
نگاهی به کتاب «خواب آشفته نفت»/قراردادنامچه دارسی که دستمایه کوس ِلمَنالمُلکی بریتانیا در خاورمیانه شد!
محمدعلی موحد در کتاب «خواب آشفته نفت از قرارداد دارسی تا سقوط رضاشاه» درباره رابطه نفت و بریتانیا در خاورمیانه مینویسد: «جنگ جهانی تازه به پایان رسیده بود و انگلیس فاتحانه در خاورمیانه کوس لِمَن المُلکی میزد. عراق، فلسطین، مصر و سودان زیر مهمیز بریتانیا افتاده بود. نگین هندوستان هنوز بر انگشت امپراتوری میدرخشید. بریتانیا میبایست پایگاههای جدید خود را در پهنه قلمروی که آفتاب هرگز در آن غروب نمیکرد، مشخص گرداند.»
کلید گنج روانی که شاه قجر به دارسی بخشید!
این کتاب از 20 فصل تشکیل شده که عناوین برخی از این فصلها عبارتند از «روایت از روزگاران کهن»، «نخستین میدان نفتی خاورمیانه»، «اختلافهای اولیه و زمزمه تغییر قرارداد دارسی»، «قرارداد 1919 و ارتباط آن با نفت»، «آرمیتاژ اسمیت و توافقهای او»، «از وثوق الدوله تا کودتا(1)»، «از وثوقالدوله تا کودتا(2)»، «کودتا»، «از سیدضیاء تا نخستوزیری رضاخان»، «از نخستوزیری تا فرماندهی کل قوا» و «از فرماندهی کل قوا تا اریکه سلطنت»
«نفت شمال ایران»، «در باغ سبز(1)»، «درباغ سبز(2)»، «دنباله ماجرا تا الغای قرارداد دارسی»، «کشانیده شدن اختلاف به جامعه ملل»، «تاملی دیگر در پیامدهای الغای قرارداد»، «و شد آنچه شد»، «چراغ آخر»، «دریغ از راه دور و رنج بسیار» به همراه «پیوستهای سهگانه کتاب»، «یادداشتها»، «شناسنامه رجال»، «روزشمار رویدادهای مهم»، «فهرستنامها» و «نمایه» سایر سرفصلهای این کتاب را شامل میشود.
در دیباچه کتاب با اشاره به قرارداد دارسی میخوانیم: «آن روز که مظفرالدین شاه امضای خود را پای قرارداد نامچهای نهاد که امتیاز بهرهبرداری از نفت سرتاسر ایران (به استثنای پنج ایالت شمالی هم مرز با روسیه) به آن استرالیایی انگلیسیتبار، ویلیام ناکس دارسی، اعطا کرد، نه او میدانست چه میکند و نه آن ماجراجوی گمنام میدانست که کلید چه گنج روانی را به دست آورده است.» (ص 27)
نفت؛ اهرم سیطره بریتانیا در فراخنای گیتی
در فصل نخست با عنوان «روایت از روزگاران کهن» این عناوین آمده است: «روایت گذشتهای دورتر»، «روایتهایی از روزگاری نزدیکتر»، «پیشگامان آمریکایی»، «یک نکته و یک سوال»، «امتیازهای ناکام»، «ماجراجویی به نام دارسی»، «گزارشهای باستان شناسان فرانسوی»، «طرحریزی یک امتیاز»، «دور از چشم روسها»، «خطوط اصلی امتیازنامهها»، «چشمانداز آغاز قرن بیستم»، «شرکت نفت برمه»، «دریاداری بریتانیا»، «سندیکای امتیازات»، «قراردادی با خانهای بختیاری»، «مشروطه و قرارداد تقسیم ایران»، «یک دهه پرحوادث»، «نامه طباطبایی به مظفرالدین شاه» و «نامه ناصرالملک به طباطبایی»
نویسنده درباره تاثیر نفت در زندگی انسان آورده است: «نفت به قول شلزینگر اهرم تسلط بر جهان شد؛ موانع و محدودیتهای طبیعی بیشمار از جلوی پای قدرتطلبان برداشت و جباران عالم را قادر ساخت که سیطره خود را در فراخنای گیتی بگسترانند و عرصه هستی را یکسره به ناوردگاه هولناک زر و زور مبدل گردانند و نفت سرعت و تحرک انسان را چندین برابر شدت بخشید و او را گرفتار سرسام لاعلاج سرعت کرد.» (ص 51)
«نخستین میدان نفتی خاورمیانه» عنوان فصل دوم کتاب است که به موضوعهایی مانند «فوران نفت»، «شرکت نفت ایران و انگلیس»، «نقشه ایجاد پالایشگاه»، «قول و قرار با خزعل»، «چرچیل و دریاداری انگلیس»، «کمپانی و کنترل دولت انگلیس»، «نفت ایران و جنگ جهانی اول»، «اعتراض یک روحانی مبارز»، «اعتراض روسیه» و «مباحثه در مجلس عوام بریتانیا» پرداخته است.
در این فصل درباره نفوذ تدریجی و رخنه انگلیسیها در منابع نفت جنوب ایران و شرایط کشور میخوانیم: «گرفتاریهای داخلی ایران البته مجال نمیداد که در آن اوان کسی از نفت جنوب یاد کند. تهران سخت به خود مشغول بود و عملیات شرکت در جنوب ادامه داشت تا آخر سال 1908.م (12869) چاه سوم مسجد سلیمان هم به نفت رسید. ماموران دولتی بریتانیا حساسیت زیاد به اوضاع ایران پیدا کرده بودند. موقعیت جدید البته موجب افزایش نفوذ بریتانیا در محل بود. دولتمردان بریتانیا نگران تهدیدی بودند که ممکن بود از ناحیه دولتهای دیگر متوجه علائق نفتی در ایران شود.» (ص 70)
گفته سعدی از ترجیح شلغم پخته بر نقره خام در رویکرد نفتی بریتانیا در ایران
فصل سوم «اختلافهای اولیه و زمزمه تغییر قرارداد دارسی» نام گرفته و شامل مباحثی نظیر «نخستین اختلاف»، «دومین اختلاف»، «بهانهجویی برای تغییر قرارداد»، «یک پیشنهاد ظاهر فریب»، «چگونه نقشه کمپانی ناکام ماند»، «کل درآمد نفت تا 1931» و «ارقامی برای سنجش» است.
نویسنده در این مطلب نگاهی گذرا و با کنایه به پیشنهادی نفتی نماینده کمپانی بریتانیا در ایران دارد و مینویسد: «گرینوی بر آن بود که اینک که دولت ایران در منتهای ضعف و زبونی و فقر تنگدستی مثل آن فقیر سوخته در بیابان گیر کرده سعدی ست که شلغم پخته را بر نقره خام ترجیح مینهد. گرینوی پیشنهادی را که برای تسلیم به دولت ایران تهیه کرده بود به تصویب هیات مدیره کمپانی نیز رسانیده بود. خلاصه پیشنهاد آن بود که درآمد ایران به جای محاسبه بر اساس شانزده درصد منافع، بر اساس حق الامتیاز مقطوع از قرار تنی دو شیلینگ محاسبه شود.» (ص 82)
«قرارداد 1919 و ارتباط آن با نفت» عنوان فصل چهارم کتاب را تشکیل میدهد و برخی موضوعات زیر در آن مورد بررسی قرار گرفته است «زمینه تاریخی قرارداد»، «اندیشه تقسیم ایران»، «تجدید نظر در قرارداد»، «انقلاب در روسیه»، «الغای قرارداد از سوی سران انقلاب شوروی»، «کمیته ایران»، «کرزن و سفر او به خلیج فارس»، «ایران در اشغال نظامی»، «طراحان قرارداد 1919»، «رشوه به شاه و وزراء»، «رونمایی قرارداد» و «تقلا برای توجیه قرارداد»
برخی دیگر از موضوعهای این فصل عبارتند از «قرارداد و کنفرانس صلح پاریس»، «تجدیدنظر در مواضع ایران»، «مخالفان خارجی قرارداد»، «روزنامه رعد در معارضه با آمریکا»، «موضعگیریهای صریح امریکا»، «نفت، انگیزه اصلی مخالفتهای آمریکا»، «نامه کاکس»، «سخنرانی کرزن»، «سرگردانی فیروز»، «کوشش برای راضی کردن آمریکا»، «تفسیر قرارداد»، «احمدشاه و قرارداد»، «وعدههای سرخرمن»، «سراب فریب»، «حجتتراشی وثوقالدوله»، «استقبال از احمدشاه» و «استعفای وثوقالدوله را قبول فرمودیم»
افشاگری محقق آمریکایی در کتاب معتبر «خارومیانه، نفت و قدرتهای بزرگ»
فردی که کمتر به نقش وی در جریان قراردادهای نفتی ایران و بریتانیا به آن پرداخته شده، آرمیثاژ اسمیت است که نویسنده درباره این فرد به ویژه در اصل قرارداد وثوقالدوله آورده است: «در بحثهای مربوط به الغای قرارداد دارسی و ملی شدن نفت که بعدها پیش آمد همواره از قرارداد آرمیثاژ اسمیت یاد میشد، اما این که اصل قرارداد وثوقالدوله هم به نفت ارتباط داشت و اصرار بریتانیا در طرحریزی و تحمیل آن قرارداد از نگرانیهای آن دولت برای حفظ منافع نفتی خود آب میخورد در آن بحثها مغفول مانده و کسی به آن اشاره نکرده بود. تا آنجا که ما به یاد داریم این مباحث را نخست شواداران، محقق آمریکایی در کتاب معتبر خود «خارومیانه، نفت و قدرتهای بزرگ» افشا کرده است.» (ص 88)
عنوان فصل پنجم «آرمیتاژ اسمیت و توافقهای او» است که به «استخدام مشاور»، «حسابسازیهای کمپانی»، «اختیارنامه آرمیتاژ اسمیت»، «موافقتنامه آرمیتاژ اسمیت»، «مشکل موافقتنامه»، «اشکالات اختیارنامه آرمیتاژ اسمیت»، «زمینهسازی برای امضای موافقتنامه»، «چندنکته مهم»، «آخرین نسخه» و «آرمیتاژ اسمیت از نظر بهار و مصدق» میپردازد.
موحد درباره مستشاری که دولت انگلیس برای سرو سامان دادن به امور مالی و قشون ایران توصیه کرده بود، به نقل از نصرتالدوله فیروز چنین میگوید: «شخصی را برای مستشار مالیه معرفی میکنند و مجددا به ملاقات بنده آمده وخود مستعد قبول خدمت است، اسمش را آرمیتاژ اسمیت اظهار کرد. مقامات اداری او عالی و مقام اخیر او ریاست اداره مهم وزارت مالیه بوده است و ماموریتهای مهم نیز داشتند که آخری آن عضویت کمیسیون مالیه مامور کنفرانس پاریس بوده و در شش ماه اخیر خودش ریاست کمیسیون را داشته است. چهل و چهار سال دارد. خیلی باهوش و خوش فکر به نظر میآید.» (ص 135)
کوس رسوایی؛ رشوهای که نصرتالدوله فیروز از بریتانیا گرفت!
فصل ششم «از وثوق الدوله تا کودتا(1)» را مورد بررسی قرار داده و مباحثی همچون «جمعبندی اوضاع در آستانه کودتا»، «انقلاب روسیه و درهم ریختن حسابها»، «مشکل قزاقها»، «سرنوشت قرارداد»، «عاملی به نام ناسیونالیسم»، «معمای استاروسلسکی»، «پراکندن قزاقها»، «بخش نظامی قرارداد» و «مشیرالدوله و نرمن» مورد توجه نویسنده قرار گرفته است.
سرپرسی کاکس، وزیرمختار بریتانیا در تهران در گزارشی که به لندن نوشته، درباره استاروسلسکی، رئیس دیویزیون قزاق مینویسد: «استاروسلسکی به عنوان یک شهروند خوب و میهنپرست روسی کاملا مراقب است که هم موقعیت خود و هم وضع کنونی لشکر قزاق ایران را، تا روزی که روسیه از حالت ضعف کنونی به درآید و قدرت و عظمت سابقش را احراز کند، از دست ندهد.» (ص 160)
«از وثوقالدوله تا کودتا(2)» در فصل هفتم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و عناوین این فصل عبارتند از «چرا مشیرالدوله»، «آنچه کرزن میخواست»، «نهضتهای گیلان و آذربایجان»، «از مشیرالدوله تا سپهدار»، «کوس رسوایی»، «گرایشهای ناهمگون»، «پیشنهاد تغییر پایتخت»، «پیشنهاد تشکیل کنفدراسیون و زمزمه تغییر سلطنت»، «ایلات قابل اعتماد نیستند» و «قهرمانان اسلام!»
در این فصل درباره پشت پرده قرارداد 1919 و نکات مهمی از عملکرد رجال سیاسی در بستن این قرارداد میخوانیم: «در چنین آشفته بازاری دست تصادف پرده راز مگوی قرارداد 1919 برگرفت و ماجرای پولی که به وثوقالدوله و نصرتالدوله و صارمالدوله پرداخت شده بود، در پی گفتوگویی در پارلمان انگلیس افشا شد(نوامبر 1920)، و گفته شد که آن پول جزئی از وام دو میلیون لیرهای بوده است که میبایست به موجب قرارداد پرداخت شود. بریتانیا میخواست رشوهای را که به آن سه وزیر پرداخته بود جزئی از وام به حساب بیاورد و آن بدین معنا بود که قرارداد نه تنها به امضاء رسیده بلکه عملا اجرا شده و رسمیت یافته است. سپهدار به مخالفت برخاست و گفت پولی به دولت نرسیده و اگر پرداختی بوده جنبه شخصی داشته است و انگلیس باید مطلب را روشن گرداند.» (ص 171)
کودتای 1299؛ رضاخان و سید در شطرنج سیاست
فصل هشتم «کودتا» پس از مقدمهچینیهای که در فصلهای قبلی صورت گرفت، رویداد کودتای 1299 در این فصل مورد توجه نویسنده قرار گرفته و در بررسی این رخداد به موضوعات زیر پرداخته است: «چرا به فکر کودتا افتادند؟»، «نومیدی از رجال ورشکسته و سخن از تغییر رژیم»، «نقشآفرینان کودتا»، «رضاخان از نگاه آیرونساید»، «سوابق نظامی رضاخان»، «سر ّخم می سلامت»، «طرح مشترک سیدضیاء و تیمورتاش»، «بدلعابیهای کرزن»، «مردی قویتر»، «کمیته آهن»، «دست و پا زدنهای بیحاصل»، «کودتاگران در تهران»، «گزارشهای ماجرا»، «کیست که نداند؟»، «نعلهای باژگونه»، «غریبگیهای سید»، «رضاخان و سید در شطرنج سیاست»، «در هوس قماری دیگر» و «داوری تاریخ درباره سید»
نویسنده درباره ارتباط برخی چهرههای سیاسی با سفارت انگلیس و برنامههای آنها برای اداره تهران با همکاری این سفارت مینویسد: «میدانیم که آشنایی آیرونساید با رضاخان در اوایل دسامبر 1920 صورت گرفت و در همان دین زمان بود که سیدضیاءالدین طباطبایی روزنامهنویس همراه عبدالحسین تیمورتاش معروف به سردار معظم خراسانی، که نمایندگی در مجلس چهارم را انتخاب کرده بود، به ملاقات نرمن، وزیرمختار بریتانیا رفتند و طرحی را که برای حفظ تهران از نیروهای بلشویکی تنظیم کرده بودند با او در میان گذاشتند.» (ص 190)
فصل نهم «از سیدضیاء تا نخستوزیری رضاخان» نام دارد که به چگونگی به قدرت رسیدن رضاخان را مدنظر قرار داده و آورده است: «با رفتن مجلس چهاردهم، پس از کمابیش شش سال، افتتاح شد و موتمنالملک رئیس مجلس بود، و حکیمالملک و سیدحسن مدرس نایبان وی بودند. این مجلس اعتبارنامه دادگر و سلطان محمدعامری را به جرم آنکه با سیدضیاء همکاری داشتند رد کرد، اما اعتبارنامه نصرتالدوله فیروز، که رکن قرارداد 1919 بود، پذیرفته شد.» (ص 202)
تعریف میرزاده عشقی از سردارسپه چه بود؟
«از نخستوزیری تا فرماندهی کل قوا» عنوان فصل دهم کتاب است که عناوین آن عبارتند از: «سرطان قدرت»، «رویای جمهوری»، «ترس علما از جمهوریت»، «شکستی که به پیروزی انجامید»، «دستهبندیهای مجلس پنجم»، «استفاده از دستافزار دیانت»، «رضاخان و دلبری از روحانیت»، «نشان از نجف»، «قاتل میرزاده عشقی»، «معجزه سقاخانه و اعلان حکومت نظامی»، «استیضاح مدرس از دولت سردارسپه».
«من این دولت را نمیشناسم»، «من رگ دیگران را میزنم»، «سیاست دوگانه بریتانیا»، «کوشش برای جلب اعتماد»، «حواس جمعی عجیب رضاخان»، «دشمن ایران دشمن اسلام است»، «مدرس و پیغام او به احمدشاه»، «تسلیم قطعی» و «فتحنامه خودنوشت رضاخان» سایر عناوین این فصل را دربرمیگیرد.
نگاه به کودتا و طرح جمهوریخواهی رضاخان در روزنامه میرزاده عشقی با تعابیر بسیار گزندهای به ترسیم شده و موحد نیز سراغ روایت وی رفته و آورده است: «مقالهها، شعرها و مخصوصا کاریکاتورهای بسیار گزنده و موهن شماره پایانی روزنامه میرزاده عشقی آتش غضب سردار سپه را شعلهور ساخت. گزارش تحلیلی بسیار دقیق مندرجات این شماره روزنامه را در فصل پنجم کتاب میرزاده عشقی (اثری درخشان و تراز اول از محمد قائد) میتوان یافت: «علاوه بر هیکل بیچهره رضاخان در شنل معروفش، خری را که جمبولسوار آن است هم میتوان تمثیل رضاخان و هم با توجه به جای سر آن در وسط نقشه ایران کنایهای از کل مردم ایران گرفت. مضمون این شعر همان نظریه آشنای توطئه است. پس از شکست برنامههای قرارداد1919 و سیدضیاء، انگلیسیها رضاخان را پالان زدهاند تا سوار بر او، و با نعل وارونه به اسم نجات ایران، وارد میدان شوند و ملت را زیر اخیه بکشند و چپو کنند.» (ص 234)
وجیهالملهها؛ واسطه رسیدن رضاخان به تاج ملوکانه
فصل یازدهم «از فرماندهی کل قوا تا اریکه سلطنت» نام دارد که برخی عناوین مطرح شده در آن عبارتند از «تحلیل اوضاع ایران از نظر بریتانیا»، «در جبهه داخلی»، «کنکاش با وجیه الملهها»، «روایت بهبودی»، «مقایسه روایت بهبودی با روایت دولتآبادی»، «مرا انگلیسیها آوردند»، «روایت دکتر مصدق»، «اختلاف روایتهای دولتآبادی و مصدق» و «دنباله گزارش دولتآبادی»
سایر عنوانهای این فصل شامل مطالب زیر است: «دنباله گزارش دکتر مصدق»، «رایزنیهای رضاخان با مدرس»، «روایت بهار از روابط محرمانه مدرس و رضاخان»، «لایحه نظام اجباری و کنکاش با مدرس»، «بلوای تهران»، «تصمیم مجلس»، «برنامه حکومت موقت رضاخان»، «واکنش احمدشاه» و «تاجگذاری ذات ملوکانه»
رضاخان پس از شکست در طرح جمهوریخواهی درصدد است تا با ارتباط موثر با برخی چهرههای مطرح سراغ مرحله بعدی اهداف خود برود. موحد درباره برخی اقدامهای وی مینویسد: «تقیزاده نوشته است که سردار سپه به این فکر افتاده بود که با «اشخاص خوشنام» همکاری بکند. منظور او از اشخاص خوشنام البته وجیهالملههایی بودند که به مردمگرایی، صداقت و آزادیخواهی و تجددطلبی اشتهار داشتند.» (ص 262)
امتیازی به نام خوشتاریا؛ نامی از اهالی گرجستان
فصل دوازدهم عنوان آن «نفت شمال ایران» است که برخی موضوعهای گنجانده شده در آن عبارتند از «من خوشتاریای کمپانی»، «انتقال امتیاز به کمپانی نفت جنوب»، «علاقه آمریکاییها»، «مناقشه درباره اعتبار امتیاز»، «پول در آمریکاست»، «تقلاهای علاء در واشنگتن»، «بریتانیا راه نمیدهد» و «بریتانیا به قوام اعتماد ندارد»
عنوانهای دیگر این فصل به موارد زیر اختصاص دارد: «سقوط دولت قوام»، «ائتلاف انگلیس و آمریکا»، «کارنامه دولت قوام»، «قرارداد سینکلر»، «معجزنمایی سقاخانه»، «از پشت صحنه ماجرای سقاخانه»، «گزارشی از خود ایمبری»، «اسناد رسمی ایران»، «نفت باکو و تاثیر آن در سرنوشت ایران»، «جمهوری سوسیالیستی گیلان»، «قرارداد امیرانین» و «نفت خوریان»
نویسنده درباره امتیاز خوشتاریا آورده است: «امتیاز نفت مناطق کجور، تنکابن و کلارستاق مازندران که آنها را «محال ثلاثه» میخواندند. در سال 1313.ق (1896) به محمدولیخان خلعتبری(سپهسالار اعظم) داده شده بود. در سال 1334ق (1916)، که سپهسالار به نخستوزیری رسید، آن امتیاز را به خوشتاریا نامی از اهالی گرجستان واگذار کرد.» (ص 291)
قرائت گرینوی ریاست کمپانی نفت از قرارداد دارسی و مظفرالدین شاه
فصل سیزدهم با عنوان «در باغ سبز(1)» این فصلها گنجانده شده است: «فکر تجدید نظام در قرارداد دارسی»، «دانه و دام»، «سه رشته مذاکره»، «زمینهسازیهای کدمن»، «زمزمهها در گوش شاه»، «روایت مورخان کمپانی»، «متن این پیشنهاد کجاست»، «هر کسی از ظن خود شد یار من»، «همه در زیر یک چتر پیمان کلی»، «مشارکت در بخش داخلی»، «مشارکت فراگیرتر»، «پیشنهاد در کمیته محرمانه لندن»، «تناور درخت بیست و هفت ساله» و «تبلیغات بر ضد قرارداد دارسی»
گرینوی ریاست کمپانی نفت در اشاره به برخی اختلافنظرها با دولت ایران در یادداشتی به مورخ 7 نوامبر 1917 برای هیات مدیره کمپانی مینویسد: «دولت ایران آنگاه که امتیازنامه را امضاء کرد، اصلا تصوری از این همه توسعه کار کمپانی نداشت. بنابراین مشارکت ایران در شانزده درصد منافع که امتیازنامه پیشبینی کرده است مناسبتی با موضوع ندارد و باید عوض شود. فردا ممکن است دولت ایران بخواهد از بهای نفتی که دریاداری بریتانیا فروخته میشود سر دربیاورد.» (ص 324)
«در باغ سبز(2)» عنوان فصل چهاردهم است که به عناوینی مانند «خواب و خیال مشارکت»، «نقابی برای تجدیدنظر در قرارداد»، «نامه تیمورتاش»، «نامه تیمورتاش به فیض»، «دو نامه از کدمن به تیمورتاش»، «پاسخ تیمورتاش به کدمن»، «تاملی در مضمون نامهها»، «تمدیدمدت امتیاز» و «پیریزی کارتل بینالمللی نفت» پرداخته است.
«قرارداد آکناکاری»، «قرارداد خط قرمز»، «مشورتها در جانب ایران»، «هشدارها و بیدارباشها»، «اعتصاب در آبادان»، «دردسرهای دیگر»، «مذاکرات در تهران»، «خواستهای ایران»، «شرایط نهایی تیمورتاش»، «روایت فرییر» و «تحریکات و واکنشها» سایر عنوانهای این فصل را تشکیل میدهد.
قراردادالحاقی 1933؛ طعم مشارکت عملی و بالفعل نفت ایران!
به نظر موحد برخی رجال مطرح در دربار رضاشاه در تلاشند که در قراردادهای نفتی ایران و بریتانیا نقش بیشتری کسب کنند. درباره تکاپوی رجال دربار پهلوی نخست میخوانیم: «تیمورتاش بر آن بود که قرارداد دارسی باید به فراموشی سپرده شود و قراردادی به جای آن بنشیند که بتواند دولت ایران را بیشتر و عمیقانهتر با این بزرگترین صنعت کشور دمساز گرداند و پیوند مستحکمی در آن میان پدید آید. ایران باید سهمی در عملیات داشته باشد تا مزه مشارکت را عملا و بالفعل دریابد و احساس کند نقشی مهم و حیاتی در توسعه و پیشرفت کشور بر عهده دارد.» (ص 341)
فصل پانزدهم «دنباله ماجرا تا الغای قرارداد دارسی» نامیده شده و شامل مطالب زیر است: «ترمیم و تقویت کابینه»، «بازداشت نصرتالدوله»، «روباه بازی وزیر مختار»، «اصل داستان چه بود»، «تمرکز بر مذکرات نفت»، «تابستان 1310»، «عقبگرد بزرگ»، «وضع نامناسب بازار»، «مذکرات لوزان 1310»، («روز از نو، روزی از نو»، «مذکرات در لندن و پاریس»، «خلاصه پیشنویس پاریس»، «در سراشیب سقوط)»، «تیمورتاش در تهران»، «طفره از مذاکره در تهران»، «تیمورتاش در بندر چمخاله»، «چون بد آید هر چه بد شود» و «بازار گرم شعارها»
روایت تاریخ از تلاش آشکار وزیر دربار پهلوی نخست در بستن قرارداد نفتی با شرایط جدید دارد و نویسنده با کندو کاو در اقدامات مینویسد: «تیمورتاش میگفت کمپانی با پولی که از ایران درمیآورد یک امپراتوری جهانی برای خود پی میافکند، اما ایران علاقهای به این چیزها ندارد. اوضاع و احوال فرق کرده و پیشنهادهای سابقی که او به کدمن داده بود میبایستی مرده تلقی شود. این حرفهایی بود که تیمورتاش در سه فقره ملاقات با جکس در تابستان 1310 به میان آورد.» (ص 381)
نطق پرکنایه علی دشتی به سهم ایران از قرارداد دارسی
«کشانیده شدن اختلاف به جامعه ملل» در فصل شانزدهم مورد بررسی قرار گرفته است که به این موضوعها پرداخته است: «بازگشت به مرداد 1310»، «تیمورتاش در تهران»، «تابستان پرماجرا»، «روایت هدایت از فسخ قرارداد»، «تفاوت روایت هدایت با روایت بیپی»، «روایت تقیزاده در مجلس»، «روایت تقیزاده در خاطرات او»، «اعلامیه الغای امتیازنامه»، «مخالفت کمیسرنفت با الغای امتیاز» و «ربودن اسلحه از دست حریف»
نگاه پر ریشخند و کنایه برخی رجال سیاسی حاضر در عصر رضاشاه به قرارداد دارسی و بیان انتقادهایی درباره سهم ناچیز ایران از این قرارداد، مورد نظر نویسنده قرار گرفته است، به طوری که با اشاره به نطق علی دشتی در مجلس مینویسد: «در چهار مرداد 1311 دشتی نویسنده شفق سرخ که نماینده مجلس هم بود ماجرا را به جلسه علنی مجلس کشانید و گفت مضحک است که صاحب نفت از درآمد یک ساله آن سیصدهزار لیره سهم میبرد و حال آنکه دولت انگلیس بیش از هشتصدهزار لیره فقط به عنوان مالیات دریافت میکند و افزود چه میشود ما از این چندصدهزار لیره هم صرف نظر کنیم زیرا عملا همان مبلغ به مصرف هزینههای حفظ امنیت مناطق عملیاتی کمپانی میرسد.» (صص 402 و 403)
گزینه نظامی در صورت تمدید نشدن قرارداد دارسی روی میز است!
«تاملی دیگر در پیامدهای الغای قرارداد» در فصل هفدهم گنجانده شده و برخی موضوعهای زیر را مدنظر قرار داده است، «پس زلزلهها»، «اختلافنظر کمپانی و دولت بریتانیا»، «منازعه میان دو دولت»، «مصاحبه کتبی فروغی»، «ابهام در موضع حقوقی ایران»، «مشورتها داور در پاریس و ژنو»، «وحشت رضاشاه»، «آتش در دامن تیمورتاش» و «تیمورتاش و روابط او با بریتانیا»
بعضی دیگر از عناوین مطرح شده در این فصل عبارتند از «نگرانی بریتانیا از عزل تیمورتاش»، «تکلیف توافقهای تیمورتاش»، «ایران خود را ملزم نمیداند»، «مساله تمدید مدت امتیاز»، «سابقه مذکرات تمدید»، «تیمورتاش و تقاضای خصوصی او»، «سرنوشت غمانگیز تیمورتاش»، «سوراخ کابینه»، «مقررات عمده قرارداد» و «محدودیتهای حقوقیم»
پس از نامه نماینده بریتانیا در کمپانی نفت ایران و بریتانیا، در پاسخ به فروغی نوشتهای با تهدید ضمنی نظامی آورده است: «فروغی در پاسخ یادداشت مورخ 29 نوامبر 1932 (10آذر 1311) بریتانیا نوشت که دولت ایران در الغای قرارداد دارسی از حقوق مشروع خود استفاده کرده و اگرچه آماده مذاکره برای تنظیم امتیازنامه جدیدی در جهت مصالح و منافع خود است، لیکن از بابت خساراتی که ممکن است بر اثر وضع موجود به کمپانی وارد شود مسئولیتی نمیپذیرد.» (ص 414)
تهدید کدمن خطاب به مذاکرهکنندگان ایرانی از اوامر ملوکانه رضاشاه
فصل هجدهم «و شد آنچه شد» به بررسی مطالب زیر «در راه ژنو»، «روایت انتظام»، «توصیه شورا برای مذاکره»، «مذکرات تهران»، «تزلزل و روحیه رضاشاه»، «مجلس نهم و لایحه بودجه»، «شگرد ستیزهجویانه کمپانی»، «ملاحظات آشتیجویانه شاه»، «شکست یا پیروزی؟»، «گزارش وزیرمختار بریتانیا»، «تقیزاده و آخرین روایت او» و «و روایتی از فاتح» پرداخته است.
درباره مقاومت رجال سیاسی که در مذاکرات نفت ایفای نقش میکردند، نویسنده با نگاهی به رفتارهای تهدیدآمیز وزیرمختار بریتانیا مینویسد: «گزارش رسمی وزیر مختار بریتانیا حکایت از آن دارد که مذاکره کنندگان ایرانی حتی پس از جلسهای که در حضور رضاشاه تشکیل شد و خطاب عتابآلود او را شنیدند همچنان به مقاومت ادامه میدادند و دست از آنچه وزیرمختار «اشکال تراشی» مینامد، برنمیداشتند چندان که مواجه با تهدید کدمن شدند که عواقب تمرد از اوامر ملوکانه را به آنها یادآور شد.» (ص 462)
خاطر مبارک آسوده باشد، وضعیت کارگران ایرانی شرکت نفت خوب است!
«چراغ آخر» عنوان فصل نوزدهم است که برخی مطالب عمده آن عبارتند از «توسعه عملیات»، «مدرسه فنی آبادان»، «توجه مجدد به نفت شمال»، «جنگ جهانی دوم»، «تضمین حداقل درآمد دولت»، «کابینه متین دفتری»، «پروازهای شناسایی بر فراز مناطق نفتی باکو» و «بازداشت نخستوزیر و تبعید دکتر مصدق»
سایر عنوانهای این فصل شامل مطالب زیر است: «خاطر مبارک آسوده باشد!»، «روایت متین دفتری»، «آیا طرح کودتایی در میان بود؟»، «اشغال ایران»، «استفعاء و تبعید رضاشاه»، «در گرماگرم جنگ»، «یک مقایسه و بس»، «دیکتاتورهای نفتی» و «شرایط زندگی کارکنان نفت»
نویسنده درباره رویکرد شرکت نفت ایران و بریتانیا درباره ساماندهی کارگران ایرانی در مقایسه با سایر کارکنان این شرکت آورده است: «کمپانی برای کارکنان خارجی خود منازلی ساخته بود و هر کدام از آنها به محض ورود به محل کار به فراخور رتبه خویش جایی برای سکونت داشت، اما کارکنان ایرانی مجبور بودند بخش مهمی از حقوق و دستمزد خود را به کرایه منزل تخصیص دهند. انبوه کارگران در حصیرآبادها و حلبیآبادها پیرامون تاسیاست شرکت سر میکردند و تعداد کمی از آنها دستمزد و حقوق بیشتری دریافت میکردند، اجارهنشین خانههای محقری بودند که توسط کسبه محل ایجاد میشد.» (ص 487)
خاورمیانه؛ قلمروی که آفتاب هرگز در آن غروب نمیکرد
فصل بیستم «دریغ از راه دور و رنج بسیار» در چهار محور «جمعبندی و حاصل ماجرا»، «قرارداد تازه»، «حکایت ماجرا از زبان جکس» و «گزارش بانک جهانی» مورد واکاوی قرار گرفته است.
شرح وضعیت بریتانیا در خاورمیانه از نگاه موحد این گونه ترسیم شده است: «جنگ جهانی تازه به پایان رسیده بود و انگلیس فاتحانه در خاورمیانه کوس لِمَن المُلکی میزد. عراق، فلسطین، مصر و سودان زیر مهمیز بریتانیا افتاده بود. نگین هندوستان هنوز بر انگشت امپراتوری میدرخشید. بریتانیا میبایست پایگاههای جدید خود را در پهنه قلمروی که آفتاب هرگز در آن غروب نمیکرد، مشخص گرداند.» (ص 492)
پیوستهای سهگانه این کتاب که در صفحاتی پایانی گنجانده شده، عبارتند از پیوست یکم «نطق تقی زاده در جلسه هفتم بهمن1327 مجلس شورای ملی»، پیوست دوم «روایت سرجان کدمن از مذاکره با رضاشاه» و پیوست سوم «گزارش مفصل وزیرمختار بریتانیا»
همچنین کتاب دارای صفحاتی با عنوان یادداشتها، شناسنامه رجال، روزشمار و رویدادهای مهم، فهرست نامها و نمایه نیز است.
چاپ نخست کتاب «خواب آشفته نفت از قرارداد دارسی تا سقوط رضاشاه» تالیف محمدعلی موحد در 653 صفحه، شمارگان دو هزار و 200 نسخه و به بهای 45 هزار تومان روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما