کتاب «درآمدی بر اندیشه انتقادی در تاریخ هنر» تالیف دکتر حمید کشمیرشکن، پژوهشگر هنر رونمایی شد.
نیاز فضای آکادمیک ایران به نظریه
دکتر امیر نصری، استادیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در جایگاه پژوهشگر حوزه فلسفه هنر و همچنین دبیر بخش کتابهای فلسفی نشر چشمه، با نگاهی اجمالی به سیر تاریخ هنر، مکاتب هنری و نظریههای فلسفه هنر، در رابطه با این کتاب گفت: بیگمان آن چیزیکه فضای آکادمیک ما به آن نیاز دارد، نظریه است. با نگاهی به سیر تاریخ نظریه هنر در غرب، متوجه میشویم که نظریه هنر چه تاثیری بر فرآیند خلق آثار هنری، تحلیل و درک آثار و وقوع تغییرات در این حوزه داشته است. ولی متاسفانه در زمینه نظریههای تاریخ هنر ما هنوز در زبان فارسی منابع جامع و کاربردی لازم را نداریم. البته در این میان، کتابهای قابل اعتنایی منتشر شده است، و این آثار برای آشنایی اجمالی و اولیه با این مقوله میتواند مفید باشد.
این مولف و مترجم که خود چندین کتاب در حوزه نظریه فلسفه هنر تالیف و ترجمه کرده است، در رابطه با کیفیت و ارزش کتاب دکتر کشمیرشکن گفت: این کتاب از این نظر بسیار قابل اعتنا و ارزشمند است که درصدد پاسخگویی به نیاز فضای دانشگاهی کشور، توانسته است اهم مباحث مرتبط با نظریه فلسفه هنر را بهاختصار و بهصورت اجمالی تبیین کند. اهمیت و ارزش کار مولف این اثر زمانی دوچندان میشود که در فصل پایانی آن، با پیروی از الگوی نقد عملی، آثار شاخص هنری کشورمان مورد تحلیل قرار گرفته است. این رویکرد، مهمترین مزیت و تفاوت کتاب نسبت به دیگر آثار فارسی مرتبط با نظریه هنر است. زیرا تاکنون، در کشور ما کتابی که با رویکرد الگوی نقد عملی بحث را پیش ببرد و بهصورت انضمامی مطلب را انتقال بدهد، تالیف و منتشر نشده است. این وجه کتاب میتواند بار آموزشی آن را افزایش دهد و درک مباحث و نظریههای مطرح شده را برای مخاطبان و دانشجویان آسانتر سازد.
این استاد فلسفه هنر، که ترجمه آثاری چون مبانی هنر اسلامی، مبانی هنر مسیحی و نقد هنر را در کارنامه خود دارد، توجه به آثار بومی، درسنامه بودن کتاب و الگوی نقد عملی را مهمترین ویژگیهای مثبت و موفق این کتاب دانست و افزود: ما در ادبیات و زبان فارسی، و در زمینه ادبیات هنرهای تجسمی بسیار نیاز به کار داریم. به جز چند مولف و پژوهشگر معدود، کمتر کسی به تالیف در حوزه هنرهای تجسمی پرداخته است. از سوی دیگر، متون اصلی و منابع مهم هنر مدرن هنوز ترجمه و منتشر نشدهاند.
پاسخ به کمبود نظریههای فلسفه هنر در ایران
دکتر حمید سوری، مدرس دانشگاه هنر و مدیر هنری، در آغاز صحبتهایش با اشاره به شیوه تدریس تاریخ هنر در فضای آکادمیک غرب، گفت: متاسفانه تاریخ هنر برای ما آنقدر ملموس نیست که در جهان ملموس است. تاریخ هنر از همان آغاز تاکنون با سیاست، اقتصاد، فرهنگ و تمامی ابعاد زندگی ارتباط داشته و به فراخور این موضوع نیز، نگرشها و رویکردهای مختلفی به این حوزه وجود داشته است. حال پرداختن به تئوریهای تاریخ هنر و درک دقیقی از آن برای اهل هنر، منتقدان و پژوهشگران این عرصه امری ضروری است.
مدیر واحد پژوهش موزه هنرهای معاصر تهران، در ادامه، ضمن اشاره به ضعف و کمبود کتابها و منابع این حوزه در ایران، به محاسن و ویژگیهای مثبت کتاب «درآمدی بر اندیشه انتقادی در تاریخ هنر» اشاره کرد و گفت: در میان تمامی آثار منتشر شده در زمینه فلسفه و تاریخ هنر، این کتاب اثری قابل توجه و ارزشمند است. یکی از ویژگیهای خوب این کتاب، ارائه مصداقهایی از هنر ایرانی است. از این حیث، مولف کتاب نیاز جامعه هنری و دانشگاهی ما را بهخوبی پاسخ داده است. همچنین این کتاب، برای علاقهمندان تاریخ هنر و کسانی که نقد هنری مینویسند، بسیار کاربردی و قابل اهمیت است. حتی میتوان از این اثر در کلاسهای نقدنویسی نیز استفاده کرد.
این پژوهشگر هنر که دانشآموخته رشته تاریخ هنر دانشگاه کالیفرنیا است، با اشاراتی به ساختار کتاب و مقایسه آن با دیگر آثار مشابه گفت: این کتاب ساختار و شیوه کتاب ارزشمند و کاربردی «روشها و نظریههای تاریخ هنر» اثر آن دالوا را الگو قرار داده است. ولی مشخص نیست که چرا بر روی جلد کتاب، علاوه بر عنوان «تالیف»، عنوان «ترجمه» درج نشده است.
وی همچنین با نگاهی انتقادی، اشکالاتی را به کتاب وارد دانست و افزود: با وجود کیفیت مطلوب این اثر ارزشمند، هنوز هم میتوان مشکلات ریزی را در آن دید. بهطور مثال، خلاصه کردن و موجز بودن بحثها، کمی از بار نظریهپردازانه و فلسفی نظریهای مهم کتاب کاسته است؛ در اینباره میتوان به کمتوجهی به نظریههای بزرگانی چون «کانت» اشاره کرد.
سوری، ضمن ذکر معادلهای رایج اصطلاحات و ترکیبهای فلسفی، انتخاب واژگان نامناسب و غیرمعمول و عدم هماهنگی معادلهای فارسی این کتاب با دیگر متون فارسی را از دیگر معایب کتاب دانست. همچنین دلیل انتقال فصل مباحث نقد عملی (فصل هفتم: استفاده عملی از نظریهها) به انتهای کتاب را مورد پرسش قرار داد و گفت: فکر میکنم اگر مباحث این فصل، به صورت مجزا، ذیل بحث مربوطه و در بخش مرتبط با آن میآمد، این نظریهها برای دانشجویان و مخاطبانی که کمتر با این مباحث آشنایی دارند، کاربردیتر میشد.
ورود به حوزه نقد هنر و تاریخ نظریههای هنری
دکتر هلیا دارابی، استاد دانشگاه، محقق و مولف تاریخ و فلسفه هنر، ضمن ارائه دیدگاههایش در رابطه با ضرورت و اهمیت پرداختن به نظریه تاریخ هنر گفت: اساسا امکانپذیر نیست تاریخی نوشت که در آن موضع و زاویهای وجود نداشته باشد. تمامی آثار مرتبط با نظریه تاریخ هنر، اهداف و دستورکارهای خاص خود را دنبال میکنند. البته درمواجهه با آثاری اینچنینی میتوان این پرسش را طرح کر که تالیف تاریخ نظریههای هنر و تدریس آن به شکلی مختصر و اجمالی، تا چه اندازه میتواند کارساز باشد و بهواسطه این اختصار و فشردگی مطالب، چه مشکلاتی ایجاد میشود؟ البته، مطالعه و آشنایی با این مباحث باعث میشود که دریابیم نظریههای تاریخ هنر به ما یادآور میشوند که آثار هنری در فضایی خنثی خلق نمیشوند و دلایل و عوامل متعددی در پسزمینه و پیرامون آن، بر کموکیف خلق این آثار تاثیرگذارند.
مترجم کتاب «هنر مدرنیسم» ضمن ارائه جداولی، با اشاره به پارادایمهای مختلفی چون پوزیتویسم، پساپوزیتویسم، نظریه انتقادی، پراگماتیسم، کانستراکتیویسم و... گفت: این پارادایمها چترهای نظریاند که دیدگاههای مختلف ذیل آن تعریف و در هریک از این پارادایمها به گونهای متفاوت تبیین و تعبیر میشود؛ بنابراین، وقتی امرواقع و شناخت ما تحت این پارادایمها تغییر میکند، نظر ما نیز در این رابطه دستخوش تغییر میشود.
وی با اشاره به رویکردهای مختلف نقادانه در کتابهای مرجع و رویکردهای متعدد در زمینه نقد هنر، افزود: نویسندگان و مولفان مختلف، با تالیف تاریخ هنر و تشریح روشها و نظریههای این حوزه، رویکردهای نظری مختلف، و گاه متضاد، خود را نسبت به این حوزه عرضه کردهاند. ولی ما در زبان فارسی، بهندرت با تعدد و تنوع رویکردها در منابع مختلف روبهرو هستیم. در این میان، این بسیار نویدبخش است که با کتاب «درآمدی بر اندیشه انتقادی در تاریخ هنر»، ما وارد مرحله جدیدی در زمینه نقد هنر و تاریخ نظریههای هنری شدهایم.
ادعای بومیسازی نظریههای تاریخ هنر را ندارم
در پایان این نشست، مولف کتاب، دکتر حمید کشمیرشکن، با تاکید مجدد بر کمبود منابع نظری در فضای آکادمیک کشور گفت: وضع تولید دانش در حوزه هنر زیاد خوب نبوده و نیست. ما در ایران، عمدتا بر معدود آثار ترجمه شده اکتفا میکنیم و کمتر به سراغ تالیف میرویم.
وی ضمن اشاره به تجارب شخصیاش درحین تحصیل در غرب، اضافه کرد: من با گرفتاریها و موانع بسیاری درپی آشنایی جامع با نظریهها و مباحث مرتبط با هنر بودهام. از مدتها پیش به فکر تالیف کتابی آموزشی در این حوزه افتادم. سالها گذشت تا اینکه، با همت و پیشنهاد دکتر امیر نصری، این کتاب را تالیف کردم. این حرف بزرگی است که بگوییم این کتاب بومیسازی نظریههای تاریخ هنر است! چون دستیابی به این مهم، نیازمند کار بسیار گستردهای است. من تنها درصدد این بودم که منبعی آموزشی و کارآمد در فضای آکادمیک تهیه و تالیف کنم.
این مورخ و منتقد هنر، که عمدتا بر روی هنر سده بیست و بیستویک ایران و خاورمیانه متمرکز بوده و مقالهها و کتابهای متعددی به زبان انگلیسی و فارسی تالیف و منتشر کرده است، بحث «تاریخ هنر جدید، انتقادی و میان رشتهای» را شاخه مطلوب خود در تاریخ هنر دانست و افزود: ما در تاریخنگاری هنر، همچون نقد ادبی، قضاوت نمیکنیم. بنابراین، در این کتاب بهدنبال تاریخنگاری صرف نبودهام، و به سبب اینکه کتابهای آموزشی باید برای دانشجویان قابل فهم و درک باشد، در تالیف این کتاب خیلی بهدنبال ذکر مباحث پیچیده نبودهام. اما بهدنبال تشریح نظریههایی بودم که کمتر در فضای آکادمیک ایران معرفی شدهاند. البته در این میان، بهدلیل برخی ملاحظات فرهنگی و دیگر ملاحظات، مطالب برخی از بخشها کاهش و برخی دیگر افزایش پیدا کرده است.
کشمیرشکن، علاوه بر تالیف این کتاب، آثار متعددی را به زبان انگلیسی منتشر کرده است. در میان مقالهها و کتابهای فارسی او نیز، میتوان به کتاب «هنر معاصر ایران؛ ریشهها و دیدگاههای نوین» اشاره کرد. وی فارغالتحصیل مقطع دکترای «تاریخ هنر» از دانشگاه آکسفورد است و ضمن عضویت در دپارتمان تاریخ هنر این دانشگاه، پژوهشگر و استاد مهمان دانشگاه لندن است. عمده تخصص و تمرکز این مورخ و منتقد هنری برجسته ایرانی، بر روی هنر قرن بیست و بیستویکم ایران و خاورمیانه است. آخرین اثر دکتر کشمیرشکن در زبان فارسی با عنوان «درآمدی بر اندیشههای انتقادی در تاریخ هنر» را نشر چشمه به تازگی چاپ و منتشر کرده است.
نظر شما