شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۳
باران شاعرانه در جشنواره فیلم فجر/ بار دیگر شمس لنگرودی بر پرده سینما

با این که در حوزه اقتباس از آثار ادبی نشانه‌ها و رد اندکی میان فیلم‌های حاضر در جشنواره سی و سوم موجود است و همچنان فیلمسازان وطنی بر طبل مؤلف خود می‌کوبند، حضور شمس لنگرودی، شاعر پرآوازه معاصر در ردای یک بازیگر اتفاق مبارکی است که در فیلم «احتمال باران اسیدی» شاهدش هستیم. به هر روی هنوز فیلمسازان از موجودیت و ذخیره ادبی این مرز و بوم کمتر بهره برده و به نوعی هوای سینمای ایران نسبت به روی خوش نشان دادن به ادبیات و جامعه ادبی اسیدی است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ علی احسانی: «احتمال باران اسیدی» نخستین ساخته بلند «بهتاش صناعی‌ها» فیلمساز جوان ایرانی است. طلوع فیلم با حضور پیرمرد سحر خیز در سپیده دم شهرستان فومن برای تهیه نان روزانه است. فرایندی روزمره و تکراری که قهرمان فیلم «احتمال باران اسیدی» سال‌هاست با آن بخشی از زندگی رخوتناک خود را ورق می زند. شمس لنگرودی ردای کارمند بازنشسته دخانیات را در این فیلم به تن کرده است. او طعم گسِ تنهایی انسان معاصر را به ذهن و اندیشه مخاطب خسته امروزی با سکنات و رفتار پیوند می‌زند.
 
کارمند بازنشسته ردیف و قافیه زندگی‌اش جور نیست. او برای ردیف کردن ابیات زندگی‌اش به یک تغییر نیاز دارد. حرکت پیرمرد برای جستجوی دوست قدیمی طعم تازه ای از زندگی را زیر زبان پیرمرد می‌اندازد. پیرمرد برای یافتن دوست باید از خوان‌ها مختلفی گذر کند. خوان‌هایی که او را به شناخت و دریافت تازه ای از رخدادهای اجتماعی پیرامونش می‌رساند.

شاید هر هنرپیشه ای ردای این پیرمرد بازنشسته فومنی را می‌پوشید، به اندازه ای که شمس لنگرودی در جلد این شخصیت رسوب کرده جذاب نمی‌شد. شاعر معاصر گویی اصل جنس است. او در این فیلم از ابزارهای خودنمایی و گل درشتی که بازیگران حرفه ای به آنها شناخته می‌شوند اصلاً بهره نمی‌برد بلکه سادگی و بی شیله پیله بودن اجرایی چراغ راه شاعر – بازیگر فیلم است.
 
کارگردان جوان فیلم به‌درستی ابیات فیلم خود را با مصرع‌های درست تصویری غنی کرده است. محل سکونت کارمند بازنشسته دخانیات جزئیات قابل تأملی دارد. سفیدی دیوارها بر پاکی و زلال بودن پیرمرد طعنه می زند. همین دیوارها وقتی پیرمرد در هتل مستقر می‌شود رنگ مات و تیره بر آن حاکم می‌شود که بر پلشتی‌ها و هنجارهای پایتخت مماس است.
 
 مصرع و ابیات بصری که کارگردان برای فصل‌های روایی پایتخت دست چین کرده است، ابیات موزون و هماهنگی نیست. دیوارهای نمور خود گویای وضعیت حاکم بر محیط تنفس و حیات شخصیت‌های پایتخت نشین فیلم است. شاعر – بازیگر برای این که با قافیه‌های ناموزون مرکز همسو شود مجبور است با پسر و دختر جوان فیلم هم آوا و همرنگ شود. او برای رسیدن به رفیق 30 سال پیش خود چاره ای جز گام گذاشتن در دفتر شعر خط خطی و غیر متعارف جوان‌های امروزی ندارد.
 
ابرهایی از جنس واقعیت
شاید به زعم عده ای سایه شاعر بر فراز و نشیب‌های رخدادهای فیلم سنگین و وزین به نظر برسد اما آنچه که مشهود است فیلم آن قدر مصرع و قافیه روایی دارد که مقهور حضور شاعر معاصر نشود. فیزیک و کاریزمای شمس لنگرودی به‌شدت در جهت باروری قصه  و باور شدن وی در نقش کارمند بازنشسته فومنی مؤثر است. فیلمساز به هیچ وجه از شاعر معاصر استفاده کارت پستالی نکرده و به واقع این سلسله رخدادهای طراحی شده در اسلوب روایی فیلم است که نبض بیننده را با ابیات و مصرع‌های ظریف شاعرانه فیلم همسو می‌کند.

دیالوگ‌های فیلم اندک و موجز است و به نوعی با شاخصه تنهایی پیرمرد قهرمان فیلم منطبق است. قافیه‌ها و ابیات ناموزون را دو جوان دختر و پسر فیلم به‌سوی مخاطب پرتاب می‌کنند که با شخصیت دلواپس و مضطرب آنان نیز این مهم تطابق دارد.

«احتمال باران اسیدی» بدون حضور شمس لنگرودی شاید این میزان جذبه فعلی را پیدا نمی‌کرد. دو بازیگر جوان فیلم هم تلاش کرده‌اند که در بده بستان‌های عاطفی و رفتاری خود همسو با شاعر– بازیگر حرکت کرده و به نوعی از درشت نمایی پرهیز کنند. هر چند که طلوع فیلم و گشایش رخدادهای آن به کندی به غلتک می افتد اما در ادامه فیلمساز به‌درستی نبض مخاطبش را به دست می‌گیرد. تشویق‌هایی که اهالی رسانه در پایان نمایش فیلم نثار گروه سازنده کردند نشان از توفیق گروه «احتمال باران اسیدی» نزد این طیف مشکل پسند داشت.
 
خبرگزاری کتاب ایران پیشتر در مطلبی به فیلمی مستند با حضور و موضوع شاعران پرداخته بود که جهت مطالعه آن می‌توانید در «اینجا» کلیک کنید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • پرستو ۲۱:۳۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۱۱
    ممنون از شما

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها