چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۷
بزرگ‌ترین مشوق من، منوچهر آتشی بود

دومین نشست تخصصی شیرازه شعر با حضور ساغر شفیعی، شاعر، سه‌شنبه بیست‌وهفتم آذرماه در خانه شاعران ایران و به همت دفتر شعر جوان برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب(ایبنا)  در این نشست که ساعد باقری، سهیل محمودی، بیوک ملکی و تعدادی از شاعران و علاقه‌مندان به ادبیات حضور داشتند، ساغر شفیعی پیش از شعرخوانی بخشی از خاطرات و تجربیات شاعری خود را بیان‌ کرد.

او در ابتدای صحبت‌های خود به نوشتن در دوران کودکی اشاره کرد و گفت: از کودکی و نوجوانی به نوشتن علاقه داشتم اما هرگز نام را آنچه که می‌نوشتم نمی‌دانستم و در عین حال به دلیل آنکه درون‌گرا و  خجالتی بودم، دست‌نوشته‌هایم را برای کسی نمی‌خواندم. 

شفیعی ادامه داد: روزی مادرم به طور اتفاقی یکی از نوشته‌هایم را دید و پس از آن بارها در جمع‌های دوستی و اقوام به شعر سرودن من اشاره می‌کرد و من برای گریز از تکرار این ماجرا، الفبای مخصوصی ساختم و از آن پس به جز خودم کسی نمی‌توانست دست‌نوشته‌هایم را بخواند.

او گفت: اولین شعرهایم را برای پدرم که معلم بازنشسته ادبیات است، می‌خواندم. با خواندن اشعار نیما، به پدرم می‌گفتم با اینکه شاعرانی همچون نظامی، از قله‌های ادبیات فارسی هستند، ولی در اشعارشان نوعی تصنع وجود دارد اما آثار نیما، خودِ زندگی است. در عالم نوجوانی کشف کرده بودم نیما راست می‌گوید. تا حدود سی سالگی از برنامه‌هایی به اسم جلسه شعر و انجمن ادبی خبر نداشتم تا اینکه در روزنامه‌ای به یک آگهی برخوردم با این مضمون که در فرهنگسرای معرفت، آقای تقی محمدی‌فکورزاده کارگاه شعر برگزار می‌کند. به این ترتیب رفته‌رفته به کلاس‌های مختلف شعر راه پیدا کردم. کارگاه بعدی کلاس آقای کریم رجب‌زاده بود.

شفیعی در ادامه با تاکید بر اینکه دیدار با منوچهر آتشی در دفتر کارنامه فصل جدیدی را در سرودن و نشر شعرهایش گشود، گفت: هنگامی که دست‌نوشته‌هایم را برای منوچهر آتشی خواندم، متوجه شدم همه آنچه که می‌نوشتم اما نامشان را نمی‌دانستم، شعر بوده‌اند. او مهم‌ترین مشوق من بود و اگر می‌خواست به ضعف یا ایراد شعری اشاره کند از عبارت «زیادی رمانتیک بود» به جای «این شعر ضعیف است» استفاده می‌کرد. این خود،به نوعی باعث دلگرمی و دلخوشی بود.

شفیعی در پایان از چهار دفتر شعر خود اشعاری را برای حاضران قرائت کرد.

«وقتی باران پیانو می‌زند» (نشرروزگار با مقدمه‌ای از منوچهرآتشی/۱۳۸۱)، «حالا نام دیگری دارم» (انتشارات آینه جنوب/ ۱۳۸۴)، «من هم از شاعران دهه چهل هستم» ( انتشارات آینه جنوب/ 1388) و «چشمانت اگر نیلی بود» (انتشارات مروارید/ ۱۳۹۶) عناوین چهار دفتر شعر ساغر شفیعی هستند.

همچنین در این نشست، ساعد باقری در سخنان کوتاهی با تاکید بر اینکه شعر ساغر شفیعی،عینا خود او و زندگی اوست، گفت:  چیزی که در شعرهای خانم شفیعی مخاطب را مجذوب می‌کند سادگی و بی فاصلگی شاعر با اثرش و کشف‌های خاص او از زندگی است.

محمد رمضانی‌فرخانی، دبیر نشست شیرازه شعر نیز در پایان گفت: به دور از هیاهوی رایج و جریان‌سازی‌های سال‌های اخیر، شعر خانم شفیعی راه خود را رفته و صدای ویژه خودش را دارد اگر چه این تصویر کمال یافته شاعر نیست و یقینا می تواند چندین پله بالاتر از این قرار بگیرد. بارزترین ویژگی این شعرها، گزارش ملموس و مهم‌تر از آن عاشقانه از تجربه زیست و جزییات آن است. او در آثار خود درگیر لفاظی و بازی‌های زبانی مرسوم و خیال‌پردازی‌های شبه‌شاعرانه نشده است.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها