سه‌شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۱۸
بيچاره كتابي كه بخوانندش خلق

برخلاف انتظار، همان افرادي كه تا ديروز مردم را تحقير مي‌كردند كه چرا كتاب نمي‌خريد و نمي‌خوانيد، اين‌بار از در تحقير كتاب «انسان خردمند» درآمدند! در لحن و محتواي كلام‌شان اين مفروض موج مي‌زد كه اگر اين كتاب، كتاب خوبي بود، اين همه خواننده پيدا نمي‌كرد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)_هومان دورانديش:لابد شما هم زياد شنيده‌ايد يا خوانده‌ايد كه جماعت واقعا يا ظاهرا كتابخوان، از زمين و زمان شاكي‌اند كه چرا مردم ايران كتاب نمي‌خوانند. اين افراد هميشه از موضع بالا به مردم (يعني اكثريت شهروندان) نظر مي‌كنند و به حال آنها افسوس مي‌خورند كه اين همه كتاب خوب و مهم در بازار كتاب داريم ولي شما موجودات نافرهيخته، در طول ماه همه‌چيز براي خودتان مي‌خريد الا كتاب. در لابه‌لاي گفتار انتقادي‌شان انواع و اقسام تحقيرها را هم نثار خلق‌الله مي‌كنند.
البته از مسوولان و مقامات هم به‌شدت انتقاد مي‌كنند؛ چون مميزي كتاب را يكي از علل اصلي اعراض مردم از كتاب خواندن مي‌دانند. از توسعه اينترنت در جهان هم دل خوشي ندارند؛ چراكه فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي‌‍‌اش را هم از متهمان درجه‌اول كتاب‌نخواندن مردم مي‌دانند.

تا اينجاي كار مشكلي نيست. عده‌اي، كم ‌يا بيش، كتاب خوانده‌اند و به حال ديگران متاسفند. اگر كار به همين‌جا ختم مي‌شد، مي‌شد بگوييم اقليتي فرهيخته به حال اكثريت نافرهيخته دل مي‌سوزانند و توهين‌هاي مودبانه و غيرمودبانه‌شان هم ناشي از دلسوزي به حال ملك و ملت است اما اخيرا كه كتاب بسيار خواندني و عميقا عالمانه «انسان خردمند» به بازار آمد، دقيقه‌اي بر اين كمينه آشكار شد! جمع كثيري كتاب را خريدند و مطبوعات هم مفصلا به آن پرداختند.

در داخل و خارج كشور هم نخبگان و اهل فكر از كتاب تعريف و تمجيد كردند. تحسين بزرگان و تشويق ديگران، كتاب را گل سرسبد بازار نشر كرد و آن را در مكان‌ها و در دست افرادي مي‌ديدي كه انتظارش را نداشتي. خلاصه، انسان‌هاي خردمند «انسان خردمند» را خريدند و خواندند و درباره‌اش اينجا و آنجا حرف زدند و نظر دادند و بحث كردند.

اما برخلاف انتظار، همان افرادي كه تا ديروز مردم را تحقير مي‌كردند كه چرا كتاب نمي‌خريد و نمي‌خوانيد، اين‌بار از در تحقير كتاب «انسان خردمند» درآمدند! در لحن و محتواي كلام‌شان اين مفروض موج مي‌زد كه اگر اين كتاب، كتاب خوبي بود، اين همه خواننده پيدا نمي‌كرد. آري، اين حضرات مدعي كتابخواني، وقتي كه فهميدند جمع قابل توجهي از مردم مشغول خواندن «انسان خردمند» هستند، جوري به اين كتاب نگاه كردند كه گويي يكي از رمان‌هاي دانيل استيل است. در حالي كه من شك ندارم خواندن اين كتاب براي ارتقاي سطح دانايي اين دوستان از نان شب واجب‌تر است! در پسِ تحقير كتاب استثنايي «انسان خردمند» چيزي جز نفرت از عامه مردم نهفته نيست. عامه مردم اگر كتاب نخوانند، تحقير مي‌شوند.

اگر هم كتاب بخوانند، چون منفور اين جماعت خودبرتربين هستند، گزك به دست اين فضلا مي‌دهند كه اين يا آن كتاب را تحقير كنند. باز جاي شكرش باقي است كه حافظ معاصر ما نيست؛ وگرنه همين منتقدان ديوانِ او را هم سكه يك پول مي‌كردند كه چرا دست اقبال مردم به دامانش چنگ انداخته است! باري، ظاهرا مساله اصلي كتاب نخواندن مردم نيست؛ مساله اصلي خود مردم هستند؛ عامه مردم. اگر اكثريت مردم به مطالعه رغبت نشان دهند، عده‌اي از كتاب خواندن مردم بيزار مي‌شوند. اگر اكثريت مردم تريبون داشته باشند براي بيان نظرات‌شان، جمعي از حق حرف زدن مردم بيزار مي‌شوند. نيك پيداست كه برخي عادت كرده‌اند مردم فقط بيايند شعار بدهند و با شعار آنها يا سياستمداران محبوب آنها را تاييد كنند. اگر كار مردم از شعار دادن به نظر دادن بكشد، اين‌ افراد كم‌وبيش شاكي مي‌شوند. مي‌فرماييد نظرات مردم پخته نيست؟ سلمنا. ولي مگر نه اينكه پختگي فكري در گرو مطالعه است. پس چرا وقتي همين مردم به مطالعه يك كتاب مهم و جدي روي خوش نشان مي‌دهند، كلام‌تان لبريز از ترديد و تحقير مي‌شود؟ يعني مردم فقط بايد شنونده افاضات و خواننده مقالات و شعاردهنده اجتماعات و ائتلافات شما باشند؟ و همين كه به كتابي روي خوش نشان دادند يا در فضايي آزاد اظهارنظر كردند، جوري درباره‌شان قلم بزنيد و چنان كريه ترسيم‌شان كنيد كه زبان حال‌شان بشود
اين بيت سعدي؟
كه‌ اي نيكبخت اين نه روي من است
وليكن قلم در كف دشمن است
منبع: روزنامه اعتماد

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها