پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۰
یادداشت‌های فواد روحانی منتشر شد/ افشای تلاش‌های اسدالله علم برای حفظ منافع نفتی انگلیس در یادداشت‌های فواد روحانی

کتاب «ناگفته‌هایی درباره سیاست نفتی ایران در دهه پس از ملی شدن و یادداشت‌های فواد روحانی» به بیان برخی جژئیات وضعیت نفت ایران پس از دولت مصدق در دهه 1340 با نقش محوری دبیرکل اوپک می‌پردازد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- کتاب «ناگفته‌هایی درباره سیاست نفتی ایران در دهه پس از ملی شدن و یادداشت‌های فواد روحانی» نخستین دبیر سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) با ویراستاری و پژوهشگری مشترک غلامرضا تاجبخش و فرح نجم‌آبادی به بررسی سیاست‌های نفتی ایران یک دهه پس از ملی شدن صنعت نفت با تکیه بر قرارداد کنسرسیوم می‌پردازد.

 فراز و نشیب نفت با تکیه بر یادداشت‌های دبیرکل ایرانی اوپک

این کتاب از 20 فصل و سه پیوست تشکیل شده که عنوان‌های برخی از این سرفصل‌ها عبارتند از: «ایجاد سازمان کشورهای صادرکننده نفت و شکل‌گیری آن»، «قطعنامه سه‌گانه اوپک»، «کشورها در تلاش اجرای قطعنامه‌ها و ایستادگی سرسختانه شرکت‌ها»، «ادامه تلاش کشورهای عضو اوپک»، «مذکرات فواد روحانی با شرکت‌های نفتی»، «مذاکره کنسرسیوم روحانی در نیویورک در آبان 1342»، «ارزیابی پیشنهاد کنسرسیوم» و «تبادل نظرشاه با وزیر نفت عربستان سعودی».
 
سایر عناوین فصل‌ها شامل موضوع‌های زیر است: «جلسه مشورتی بیروت در آذر 1342»، «مذکرات در پشت درهای بسته»، «ایران بر سر دو راهی»، «مذاکره رضا فلاح در لندن و نتایج آن»، «مواضع شرکت‌های نفتی و دولت‌های ذی‌نفع در آستانه کنفرانس ریاض»، «جلسه تکمیلی کنفرانس پنجم اوپک در ریاض»، «مذاکرات هیات سه نفری اوپک با شرکت‌ها»، «استعفای اسدالله علم و نخست‌وزیری حسنعلی منصور»، «جلسه مشورتی فروردین 1343 در ژنو»، «کنفرانس ششم اوپک در ژنو»، «گفت‌وگوهایی که به حذف قطعنامه33 از دستور مذکرات اوپک انجامید»، «مذکرات ایران و کنسرسیوم برای تنظیم قرارداد الحاقی».
 
در پشت جلد کتاب آمده است: «اوپک در سال 1960 میلادی تاسیس شد و فؤاد روحانی در دومین کنفرانس(فوریه 1961) به دبیرکلی آن برگزیده شد. یادداشت‌های او شامل مسائلی است که در فاصله چهارمین کنفرانس (خرداد 1341) و نشست مشورتی فروردین 1343 که هر دو در ژنو برگزار شد، اتفاق افتاد.»

سازمان اوپک؛ مقابله دسته‌جمعی با اقدام‌های خودسرانه شرکت‌های نفتی

ویراستار در مقدمه کتاب درباره چگونگی دستیابی به یادداشت‌های فؤاد روحانی می‌نویسد: «اوراق شخصی روحانی در اوایل سال 1385 یعنی نزدیک به سه سال پس از درگذشت آن زنده‌یاد در یک کارتن سنگین وزن در آمریکا به دستم رسید.» (ص 14)
 
فصل نخست «ایجاد سازمان کشورهای صادرکننده نفت وشکل‌گیری آن» نام دارد که به چگونگی شکل‌گیری سازمان نفتی اوپک اشاره می‌کند. در این بخش می‌خوانیم: «بنا به دعوت طلعت شیبانی، وزیر نفت عراق، در روز 14 سپتامبر 1960 (23 شهریور1339) نمایندگانی از طرف چهار کشور عمده صادر کننده نفت، عربستان سعودی، ونزوئلا، کویت و ایران به بغداد رفتند و همراه با نمایندگان عراق برای بررسی نحوه مقابله دسته‌جمعی با اقدام‌های خودسرانه شرکت‌های نفتی دست به کار شدند و بدین ترتیب سازمانی به نام «سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک)» موجودیت یافت.» (ص 39)

«قطعنامه‌های سه‌گانه اوپک» عنوان فصل دوم است که بخشی از صفحات این فصل به انتقاد از برخی سیاست‌های نفتی مصدق ارتباط دارد. در این باره آمده است: «ایرج امینی در کتاب «بر بال بحران» که درباره زندگی سیاسی پدرش دکتر علی امینی نگاشته نقل می‌کند که امینی در بازگشت دکتر محمد مصدق از سفر لاهه به دیدار او رفته و درباره مشکلات نفت و راه حل‌های ممکن تبادل نظر کرده بودند. امینی به دکتر مصدق توصیه کرده بود بهتر است سعی کند خودش مساله نفت را حل کند. چون، بنا به گفته امینی در همین مذاکره با دکتر مصدق، «جانشین شما در حالت ضعف نمی‌تواند نتیجه‌ای که شما می‌گیرید به دست آورد.» (ص 58)
 
پیام شاه به سفیر آمریکا؛ ایران دنبال ماجراجویی در نفت نیست!

فصل سوم با عنوان «کشورها در تلاش اجرای قطعنامه‌ها و ایستادگی سرسختانه شرکت‌ها» به اقدامات کشورهای عضو اوپک می‌پردازد و می‌نویسد: «پس از تاسیس اوپک، شرکت‌های بین‌المللی نفتی که منافع خود را در خطر می‌دیدند در همه کشورهای عضو اوپک دست به اقداماتی مبنی بر «صلاح اندیشی» اما توام با تطمیع و تهدید و ارعاب زدند تا آنها را از ادامه شرکت در اوپک منصرف کنند. این اقدامات به ویژه متوجه ایران بود چون از یک طرف ایران بعد از ملی شدن نفت بین کشورهای تولید کننده نفت اهمیت خاصی داشت و از طرف دیگر دبیر کل اوپک ایرانی بود.» (ص 66)
 
فصل چهارم با عنوان «ادامه تلاش کشورهای عضو اوپک» در مقابل اقدام‌های کشورهای صادر کننده نفت با اشاره به حضور دیپلمات‌های آمریکایی آورده است: «سفیر ایالات متحده آمریکا در تهران، جولیوس هولمز، در گزارش 7 فوریه 1963(18بهمن 1341) به واشنگتن، از مذاکره‌ای پرده برمی‌دارد که شاه ایران در 4 فوریه 1963 (18 بهمن 1341) با او داشته و خطوط اصلی سیاست ایران در اوپک را به طور شفاف برای او تشریح کرده است. هولمز در این تلگراف می‌نویسد: «شاه می‌خواست مرا مطمئن سازد که ایران به دنبال ماجراجویی نیست، زیرا درس تلخ دوران مصدق را به خاطر دارد.» (ص 81)
 
«مذکرات فواد روحانی با شرکت‌های نفتی» در فصل پنجم تشریح شده، به طوری که در این رابطه می‌خوانیم: «شرکت‌های نفتی پس از حدود یک سال مقاومت در برابر خواسته‌های عضو اوپک برای گفت‌وگو درباره اجرای قطعنامه‌های اوپک به رغم کوشش‌هایی که با توسل به راه‌ها و ترفندهای مختلف برای منصرف ساختن کشورها به کار بردند، سرانجام راه دیگری جز این ندیدند که درباره انکار موجودیت اوپک و بی‌اعتبار دانستن مصوبات آن کوتاه بیایند.» (ص 99)
 
پیش‌بینی سفیر انگلیس از مذکرات نفتی

فصل ششم «مذاکره کنسرسیوم و روحانی در نیویورک در آبان 1342» نام گرفته و با اشاره به حضور پیدا و پنهان دیپلمات‌های انگلیسی آمده است: «سردنیس رایت که جزئیات مذاکره لندن و نیویورک را درتهران پی‌گیری می‌کرد به درستی پیش‌بینی کرده بود که مذکرات با بن‌بست مواجه خواهد شد. او شکی نداشت که گزارش پایان مذکرات روحانی به شاه و نخست‌وزیر منفی خواهد بود و یقینا عوارض نامطلوبی به بار خواهد آورد.» (ص 117)
 
«ارزیابی پیشنهاد کنسرسیوم» نام فصل هفتم کتاب است که اشاره به گرایش‌های انگلیس‌مابانه اسدالله علم دارد که در این زمان نخست‌وزیری پهلوی دوم را به عهده دارد. از زبان دبیرکل اوپک درباره نگرانی‌های علم از عملکرد اوپک می‌خوانیم: «روحانی درباره گزارش جریان مذکرات در دیدار با اسدالله علم نوشته است: «نتیجه مذکرات را به طور خلاصه برایش گفتم. گفت: خیلی نگران بودم که شما دیر به تهران برسید و می‌خواستم هم امروز تلگراف کنم که ژنو نمانید و بیایید چون سفیر انگلیس هر روز به من مراجعه می‌کند و می‌خواهیم بدانیم در کنفرانس ریاض چه بکنیم.» (ص 127)

فصل هشتم به «تبادل نظرشاه با وزیر نفت عربستان سعودی» اختصاص دارد که باز هم به حضور زیرکانه سفیر انگلیس در میان مذکرات نفتی اشاره می‌کند و می‌نویسد: «پیش از ورود یمانی به تهران، سردنیس رایت خبر سفر خود را به لندن گزارش کرده چنین نوشت: علم نخست‌وزیر از من خواسته بود امروز عصر به منزل او تلفن بزنم. منظور او از تماس با من این بود که می‌خواست از جریانات مطلع باشد و توجیه شود در مذکرات دیرهنگامی که قرار است امشب با شاه و روحانی داشته باشد و درباره خطوط اساسی مذاکره با یمانی تصمیم‌گیری کند، او چه باید بگوید.» (ص 139)
 
زنگ خبر اوپک برای شرکت‌های نفتی به صدا درآمد

فصل نهم با عنوان «جلسه مشورتی بیروت در آذر 1342» به رویکرد اوپک و اخطار به شرکت‌های نفتی پرداخته است. در این بخش می‌خوانیم: «بلافاصله پس از پایان گرفتن جلسه مشورتی اوپک در بیروت، مصوبات آن سریعا در صدر مهم‌ترین اخباری خبر برگزاری‌ها عمده جهان قرار گرفت و زنگ خطر را در محافل نفتی جهان به صدا درآورد. دبیرکل اوپک پیام صریح و روشنی از جانب همه کشورها عضو برای شرکت‌های نفتی فرستاده بود. پیشنهاد شرکت‌ها مردود شده و او دیگر مجاز نیست با شرکت‌ها مذاکره کند.» (ص 155)
 
«مذکرات در پشت درهای بسته» در فصل دهم مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. در این باره می‌خوانیم: «شاه با اسدالله علم هم عقیده نبود و به ماندن در سازمان اوپک و ادامه رهبری ایران در این سازمان دلبستگی داشت. نخست‌وزیر امید چندانی نداشت بتواند شاه را به آسانی به قبول راه حل مورد نظرش که در واقع مقدمه‌ای برای اخلال در روابط با کشورهای عربی عضو اوپک و گسستن از آنها تلقی می‌شد، آماده سازد.» (ص 168)
 
فصل یازدهم «ایران بر سر دو راهی» نام دارد که با اشاره به یاداشت‌های منوچهر فرمانفرماییان آمده است: «کنفرانس ریاض که برای دوشنبه 2/10/42 پیش‌بینی شده بود، نزدیک می‌شد چندان که جراید به آن اشاره کردند در این کنفرانس قرار بود که دولت‌های صادرکننده نفت اقدام جدی موثری برای گرفتن حقوقی که اوپک به آن نرسیده بود کرده و یک طرفه اقدام برعلیه شرکت‌های نفتی بکنند.» (ص 180)

گریه وطاری از سازش پنهانی ایران و عربستان با شرکت‌های نفتی

«مذاکره رضا فلاح در لندن و نتایج آن» عنوان فصل دوازدهم کتاب است که به برخی فعالیت‌های رضا فلاح درباره مذاکرات نفتی با لندن اشاره می‌کند و می‌نویسد: «اظهارات رضا فلاح پس از شرکت در جلسه اعضای کنسرسیوم در لندن به این قرار تشریح شده است: «گرچه شاه علاقه‌مند به عضویت در اوپک نیست اما خروج از اوپک برای او مقدور نیست، زیرا نگران است که اعراب او را متهم کنند که آلت دست امپریالیست‌ها شده است.» (ص 192)
 
عنوان فصل سیزدهم «مواضع شرکت‌های نفتی و دولت‌های ذی‌نفع در آستانه کنفرنس ریاض» است که به نقش اوپک در تهدید امتیازهای نفتی در خاورمیانه پرداخته و آورده است: «شرکت‌های نفتی دولت‌های انگلستان و آمریکا در روزهای پایانی سال 1963 آشکارا نگران تصمیماتی بودند که در جلسه تکمیلی کنفرانس پنجم اوپک در ریاض علیه شرکت‌ها گرفته شود. وزارتخانه‌های امور خارجه آمریکا و انگلیس برای مقابله احتمالی با این (وضع وخیم و خطرناک) و اقداماتی که در صورت ضرورت باید به‌طور مشترک انجام گیرد، به‌طور مرتب تبادل نظر می‌کردند.» (ص 203)

فصل چهاردهم با عنوان «جلسه تکمیلی کنفرانس پنجم اوپک در ریاض» است و در آن دیدار بین وطاری و روحانی پیش از جلسه تکمیلی چنین توصیف شده است: «برخورد بسیار تاثرانگیزی داشتیم. او بعد از آن‌که با آغوش باز پیش آمد، من لازم دیدم او را بی‌درنگ از نظر دولت ایران مطلع کنم و گفتم ما ماموریت داریم نسبت به پیشنهاد شرکت‌ها اظهار موافقت بکنیم. ایشان گفتند پس آن پیام شاه که در بیروت به ما ابلاغ کردید چه بود؟ و به شکل تعجب‌آوری به گریه افتاد و گفت نمی‌دانم چه‌طوری این مطلب را به دولتم اطلاع دهم.» (ص 217)
 
رفت و آمدهای موشکانه رضا فلاح به لندن

«مذاکرات هیات سه نفری اوپک با شرکت‌ها» در فصل پانزدهم این کتاب گنجانده شده و به رفت و آمدهای رضا فلاح اشاره دارد. درباره ماموریت فلاح در لندن می‌خوانیم: «روحانی در یادداشت 15 اسفند 1342 (5مارس) به نقل از برادرش مسعود[روحانی] که در همان ایام از تهران به ژنو آمده بود، به اختصار نوشته است: «فلاح روز 13 اسفند برای انجام ماموریت محرمانه‌ای از جانب شاه به لندن و آمریکا رفته و شایع است سفر او احتمالا مربوط به کار اوپک است. بررسی اسناد بریتانیا صحت شایعه مزبور را مورد تائید قرار می‌دهد.» (ص 228)
 
فصل شانزدهم «استفعای اسدالله علم و نخست وزیری حسنعلی منصور» نام دارد و در اینجا روحانی در برخی یادداشت‌هایش با انتقاد از رویکرد نفتی علم می‌نویسد: «پس از استعفای اسدالله علم از سمت نخست‌وزیری و بر روی کار آمدن حسنعلی منصور و قرار گرفتن امیرعباس هویدا به عنوان وزیر دارایی در کابینه، «بی‌اعتنایی آشکار علم در دوران نخست‌وزیریش به سازمان اوپک و فعالیت‌های دبیرکل آن (در شرایطی که او از پشتیبانی همه کشورهای عضو بهره‌مند بود.) روحانی را به ویژه در چهار ماه تمدید ماموریت دچار بلاتکلیفی و آزردگی خاطر کرده بود.» (ص 237)
 
عنوان فصل هفدهم «جلسه مشورتی فروردین 1343 در ژنو» است که در این فصل پس از رفتن علم و آمدن تیم منصور در صحنه سیاست، یادداشت‌های روحانی نیم نگاهی به رویکرد علم در عرصه نفت دارد. در این باره می‌خوانیم: «از خواندن یادداشت‌های فواد روحانی به خوبی استنباط می‌شود که چه روزهای سختی را در روزهای آخر خدمت در اوپک پشت سر گذاشته است. در حالی که هیچ یک از کشورهای عضو حاضر نبودند پیشنهادهای شرکت‌ها را بپذیرند، ایران تصمیم گرفته بود پیشنهاد را بپذیرد و از دبیرکل هم انتظار داشت کشورهای عربستان سعودی، کویت و قطر را به پیروی از نظریه ایران متقاعد سازد.» (ص 252)

خبر روزنامه الاهرام از تاسیس سازمان نفتی اعراب اواپک

«کنفرانس ششم اوپک در ژنو» نام فصل هجدهم است که در آن با اشاره به مقاله روزنامه الاهرام مصر می‌خوانیم: «حسنین هیکل سردبیر مقاله الاهرام چاپ قاهره در مقاله‌ای نوشت زمینه تشکیل یک سازمان نفتی اعراب اواپک فراهم شده تا در صورت خروج ایران از اوپک سازمان مزبور جانشنین آن شود.» (ص 267)
 
فصل نوزدهم به «گفت‌وگوهایی که به حذف قطعنامه 33 از دستور مذکرات اوپک انجامید» می‌پردازد که درباره مخالفت عراق و ونزوئلا در یکی از جلسه‌های اوپک آمده است: «در کنفرانس هفتم اوپک که از 23 تا 28 نوامبر 1964 (2تا 7 آذر 1343) در جاکارتا تشکیل شد، عراق، اندونزی و ونزوئلا مخالفت خود با پیشنهاد شرکت‌ها همچنان پافشاری می‌کردند و تنشی شدید در جلسه احساس می‌شد.» (ص 285)

عنوان فصل بیستم «مذکرات ایران و کنسرسیوم برای تنظیم قرارداد الحاقی» است که به ورود هویدا به عنوان وزیر دارایی اشاره می‌کند و می‌نویسد: «در شرفیابی روز بعد، 10 دی‌ماه(31 دسامبر)، هویدا، رضا فلاح و فرخ نجم‌آبادی را برای ادای توضیحات به همراه برد. جلسه نیم ساعت بعد از ظهر در کاخ شهری تشکیل شد. شاه با قیافه‌ای گرفته از هویدا نتیجه مذاکرات لندن را پرسش کرد. هویدا به تفصیل جریان مذکرات و نظرات هر دو طرف را که چند بار تکرار کرده بودند، به عرض رسانید.» (ص 299)

کتاب «ناگفته‌هایی درباره سیاست نفتی ایران در دهه پس از ملی شدن و یادداشت‌های فواد روحانی» با ویراستاری و پژوهشگری مشترک غلامرضا تاجبخش و فرح نجم‌آبادی در 520 صفحه، شمارگان یک‌هزار نسخه و بهای 36 هزار تومان از سوی نشر نی منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها