دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۰
ایثارگری‌های درمانگران رزمنده در یک اطلس خواندنی شد

انتشارات سوره سبز کتاب اطلس جامع نقش اداره بهداشت، امداد و درمان نیروی هوایی ارتش در دفاع مقدس» را منتشر کرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) کتاب «اطلس جامع نقش اداره بهداشت، امداد و درمان نیروی هوایی ارتش در دفاع مقدس» به اهتمام سرتیپ دوم دکتر امیر نظامی و مجید محمد‌زاده سلحشور منتشر شد.

این کتاب در 9 فصل به مواردی چون چگونگی، نحوه تخلیه و تریاژ مجروحان توسط درمانگران رزمنده ابهاد نهاجا از خط مقدم تا عقب، تاریخچه و نقش بیمارستان پایگاه شکاری وحدتی دزفول در دوران 8 سال دفاع مقدس، خاطرات، زنان پزشک و پرستار، بیمارستان‌های صحرایی، شرح وضعیت امداد و درمان مجروحان و بیماران عراقی از خط مقدم تا بیمارستان‌ها همراه با آمار، فعالیت شوراهای پزشکی و امور درمان ابهاد نهاجا و اطلاعات آماری پرداخته است. همچنین اسناد و مدارک و گزیده‌ای از دستوران 153 تا 272 اداره بهداشت، امداد و درمان نهاجا در زمان جنگ از 1359 تا 1368 نیز در پیوست آمده‌اند.

امیر سرتیپ دوم دکتر امیر نظامی که بخشی از کار نگارش و تدوین این کتاب را بر عهده داشته‌ است، در پیشگفتار می‌نویسد: «اداره بهداشت، امداد و درمان نهاجا از آغاز تا پایان جنگ تحمیلی در مناطق عملیاتی مثل دزفول، خارک، بندر طاهری و اهواز شرکت داشته و پشتیبانی خود را از بیمارستان‌ها و درمانگاه‌های یگان‌های مربوطه انجام داده است و در بیمارستان مرکزی نهاجا (فجر جدید) نیز پذیرای خیل عظیم مجروحان جنگ بوده و شهدا، آزادگان و جانبازان گران‌قدری را هم تا پایان جنگ تقدیم کرده است.»

مخاطبان با مطالعه این اطلس می‌توانند با گوشه‌ای از ایثارگری‌ها و فداکاری‌های درمانگران رزمنده اداره بهداشت، امداد و درمان نهاجا در طول هشت سال دفاع مقدس آشنا شوند.

در صفحه 112 کتاب «اطلس جامع نقش اداره بهداشت، امداد و درمان نهاجا در دفاع مقدس» که به خاطره‌ای از نرس نهاجا، سهیلا فرجام‌فر از دوران دفاع مقدس در بیمارستان پایگاه دزفول می‌پردازد، می‌خوانیم: «با آمبولانس همراه با سه مجروح به باند پایگاه اعزام شدیم. قرار بود با هواپیمای 130 ـ c عازم تهران شویم. سه مجروح روی سه برانکارد کف هواپیما قرار گرفتند. من هم با کیف دستی اورژانس، کنار مجروحان، کف هواپیما نشستم. هواپیمای غول پیکر با تکان زیاد بلند شد. زیر لب شروع کردم به صلوات فرستادن و امن یجیب خواندن. هواپیما از هواپیماهای ارتشی بود که در دو طرف بدنه‌اش چند پنجره کوچک قرار داشت. مواظب حال بیماران همراهم بودم.

سرم یکی را چک کردم. نبض دیگری را گرفتم. فشار خون یکی دیگر را در پرونده چارت کردم. نیم ساعت توی آسمان بودیم. انگار این پرواز تمام شدنی نبود. هنوز نیم ساعت دیگر مانده بود تا به فرودگاه مهرآباد برسیم. مرتضی با رنگ و روی پریده و چشمان بی‌رمق تقاضای آب کرد. چیزی از عملش نمی‌گذشت و طبق دستور پزشک نباید آب می‌خورد. هنوز آب خوردن برای زود بود. گاز را در داخل کاسه آب فرو بردم. چلاندم و گاز مرطوب را روی لب‌هایش گذاشتم. به سختی نفس می‌کشید. وضع ریه‌هایش نامطلوب بود. هر از گاهی پلک‌هایش را باز می‌کرد و دوباره می‌بست. چند دقیقه بعد ملتمسانه می‌گفت: «خواهر، آب، تشنه‌ام».

علی‌رغم دستور پزشک، گاز را این دفعه کمی آبدارتر روی لب‌هایش گذاشتم، طوری که حتی چند قطره آب در دهانش چکید. مرتضی لبخند کمرنگی زد و لحظاتی بعد چشم‌هایش به سقف هواپیما دوخته شد. با خودم گفتم در چه حال و هوایی است دست او را در دستم گرفتم. مچش را لمس کردم و نبضش را کنترل کردم. شنیدم که مرتضی زیر لب گفت: «السلام علیک یا امام حسین (ع) ...»

مرتضی به دیار باقی سفر کرده بود. من لحظه تسلیم و پرواز را در او دیدم. در آن لحظه حالت چشم‌هایش تغییر کرد. در چهره‌اش وحشت نبود. فقط رهایی بود. این پرواز خیلی سریع انجام شد. فقط چند ثانیه!»

سوره سبز «اطلس جامع نقش اداره بهداشت، امداد و درمان نهاجا در دفاع مقدس» را با شمارگان یک‌هزار و 500 نسخه، قطع وزیری، 536 صفحه مصور رنگی و به بهای 550‌‌هزار ریال منتشر کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها