چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۶
عمرانی: غزلیات شمس حاصل بی‌قراری ناشی از غیبت مراد است

غلامحسین عمرانی، شاعر و استاد دانشگاه معتقد است مولوی دیوان غزلیات را پس از بی‌قراری و در غیبت مراد خود سروده است. در حالی که کتاب مثنوی معنوی حاصل مراودات او با یاران طریقت است.

غلامحسین عمرانی، شاعر و استاد دانشگاه در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) عنوان کرد: تفاوت کتاب شریف مثنوی با دیوان غزلیات شمس در آن است که مولوی دیوان غزلیات را پس از بی‌قراری و در غیبت مراد خود سروده است اما کتاب مثنوی معنوی حاصل ملاحظات شبانه و روزانه او با حسام‌الدین چلبی و دیگر یاران طریقت است.
 
شاعر مجموعه شعر «غزل، خاک، خاطره» اضافه کرد: این دو موضوع جداگانه است یعنی مولانا در کتاب شریف مثنوی یک شاعر تعلیمی است که شعر تعلیمی عرفانی را به سراسر جهان ابلاغ می‌کند و در غزلیات شمس تبریزی یک شاعر شوریده و عاشق بی‌قرار است و هیچ فرمولی نمی‌توان برای او وضع کرد.
 
وی افزود: به عبارت روشن‌تر، مولانا در غزلیات شمس تبریزی کاری کرده است که هیچ دیارالبشری نکرده است. از این‌ها گذشته باید دانست که مولانا همچون حکیم ابوعلی سینا و همچون شیخ‌شهاب‌الدین سهرودی از نوابغ و نوادر روزگار است و در حکمت اشراقی دستی تمام دارد.
 
این استاد دانشگاه ادامه داد: این موضوع را موقعی می‌توان دانست که 18 بیت اول نی‌نامه را به دقت وارسی کرد و در آنجا از زبان مولانا حکایت جدایی روح را از عالم ملکوت درک کرد. مولانا سرگذشت انسان را از دیگر شاعران حکیم و عارف بهتر بیان کرده است. او می‌گوید انسان از جمادی به نباتی رسیده است و از نباتی به حیوانی در آمده و از حیوانی به انسانی رسیده و در همه این منازل در هر قدم از اصل خویش دورتر شده و درمی‌یابد که باید به خدا برسد. این است سرگذشت بازگشت به اصل خویش و این است صدای نی از زبان مولانا.
 
شاعر مجموعه شعر «خیابان غزل» افزود: پس آنچه در نی مولانا شنیده می‌شود حکایت روح است که ادیان الهی، به ویژه دین مبین اسلام بر آن انگشت نهاده‌اند تا عرفان را از دنیای قیل و قال به عوالم ملکوت و حال فرابخوانند. مولانا در بیان سوز درون به توانایی‌هایی دست یافته است که نظیرش را در عالم نمی‌توان دید. به عنوان نمونه «نرمانتوف» (شاعر روس) وقتی از نی سخن می‌گوید داستان غم‌آلود عشقی مجازی را به تصویر می‌کشد اما مولوی وقتی از نی سخن می‌گوید داستان روح انسان را تبیین می‌کند.
 
این شاعر گفت: در حقیقت فرق مولانا با شاعران و نویسندگان دیگر در این است که سراسر وجود این مرد خدا شیفته عالم بالاست. اوست که می‌گوید: «ما ز بالاییم و بالا می‌رویم» و این است حکایت عروج انسان و صعود او به بلندترین قله معنویت جهان. هیچ آموزه اخلاقی و هیچ منطق فلسفی و هیچ سرگذشت عرفانی بالاتر از سرگذشت خود مولانا نیست. بهتر است در این زمینه به مریدان او توجه کنیم و قصه زندگی او را از زبان مریدانش بشنویم. اشاره به این نکته ضروری است که مولانا یک مهاجر ایرانی بود و فرهنگ زبان فارسی را به ترکیه قدیم منتقل کرد و در ترکیه قدیم زبان معنوی فارسی را بنیاد نهاد. او مریدان زیادی در آنجا پرورش داد که همگی مدیون روح مولانا و فرهنگ قدیم خراسان بزرگ‌اند.
 
عمرانی ادامه داد: در حقیقت مولانا منتقل کننده فرهنگ ایرانی به امپراتور عثمانی آن روزگار بوده است. امروز نباید این خطا به ذهن متبادر شود که مولانا متعلق به کشور ترکیه است. بلکه برعکس مولانا متعلق به خاستگاه ایران و اسلام است و متعلق به همه مردم جهان.
 
شاعر مجموعه شعر «گزیده ادبیات معاصر»(انتشارات نیستان) افزود: اصولاً نوابغ و نوادر چنین‌اند که پس از مرگشان مدعی زیاد پیدا می‌کنند، همان‌گونه که در زمان حیاتشان مریدان زیادی داشته‌اند و این مریدان بودند که زبان آن‌ها را می‌فهمیدند. نمی‌خواهم به موضوع گسترش زبان بپردازم. تنها به این نکته اشاره می‌کنم که زبان امری گستردنی است. یعنی مانند سفره‌ای است که غذاهای گوناگون بر آن چیده شده است. این چیدمان را نباید از یاد برد زیرا زبان فارسی یک زبان ترکیبی است و مولانا بیش از هر شاعر سخنور دیگری از طعم و مزه کلمات ایرانی و اصطلاحات اسلامی و آموزه‌های اخلاقی و هیجان‌های عرفانی استفاده کرده است.
 
این شاعر و استاد دانشگاه توضیح داد: در حقیقت عرفان مولانا عرفان هیجان و سماع است که تفاوت این عارف شوریده را با دیگر طریقت‌های صوفیه به خوبی می‌نمایاند. مولوی در سال 604 هجری در شهر بلخ و در خراسان بزرگ به دنیا آمد. پدرش بهاءالدین نام داشت و واعظی خوش‌نام بود که ارادتی تمام به صوفیه داشت. کتاب «معارف بهاء ولد» که به همت مرحوم استاد فروزانفر به چاپ رسیده است مشهود است که مرید پروری از شیوه‌های رایج آن عصر بود و مولوی نیز راه و رسم پدر را تا پیش از دیدار شمس تبریزی ادامه داد. یعنی این‌که مرید زیاد داشت و به افاضه مشغول بود.
 
 غلامحسین عمرانی متولد 1332 و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی است.
 
«باران‌های موسمی»(1358)، «جگن در باتلاق»(1360)، «غزل، خاک، خاطره»(1369)، «دلتنگی‌های غروب»(1372)، «حرف دلم شبیه غزل‌های حافظ است»(1388)، «صلت کدام قصیده‌ای ای غزل»(1372)، «گزیده ادبیات معاصر»(شماره 16)، «به روایت ققنوس»(1390) و «خیابان غزل» عنوان مجموعه‌های منتشر شده این شاعرند.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها