یادداشتی بر مهمترین اثر دوره نخست داستاننویسی معاصر افغانستان؛
موانع فرهنگی توسعه در افغانستان معاصر بر پایه رمان «تصویر عبرت»
مجتبی نوروزی، معاون سابق رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده به رمان «تصویر عبرت» یا «بیبی خوری جان» اثر سردار محمدعبدالقدیرخان افندی پرداخته است که در ادامه میخوانید.
در این میان رمان «تصویر عبرت» یا «بیبی خوری جان» که توسط سردار محمدعبدالقدیر خان افندی نگاشته شده و به کوشش محمدحسین محمدی در انتشارات تاک در سال 1396 به چاپ رسیده جایگاهی بس مهم دارد. به طوری که محمدی آن را مهمترین اثر دوره نخست داستاننویسی معاصر افغانستان برمیشمارد.
این داستان که روایتی از درون زندگی خانوادگی یک خانواده وابسته به حاکمیت با رویکرد انتقادی است، میتواند سند خوبی برای فهم بهتر جامعه در آن مقطع زمانی باشد. این نوشتار بر آن است تا با تحلیل محتوای آن به چارچوبی از موانع فرهنگی توسعه در افغانستان در آن مقطع زمانی دست یابد. این موانع را میتوان در مجموعهای از شکافهای اجتماعی و ویژگیهای فردی در آن دوران برشمرد. شکافهای اجتماعی مورد نظر را میتوان شکاف جنسی، شکاف سنت و مدرنیته، شکاف حکومت و مردم، شکاف قومی و شکاف طبقاتی دانست.
در مورد شکاف جنسی نویسنده جامعه افغانستان را در آن زمان مانند هر جامعه شرقی سنتی دیگری جامعهای مردسالار تصویر میکند که در آن حتی نگاه به اموری چون دین مردانه است و به صورت طبیعی در چنین جامعهای فعالیت اجتماعی برای بانوان پسندیده نیست و «به خیال ملت افغان، عصمت و حبس عمری الفاظ است مفرد و معنی واحد. اهل نسوان باید قالب بی جان، همه عمر، محبوس زندان، تحت الحفظ دربان باشد.» (ص18)
اما شاید پرشمارترین ارجاعات نویسنده به موضوع تقابل سنت و مدرنیته باشد. وی به نوعی سلفیگرایی فرهنگی اشاره دارد: «بر همین اکتفا مینمایند و شب و روز بر همین متوجهاند که باید آیینشان همان باشد که در زمان نوح و بخت النصر بوده، مبادا خداناخواسته شعاع تمدن داخل ظلمات افغانستان گردد.» (ص16) موارد مرتبط با این عنوان را میتوان در سه موضوع خرافات، عدم تخصصگرایی و نوع مواجهه با مظاهر تمدن غرب (به طور مشخص راه آهن) دنبال کرد. وی حتی برای پرداخت دقیق و کامل به موضوع خرافات به خلق شخصیتی تحت عنوان صفدر ملنگ در متن داستان پرداخته است.
در باب شکاف مردم و حکومت، افندی به چهار مانع مهم فرهنگی در مسیر توسعه افغانستان اشاره میکند: نخست، شخصینگری حاکمان به امر سیاست. «البته اینقدر مستغرق امورات شخصی است که دنیا و مافیها به کلی فراموشش گردیده، چه جایی که بتواند، هرگاه علم کامل و نیت نیک هم داشته باشد، معرض ذات شاهانه گردد.»(ص16) دوم، انحصار آموزش در طبقه حاکم. سوم، تنبلی و تن پروری خاندان حاکم و اشراف و در نهایت موروثی بودن اشتغال به امر سیاست.
موضوع قوميت و قومگرایی در ساحت اجتماعی افغانستان موضوعی بسیار مهم است که هیچ نویسندهای در صورت ورود به این عرصه نمیتواند بدون توجه مستقیم یا غیرمستقیم به آن کار خود را به پایان رساند. افندی نیز از این قاعده مستثنی نیست. نکته جالب اینجاست که در اینجا بیشتر مرزهای درون قومی پشتون مورد توجه قرار گرفته است. «محمدزاییها وقتی که خوردنی ره میبینن، چشمهایشان چپه میشه.»(ص 50) هرچند که به ترکیب و تنوع قومی به عنوان یکی از زیباییهای افغانستان هم اشاره شده است.
مانع فرهنگی دیگری که در چارچوبهای شکافهای اجتماعی بر مسیر توسعه افغانستان قابل ترسیم است شکاف طبقاتی و رسوم دست و پاگیر تثبیت کننده این فاصله است که مورد توجه جدی افندی در داستان «بی بی خوری جان» قرار گرفته است. به عنوان مثال در صفحه 71 کتاب به شرح رسوم حمام رفتن بی بی خوری جان بدین صورت پرداخته است: «... از بقچهها سنگ پا، کیسه، گل سرشو، لیف، صابون رو، ماست، کتیره، لنگ، قدیفه، سرخشکان، سیخ سر، سرمه، وسمه، حنا، سرخی، سفیده به در آورد. از ساعت هشت الی دو بجهی ظهر، خانم با جمعیتش توی حمام بود. در حمام چنان غلغله بود که گویا گنبد فلک به رقص آمده. مخصوص، خانم را به سرپرستی داده، ده نفر کنیزکان شست و شو مینمودند و رسومات حمام تفصیلا ادا میشد. قدری آب گرم به تاس گرفته، گلشن بر دوش خانم ریخت. روی خود را گردانید: ... آخر مه ره کباب کدی، کباب شوی.»
درنهایت میتوان به برخی ویژگیهای فردی رایج در سطح جامعه آن روز افغانستان که میتوانستند به عنوان مانعی در برابر توسعه عمل کنند، اشاره کرد. البته این ویژگیها بیشتر به طبقه حاکم و اطرافیان ایشان بازمیگردد. این ویژگیها را میتوان در سهگانه دورویی، چاپلوسی و خودبرتر پنداری ترسیم کرد. به عنوان مثال در وصف دورویی شخصیت نخست داستان در صفحه 26 داستان پس از ذکر ناراحتی وی در خفا از حضور میهمانان عنوان میدارد که در بدو مواجهه با ایشان، «حالا همه خیالات باطنی را در خفا گذاشته، لباس اخلاق حمیده که شایسته محترمین است پوشید.»
نظر شما