سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۸
فلسفه نيچه بهانه‌ای برای كوبيدن مدرنيته نيست/ برای منتقدان نمی نویسم/ چرا ترانه مهم است؟

امروز سه شنبه، پنجم اسفند 1393 روزنامه‌های جام‌جم، آرمان، فرهیختگان، شرق، ایران، اعتماد و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند. گفت‌وگو با امین فقیری، طارق علی، مصطفی ملکیان و حميدرضا محبوبي آراني از موضوعات خواندنی روزنامه‌های امروز است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- زینب کامرانی: امروز سه شنبه پنجم اسفند 1393 روزنامه‌های جام جم، آرمان، فرهیختگان، شرق، ایران، اعتماد و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند.

کتاب در روزنامه جام جم

برای منتقدان نمی نویسم

روزنامه جام جم در صفحه فرهنگ و هنر با امین فقیری، داستان نویس گفت و گو کرده  که می‌گوید: اگر کسی بخواهد به خاطر محتوای داستان بیمارستانهای من یا موضوعات مطرح شده در آن از من شکایت کند در دادگاهی منصفانه از خود دفاع می کنم. ضمن اینکه، من برای منتقدان نمی نویسم.



کتاب در روزنامه آرمان


چرا ترانه مهم است؟

روزنامه آرمان در صفحه آخر یادداشتی درباره ترانه منتشر کرده که در آن می خوانیم: چرا ترانه مهم است؟ سوال ساده و سختی‌ است توامان. ساده ترین پاسخش این است که ترانه محبوب است، و به همین دلیل؛ یعنی به دلیل دامنه مخاطبانی که می تواند داشته باشد، مهم است. می تواند تاثیرات اجتماعی فراوانی داشته باشد. خیلی از ترانه‌ها تحولات بزرگ و دامنه داری را در جامعه ایجاد کرده‌اند.
از منظر ارزش ادبی ترانه، باید در نظر داشت ترانه؛ شعر است! با این تفاوت که ابزار انتقال تفکر و احساس ـ یعنی زبان که تنها ابزار شاعر است- در ترانه تفاوت می‌کند؛ محاوره است، شکسته است؛ با زبان معیار فاصله دارد و به زبان توده نزدیک است. البته جا دارد موضوع بحث را از مقوله انبوه‌سازان موسوم به ترانه‌سرا جدا کنیم. ترانه‌سرایی، راه رفتن روی لبه پرتگاه است؛ پرتگاهی که اگر یک طرفش زبان معیار و منطق کلاسیک در قالب‌های کهن باشد، سمت دیگرش که اتفاقا کرور کرور تلفات هم داده و خواهد داد، افتادن به دام لمپنیسم است که با سطحی‌نگری و ابتذال فکری همراه می‌شود. به همین خاطر است که ترانه سرا هرگز نباید از ماهیت شاعرانگی غافل بماند. به عبارت دیگر محاوره بودن زبان در ترانه به هیچ وجه من الوجوه نشان از سخیف بودن و یا غیرجدی بودن ترانه در قیاس با سایر ژانرهایی که در شعر سراغ داریم نیست.
 
 
کتاب در روزنامه فرهیختگان


هگل و پدیدار شناسی روح

روزنامه فرهیختگان در صفحه اندیشه نقدی درباره کتاب «هگل و پدیدار شناسی روح» با ترجمه محمد مهدی اردبیلی و سید محمد جواد سیدی منتشر کرده که در آن آمده است: اردبیلی معتقد است داشتن رویکرد یا گرایش سیاسی– فکری در مواجهه با هگل فی نفسه نه تنها مورد انتقاد نیست، بلکه چه بسا قابل دفاع نیز هست. مگر شارح می تواند بدون رویکرد با گرایش پیشینی با یک اثر یا متفکر مواجه شود؟ اما مشکل اینجاست که برخی اوقات گرایش ها  و پیش فرض ها یمان چنان ذهن ما را در برمی گیرد که حتی نمی توانیم موضوع مورد نقدمان را به درستی ببینیم. نقد من نسبت به قرائت های چپ گرایانه و راست گرایانه نسبت به هگل در ایران از این جنس است.

 
نفرت
روزنامه فرهیختگان در صفحه ادب و هنر نقدی درباره کتاب «دیوار» علی رضا غلامی منتشر کرده که در آن نوشته شده است: دیوار غلامی شاید از فضای آثار سلین تاثیر گرفته باشد ولی این اثر به هیچ وجه سلین زده نیست؛ روایتی به شدت خود ویژه است. من در عالم واقع خیابانهای این اثر زیست کرده ام. صف مدرسه اش را تجربه کرده ام و در عین حال تجربه زیستی غریبی در این روایت به دست آوردم که نسبتی با آن تجربه واقعی دارد این متن جهان ساز است. جهان خودش را دارد آن هم چه جهانی:« از من می پرسد چه احساسی دارم؟ من کلاه کشی ام را توی دوتا دست هایم گرفته بودم و آن را فشار می دادم. گفتم: نفرت.


کتاب در روزنامه شرق

برخورد بنیاد گرایی ها: جنگ های صلیبی، جهاد ها و مدرنیته

روزنامه شرق در شماره امروز خود با طارق علی، روشنفکر چپگرای پاکستانی تبار گفت و گو کرده که می گوید: نخستین کتاب من «پاکستان: حاکمیت نظامیان یا قدرت مردم» نام دارد. نگارش این کتاب سه ماه به طول انجامید
او در ادامه افزود: من کتابی نوشتم تحت عنوان «برخورد بنیاد گرایی ها: جنگ های صلیبی، جهاد ها و مدرنیته» که در کشور شما ترجمه شده یا آن گونه که من می گویم «غارت» شد(اشاره طارق علی به نبود قانون «کپی رایت» در ایران، عدم اجازه ناشر از نویسنده اصلی کتاب و عدم پرداخت حق التألیف کتاب به اوست).



کتاب در روزنامه ایران

حقایقی که در کتاب «دو قرن سکوت» وجود دارد، قابل انکار نیست

روزنامه ایران در صفحه اندیشه با استاد مصطفی ملکیان گفت و گو کرده که در پاسخ به سوال «حال که سخن به دکتر زرین‌کوب رسید به نظرم بجا است تا تحلیل شما را در مورد برخی مباحثی که پیرامون آن مرحوم مطرح می‌شود، بدانیم. در مورد دکتر زرین‌کوب مباحث متعددی وجود دارد، از جمله می‌توان به کتاب «دو قرن سکوت» او اشاره‌کرد که به‌زعم بسیاری تحت‌تأثیر نوعی «پان‌ایرانیسم» نوشته شده‌بود، فارغ از اینکه تا چه‌اندازه این اظهار‌نظر درست یا غلط باشد، قضاوت شما در مورد این کتاب چیست؟» گفت:
با وجود تمامی اما و اگرهایی که پیرامون کتاب «دو قرن سکوت» مطرح شد و برخی گفتند نوشتن این اثر بیشتر تحت‌تأثیر احساسات بوده‌است باید بگویم او به هرصورت بعدها خودش عذرخواهی کرد. من هرگز ندیدم که او از «دو قرن سکوت» عدول کرده باشد. البته همیشه باید فشارها را در نظر گرفت، او در برابر این فشارها همواره روحیه مسالمت‌آمیز و آرامش‌طلبی داشت.
به‌طورکلی، معتقدم حتی اگر بپذیریم که زرین‌کوب در کتاب «دو قرن سکوت» عدول کرده ‌است باز هم اولاً حقایقی که در این کتاب وجود دارد، قابل انکار نیست. در وهله دوم، اتفاقاً از نشانه‌های حق‌طلبی و انصاف علمی است که اگر فردی در مقطعی از عمرش پی‌برد که گفته‌ای از او خطا بوده‌است آن را بپذیرد؛ چنانکه زرین‌کوب چنین کرد.
اما همه این موارد به کنار، کارنامه زرین‌کوب واقعاً کارنامه درخشانی است و بسیار متأسفم که می‌بینم آنچنان که باید به آثار او در این سال‌ها توجه نمی‌شود.


 
کتاب در روزنامه اعتماد


فلسفه نيچه بهانه‌اي براي كوبيدن مدرنيته نيست

روزنامه اعتماد در صفحه اندیشه با دكتر حميدرضا محبوبي آراني، محقق و پژوهشگر فلسفي نيچه گفت‌وگو کرده که کتاب «زايش و مرگ تراژدي؛ تفسيري بر زايش تراژدي از درون روح موسيقي» از آثار اوست.
او می گوید: من در مقدمه كتاب قبلي‌ام درباره نيچه، به اين نكته اشاره كردم كه يكي از بن‌مايه‌هاي اصلي مواجهه ما با غرب و دنياي مدرن، و به نظر من يكي از موانع بر سر فهم درست و كنار آمدن با آن، برداشتي است كه ما از فلسفه نيچه و مفهوم «نيهيليسم» در تفكر وي داشته و داريم. اين برداشت خاص ما سبب شده تا بسياري از فيلسوفان و انديشمندان ما با دستاويز قرار دادن نيهيليسم به عنوان يكي از اركان ذاتي تمدن غرب و صفت ذات مدرنيته، بهانه‌اي براي كوبيدن غرب و مدرنيته بيابند و به انواع ديگري از برداشت‌ها از جمله برداشت‌هاي افراطي پست‌مدرني خردستيزانه يا برداشت‌هاي وطني غرب‌ستيزانه پناه برند و در اين راه از نيچه توسل بجويند و مراد خود را طلب كنند. به عقيده من اما، نقد انديشمنداني مانند نيچه در وهله‌ اول نقدي است دروني و در پي درمان پاره‌‌اي از مشكلات مدرنيته و نه در پي برانداختن بسياري از ارزش‌هايي كه مدرنيته ره‌آورد داشته است. حتي اگر اين متفكران و فيلسوفان با اين ارزش‌ها درافتاده باشند، ارزش‌هايي كه بر شالوده‌ برخي از آنها بناي زندگي اجتماعي ما و ميثاق حقوق بشر استوار است، آنچه براي من جاي كنارنهادن دارد اين فلسفه‌هاست و من شخصا ترجيح مي‌دهم كار خويش را از اين ارزش‌ها بطلبم تا به برداشت‌هايي خاص از تفكر فيلسوفاني مانند نيچه دل بسپارم كه بنياد همه اين ارزش‌ها را ويران مي‌سازد. در كتاب نخستم سعي‌كرده‌ام نيهيليسم و راه چيرگي بر آن را از زوايايي ديگر، نسبت به آنچه در تفسير فلسفي ما از نيهيليسم و نيچه رايج بوده است، روشن سازم، زوايايي كه دست‌كم راه دستاويز قرار دادن انديشه نيچه در نقدهاي وطني از مدرنيته و فرهنگ غربي را تنگ مي‌سازند. در اين كتاب اخير كه مورد بحث اين گفت‌وگو است، نيز كوشش من از جمله نشان دادن اين بوده كه نيچه از دل چه فرهنگ و جامعه‌اي و با چه سوال‌ها و پرسش‌هايي تفكر فلسفي خود را آغاز نمود. بدون توجه به اين بستر فكري_اجتماعي_سياسي و پرسش‌هايي كه در چنين بستري براي نيچه طرح شده‌اند، هرگونه دركي از فلسفه نيچه كه در واقع حاكي از پاسخ‌هاي وي يا تفسير‌ها و چشم‌اندازهايي است كه در افق اين پرسش‌ها مي‌گشايد، ناقص و ناتمام خواهد ماند و اگرچه به عنوان يك درك و يك چشم‌انداز خود بي‌بهره از ارزش نخواهد بود، اما دست‌كم ارتباط استواري با شخص نيچه نخواهد داشت.

 
نيچه پس از نيچه   
روزنامه اعتماد در صفحه اندیشه یادداشتی درباره تاثير آرا و تفكرات نيچه بر انديشمندان پس از خود منتشر کرده که در آن بیان شده است: در فاصله‌ سال‌هاي ١٩١٤ (آغاز جنگ جهاني اول) و سال ١٩٣٣ (آغاز رايش هيتلري) نيچه به فيلسوفي پرخواننده و معروف تبديل مي‌شود. والتر بنيامين در سال ١٩١٤ متاثر از «در باب آينده موسسات آموزشي ما» مقاله «زندگي دانشجويان» را مي‌نويسد. در اين برهه زماني نويسندگاني از قبيل كارل سپتلر - خالق «ايماگو»، هرمان هسه - خالق «گرگ بيابان» و «سيدرتا»، گرهارد هوپتمان و هاينريش مان - نقاشان اكسپرسپونيست، نقد ارزش‌ها، نيست‌انگاري و نگاه منفي نيچه به ميانمايگي را در هنر خود مجسم و مصور مي‌كنند.   در آلمان، اسوالد اشپنگلر متاثر از نيچه، كتاب «هبوط مغرب‌زمين» را درباره هزاره‌هاي تاريخي و فرآيند انحطاط آنها مي‌نويسد. توين‌‌بي ‌متاثر از همين كتاب، «تاريخ تمدن»اش را مي‌نويسد. گئورگه - شاعر معروف آلماني - حال و هواي ديونيزوسي شعرهايش را مديون نيچه است. برترام - شاگرد گئورگه و دوست توماس مان - تحقيقاتي درباره نمادهاي آثار نيچه مي‌كند. اصلا جريان گسترده فلسفه اصالت حيات در آلمان با نمايندگاني چون لودويك كلاگس، فون فرمان كيزرلينگ و ويلهلم ديلتاي متاثر از حيات‌گرايي نيچه‌اند.



کتاب در روزنامه شاپرک

شاعر سورئاليست ها

روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان مطلبی درباره زندگي و آثار پل الوار منتشر کرده که در سال 1917 اولين دفتر شعر خود را به نام وظيفه و نگراني و يک سال بعد در 1918 دومين دفتر شعرش با عنوان اشعار براي صلح را به چاپ رسانيد.الوار پس از پايان جنگ، با آندره برتون، لوئي آراگون و فيليپ سوپو آشنا شد و با شرکت آنان بيانيه شعر سوررئاليستي فرانسه را امضا کرد و جنبش ادبي سورئاليسم را پايه گذاري کرد.
با مجموعه‌هاي جانوران و آدميزادگانشان و نيازهاي زندگي و نتايج روياها ، به عنوان يکي از شاعران نامدار سورئاليسم شناخته شد.در سال 1924 پس از جدايي از همسرش (گالا) که برايش ضربه روحي بسيار سختي به شمار مي‌رفت سفري را به دور دنيا آغاز کرد. هفت ماه گريز به کشورهاي محروم آسياي شرقي (اقيانوسيه، استراليا، هندوچين، سيلان، جزاير آنتيل، پاناما، مالزي، هند، زلاند نو)؛ سرانجام دوستانش او را در سنگاپور يافتند. در بازگشت آثاري را انتشار داد که همه از لحني هيجان‌انگيز و پرشور خبر مي‌داد.
از آن جمله مرگ از نمردن، چشمان پرثمر و مجموعه پايتخت اندوه 1926 که از شاهکارهاي الوار است. درباره اين کتاب منتقدان گفته‌اند: همين کتاب کافيست تا الوار نماينده شعر نو فرانسه باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط