهید را بگویم، خیلی کوتاه می‌شود، خاطرات پدر بیشتر بود، اما زیاد به بابک مربوط نمی‌شد. خاطرات دوستان هم تکه‌تکه بود، بنابراین خودم وارد ماجرا شدم و گفت‌وگوهایی که با 80 نفر انجام داده بودم را کنار هم قرار دادم، بدون این‌که برش بخورد.
 
از شیرینی‌های نوشتن این کتاب بگویید.
یکی از شیرینی‌های این کار، آشنا شدن با مادر بابک بود. شخصیتی که در دلش آتش دارد، اما رفتارش به گونه‌ای است که خنکی یک لیوان آب سرد را به دل آدم وارد می‌کند و آدم از آن همه صبوری انرژی خوبی می‌گیرد. در مسیر نگارش کتاب از یک مرحله‌ای به بعد با بابک دوست شدم و بابک در تمام زندگی من حضور داشت. گاهی اوقات با بابک صحبت می‌کردم، مثلا می‌گفتم بابک من قرار است ساعت 4 بعدازظهر به مزار تو بیایم و با دوستت صحبت کنم، خدا کند حرف‌های خوبی برای گفتن داشته باشد. این عجین‌شدن با بابک از خوشی‌های نوشتن بود و حدود یک‌سال و اندی با وی زندگی کردم و یکی دیگر از دغدغه‌های من این بود که بابک را چگونه معرفی کنم که جدا از شیوه‌های معمول و تکراری باشد به‌ گونه‌ای که حق این شهید ادا شود و این دغدغه‌ها برایم شیرین بود.
 


مهم‌ترین ویژگی این کتاب چیست؟
از نظر من این کتاب خودِ واقعی شهید است. هرچه از خانواده بابک گفته می‌شود، واقعی است. در مسیر نگارش کتاب خیلی از خاطرات بودند که کلیشه‌ای به‌نظر می‌رسیدند، آن‌ها را به‌کار نبردم، چون احساس کردم خود شهید این‌قدر توانایی دارد که دیده شود، بدون این‌که درباره وی اغراق صورت پذیرد.  
 
اگر بخواهیم از کلیشه‌ها دوری کنیم، چه نکاتی از زندگی شهید را باید بنویسیم تا برای مخاطب تازگی داشته باشد؟ به‌نظرتان چه زمانی نویسنده در این مسیر موفق خواهد شد؟
اولین روزی که به ملاقات پدر شهید نوری رفتم و هنوز نمی‌دانستم که توانایی انجام این کار را دارم یا خیر، اولین موضوعی که با پدر ایشان مطرح کردم، این بود که اگر می‌خواهید مثل کتاب‌های دیگر از شهیدتان تعریف و تمجید شود، من نمی‌توانم این کار را انجام دهم، چون به‌شدت مخالف این کار هستم و حتی کتاب‌هایی که مطالعه می‌کنم، وقتی احساس می‌کنم زیادی از خوبی‌های یک نفر می‌گویند، همان ابتدا کتاب را می‌بندم، چون از نظر من، آدم‌ها خاکستری هستند، هم خوبی و هم بدی دارند. پدر شهید هم معتقد بودند، بابک آن‌قدر خوبی دارد که نیاز به اغراق نداشته باشد.
 
اولین چیزی که یک مخاطب را جذب می‌کند این است که اول یا اواسط کتاب متوجه شود، بازی داده نمی‌شود و نویسنده سعی نمی‌کند شهید را از آدم‌های دیگر جدا کند، بلکه یک انسان معمولی بوده که در اثر رشد فکری و اتفاقاتی که در زندگی‌اش رخ داده به سمتی کشیده شده که به آن علاقه داشته و این همان مسیری است که برای ما مقدس است و جایگاه مهمی دارد.
 
نویسنده باید وظیفه خود بداند که من به‌عنوان نویسنده نباید اجازه دهم، قلمم به سمت افراط‌گرایی در بیان خوبی‌های یک انسان بنویسد، همانطور که اجازه ندارم در مورد بدی‌های یک انسان صحبت کنم. الان روزگاری نیست که انسان‌ها به شخصیت فرازمینی احتیاج داشته باشند. خوب‌بودن این نیست که کار خیلی بزرگی انجام دهیم. شهید نوری از همین اتفاق‌های کوچک در زندگی‌اش فراوان داشت که نیاز بود بدون اینکه اغراقی صورت پذیرد، نشان داده شود که احساس می‌کنم انجام شد و همین داستان را جذاب می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها