به عقیده نویسندگان کتاب «توسعه پایدار پیراشهری» سرنوشت نواحی شهری و کلانشهری با نواحی پیراشهری به یکدیگر گره خوردهاند و دغدغههای توسعه پایدار و پیگیری اهداف آن در نواحی پبراشهری به یکی از عمدهترین مسئولیتهای برنامهریزان شهری تبدیل شده است.
مولفان کتاب «توسعه پایدار پیراشهری» ضمن تشریح تعاریف تئوریک توسعه اعم از توسعه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، انسانی و نهادی و بیان رویکردها و مکاتب و نظریههای توسهنیافتگی سعی در روایت ارتباط میان توسعه پایدار و پیراشهری دارند.
از دید مولفان اثر، «توسعه پایدار پیراشهری» سرنوشت نواحی شهری و کلانشهری با نواحی پیرانشهری به یکدیگر گره خوردهاند، و دغدغههای توسعه پایدار و پیگیری اهداف آن در این نواحی به یکی از عمدهترین مسئولیتهای برنامهریزان شهری تبدیل شده است. واقعیت این است که نگاهی به روند توسعه پایدار/ ناپایدار نواحی پیراشهری نیز حکایت از آن دارد که بسیاری از مسائل و چالشهای این نواحی با روند و کیفیت حکمروایی در ارتباط است.
به عنوان مثال آنطور که در کتاب آمده است: «مسئله آب و زمین در زمره عواملی است که با توسعه پایدار/ ناپایدار نواحی پراشهری پیوند تناتنگی دارند و شاید در حرکت پیشگامانهای که صورت گرفته تلاش شده است تا مفاهیم حکمروایی شایسته آب و حکمروایی شایسته زمین به عنوان الزام وپیشنیاز توسعه پایدار پیرانشهری به بحث گذاشته شود.
اساسا نگاهی به روند توسعه جوامع و محیطهای گوناگون، حکایت از روال ناپایدار آن دارد و آنگونه که پیداست چشمانداز پیش روی آن حاکی از همین روند است؛ اگرچه دامنه و شد و ضعف آن در میان جوامع مختلف تغییر میپذیرد. فهرست کردن مسائل و چالشهایی که جوامع با آن دست و پنجه نرم میکنند خود حدیث مفصلی است؛ در این بین میشود به مواردی همچون افزایش فقر و بیخانمانی، تغییرات آبوهوایی و پیامدهای آن بر اجتماعت فرودست و پیراشهری، امواج جهانیسازی (به ویژه از منظر اقتصاد و آثار آن)، کاهش سرمایه اجتماعی، رکود اقتصادی، تخریب محیطزیست، بحران کمآبی، گرد و غبار، افزایش کازهای گلخانهای و مانند آن اشاره کرد که هریک در خور تامل و توجه هستند.»
از همین روست که نویسندگان کتاب در اثر خود تاکید دارند که امروزه بیش از هر زمانی باید بر این باور پافشاری کرد که توسعه بدون پایداری و پایداری بدون توسعه میسر نخواهد شد، بنابراین شناخت عواملی که حرکت به سوی پایداری را امکانپذیر میکند و یا یک محیط را به سمت ناپایداری سوق میدهد بهمثابه یکی از وظایف برنامهریزان شهری چهره نموده است.
آنها همچنین، با توجه به اینکه سرنوشت نواحی شهری و کلانشهری با نواحی پیراشهری به یکدیگر گره خوردهاند و دغدغههای توسعه پایدار و پیگیری اهداف آن در نواحی پبراشهری به یکی از عمدهترین مسئولیتهای برنامهریزان شهری تبدیل شده است مینویسند: باید پذیرفت که توسعه پایدار فقط به ابعاد محیطزیستی خلاصه نمیشود، بلکه یکپارچگی تمامی ابعاد (اجتماعی، اقتصادی و محیطزیستی) مورد توجه است. توسعه پایدار با انتقاد به اینکه شکلهای سنتی توسعه محلی و منطقهای بیش از اندازه اقتصادمحور بودهاند، مسائل محیطزیستی و اجتماعی را نیز همپای توسعه اقتصادی سرلوحه کار قرار داده است.
در یکی از بخشهای کتاب نیز درباره مسائل و مشکلات تهران به عنوان یک کلانشهر میخوانیم: «امروزه اداره منطقه کلانشهری تهران به عهده شهرداریها، فرمانداریها و تعداد بسیاری بخشهای اجرایی است که هیچ نوع هماهنگی سازمانیافتهای بین آنها وجود ندارد؛ به عبارت دیگر برخورد بخشها (وزارتخانهها) «کلی» است و توجهی به «جزء» ندارند. سهم مناطق نیز در چارچوب برنامههای ملی و استانی آنها تعیین میشود و نه بر مبنای نیازها و ضرورتهای درون منطقه کلانشهری. همچنین، عملکرد آنها نیز بیشتر تابع سیاستها و مقتضیات درونی و متغییر آنهاست تا مصالح و منافع منطقه کلانشهری. از سوی دیگر عملکرد نهادهای محلی (شهرداریها و فرمانداریها) «جرئی» است و توجهی به «کل» ندارند؛ آنها بر مبنای نیازها و ضرورتهای محلی عمل میکنند و به منافع و مصالح ملی و منطقهای توجه ندارند. درواقع شهر و حریم شهر، روستان و حریم آن به صورت مجزا از یکیدیگر تلفقی میشوند و نهادهای دخیل در مدیریت پیراشهر از تفرق حاکم بر سیستم تبعیت نموده و بر آشفتگیهای موجود میافزاید.»
کتاب «توسعه پایدار پیراشهری» در ادامه همین بحث تاکید میکند: «نواحی پیراشهری گاه بهمثابه نواحی شهری همراه با ویژگیهای روستایی، گاه به منزله شهرنشینی آشفته که منجر به پراکندهرویی میشوند، و زمانی دیگر الگویی سکونتگاهی مجزایی ـ به عنوان میانکش شهر ـ طبیعت و روستا دارند که برخوردگاه نامیده میشوند که در انطباق با وضعیت و شرایط ایران، به ویژه منطقه کلانشهری تهران به نظر میرسد بتوان چنین محیطهایی را «عرصههای نه شهر و نه روستا» نامید.»
حضور شرکتهای صنعتی، کارگاههای آلاینده، مشکلات آب و زمین کشاورزی، تصرف زمین، نرخ رشد پایین و گاه منفی در برخی از نقاط پیراشهری، نقش و اهمیت کشاورزی پیراشهری در ساختار اقتصاد محلی در برخی نقاط و کاهش مشاغل کشاورزی در مقیاس با دیگر بخشها در بیششتر مراکز پیراشهری، وضعیت نامناسب شغلی به ویژه در کورههای آجرپزی نیز برخی از مهمترین موضوعات و مسائل مراکز پیراشهری در منطقه کلانشهری تهران معرفی شدهاند که هریک به برنامهریزی و توجه ویژهای نیاز دارد.
کتاب «توسعه پایدار پیراشهری» نوشته محمدکاظم شمسپویا، جمیله توکلینیا و مظفر صرافی در ۳۲۳ صفحه و به قیمت ۳۰۰۰۰ تومان توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده است.
نظر شما