جمعه ۳ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۱
چرا باید بیش از پیش به ژانرنویسی بها داد؟

در بسیاری از آثار علمی تخیلی سوالاتی عمیق مطرح می شود از قبیل اینکه انسان بودن به چه معناست؟ جایگاه ما در گیتی کجاست؟ آیا ما اهمیتی داریم؟ و آیا ما در گیتی تنها هستیم؟

 خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)نوید فرخی/پژوهشگر و مترجم ادبیات کارآگاهی و علمی تخیلی: آلبرت انیشتین جمله مشهوری دارد، او می‌گوید «ارزش و اهمیت خیال از دانش هم بالاتر است.»

هنر، نیاز درونی هر انسانی است و تمایل به آن ذاتا در هر کسی وجود دارد. «خیال» بخش لاینفک هنر است. چنانکه نمی توان ادعا کرد «ادبیات» زیرشاخه نگارشی از هنر نیست، طبیعتا نمی توانیم ادعا کنیم ژانرنویسی که عنصر «خیال» تا این اندازه در آن برجسته است، فاقد ارزش هنری است.

برخی تصور می کنند ژانرنویسی به معنی بستن دست و پای نویسنده است. اما ادبیات ژانر نه تنها قید و بندی ندارد، بلکه در حقیقت یک سکوی تعاملی با مخاطب را پیش روی نویسنده گذاشته و به کمک او و ادبیات آمده است.

اگر حداقل احترام را برای مخاطبان هنر قائل باشیم، با یک نگاه می توان گفت ژانر، یک نوع طبقه بندی را فراهم کرده تا خواننده بتواند چیزی که می خواهد را راحت تر پیدا کند.  پس باید از هر نویسنده ای که آگاهانه تصمیم گرفته دراین زمینه ورود کند تشکر کرد. چون هم بهره بری از تخیل بی کران کار آسانی نیست و هم در حالی که نویسندگان آثار ژانر می توانند مثل دیگران بنویسند، محتاطانه پا در عرصه ای گذاشته اند که کمتر کار شده و دیگران نتوانسته اند ورود کنند.

ادبیات دارای یک روح است. و همین روح ادبیات است که محدودیت در تولید آثار خاص، اعمال سلیقه یک قشر، و انحصار طلبی را نمی پذیرد. ما نمی توانیم سلایق و قریحه هایی را حذف کنیم به دلیل اینکه گروهی دوست ندارند آنها را در چارچوب ادبیات قرار بدهند. اصولا اگر دنبال این باشیم که ببینیم یک گونه ادبی، برای قشری مفید است یا نه، با نگاه غیردقیق و از زاویه ای نادرست وارد شدیم. در این اوضاع که سالانه صدها کتاب در جریان اصلی ادبیات تولید می شود، و اتفاق خارق العاده ای به وقوع نپیوسته، نباید حس کنیم که ژانرنویسی راه را برای کسی تنگ می کند. در حال حاضر پرطرفدارترین کتب جهان، را باید در آثار ژانر جستجو کرد. فکر می کنم این خبر یک پیام روشن، صریح برای همه اهالی ادبیات است.

 از طرف دیگر، کتابخوان ها سلایق مختلف دارند. نمی شود به آنها بگوییم شما نباید این آثار را بخوانید. یا بگوییم برخی از همکاران نویسنده آنها را مورد تایید قرار نمی دهند. فردی که فرضا به دنیای جادوگران و آن فضا گرایش دارد، چه کار باید کند؟ آثار فانتزی در واقع پل آشتی او با ادبیات است. آیا باید از او بخواهیم مطالعه را کنار بگذارد چون ما موافق ژانر نیستیم؟ یا باید با دستان خودمان عرصه را خالی کنیم، و زمین را به نویسندگان خارجی واگذار کنیم؟

 تاثیرگزاری شرلوک هولمز مخلوق ادبیات ژانر، در جهت دهی علوم جُرم شناسی غیرقابل اجتناب است. بسیاری از آثار پلیسی از دهه شصت و هفتاد به شدت تمرکز بر روی مباحث روانشناسانه داشته اند. در بسیاری از آثار علمی تخیلی سوالاتی عمیق مطرح می شود از قبیل اینکه انسان بودن به چه معناست؟ جایگاه ما در گیتی کجاست؟ آیا ما اهمیتی داریم؟ و آیا ما در گیتی تنها هستیم؟ بحث صلح پایدار در آثار آرتور سی کلارک یک مفهوم کاملا انسانی و بازتاب خواسته هایش است. فضاپیما، زیردریایی، موبایل، موشک، روبوت، کامپیوتر و ... سال ها پیش از تحقق شان در آثار نویسندگان ژانر از آنها یاده شده بود. به قول ایرج فاضلی بخششی تا تخیل در کشور نباشد، پیشرفت به وقوع نمی پیوندد.

مسلما آثار ژانر هم مثل باقی پیکره ادبیات، قابل نقد و بررسی و تحلیل است، و قطعا برخی از آثار از برخی دیگر بهترند. بنابراین چیزی که اهمیت دارد نگارش آثار خوب است، و آثار ژانر به دلیل نظام مند بودن، با سهولت و دقت بیشتری می تواند مورد داوری و ارزیابی قرار بگیرد.

به نظرم برجسته کردن و حساس شدن در مورد ژانرها، در زمانی که ادبیات داخلی به همبستگی احتیاج دارد، یک بحث فرعی است. اینکه تصور کنیم با شکوفایی ادبیات ژانر، اتفاق ناگواری برای جریان اصلی ادبیات خواهد افتاد، به نظر می آید هم بدبینانه است و هم غیرواقعی است؛ بدبینانه از این جهت که ما اهالی ادبیات مثل یک زنجیره هستیم و باید همدیگر را محکم نگه داریم. و غیرواقعی از این جهت که ادبیات ژانر تحت هیچ شرایطی برای جریان اصلی ادبیات کشور، یک تهدید نخواهد بود.  
 

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • علیرضا احمدزاده ۰۱:۴۸ - ۱۳۹۶/۰۹/۰۴
    با نویسنده تا حدود زیادی موافقم و علت حملات اخیر به ژانر رو درک نمیکنم
  • سعید سیمرغ ۰۹:۲۹ - ۱۳۹۶/۰۹/۰۴
    مخالفت با ادبیات ژانری کاملاً بی‌مورد است چرا که اصولاً ادبیات غیر ژانری وجود ندارد. از ادبیات علمی و حرفه‌ای که بگذریم، ادبیات داستانی مطلقاً وابسته به تخیل است. یک نویسنده جریان اصلی، تخیلش را به کار می‌اندازد و با مصالحی که وجود دارد، خانه‌ای در قالب یک رمان یا داستان کوتاه می‌سازد و یک نویسندۀ علمی‌تخیلی یا فانتزی، با همان تخیل، مصالحش را هم خودش می‌سازد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها