چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۳ - ۰۰:۰۰
نوجوانان با اعیاد اسلامی آشنا می شوند

انتشارات نوای مدرسه مجموعه پنج جلدی «عیدهای اسلامی» از سری داستان‌های مذهبی کودک ونوجوان به قلم مجید ملامحمدی و تصویرگری سید حسام الدین طباطبایی را منتشرکرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) «من عید فطر هستم» ،«من عید قربان هستم »،«من عید غدیر خم هستم»،«من عید مبعث هستم» و «من نیمه شعبان هستم » از جمله عناوین این مجموعه داستانی است که برای گروه سنی «ب» و «ج» نوشته شده است . شکل کلی ھﺮ ﮐﺘﺎب اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ھﺮ ﻋﯿﺪ به عنوان راوی در ﻗﺎﻟﺐ داﺳﺘﺎن، ﺧﻮد را به کودکان ونوجوانان ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ.

در جلد اول این مجموعه می خوانیم :تق... تق ... تق
چه کسی در می زند. نکند آنها چیزی جا گذاشته بودند.
کیه؟
منم ، در را باز کن!
در را باز کردم. یک پیرمرد ناشناس،پشت در بود. قدی دراز داشت و قیافه ای اخمو با موهای سرخ.وای... او چه کسی بود؟
ای هاجر، آیا می دانی ابراهیم،فرزندت را به کجا می برد؟
خیر! خیره نگاهش کردم و جواب دادم: او را به زیارت دوستش می برد.
پیرمرد خندید. صدای خنده اش زشت و آزار دهنده بود.
ابراهیم می خواهد پسرت را بکشد!
چی؟
دلم لرزید و سرم گیج رفت. او چه کسی بود. ما را از کجا می شناخت و اسم هایمان را چگونه یاد گرفته بود؟

در جلد دوم این مجموعه با عنوان من عید مبعث هستم نیزآمده است :روزی از روزها غار حرا صدای پا شنید. آن صدا هر لحظه در گوش او نزدیکتر و بلندتر می شد. او پلک های سنگی خود را بالا داد. به این طرف نگاه کرد. به آن طرف نگاه کرد اما کسی را ندید.یعنی چه کسی بود که داشت بعد از سال ها و شاید قرن ها با گام های نرم و آهسته خود به او نزدیک می شد؟ غار حرا با خودش فکر کردشاید باران باشد. شاید هم یک ابر...

در بخشی از داستان من عید فطرهستم هم می خوانیم: سال دوم هجرت بود. خداوند به مسلمانان یک جایزه آسمانی داد. حضرت محمد(ص) پیامبر بزرگ خدا به خاطر آن جایزه بزرگ خدا را شکر کردو گفت: عید فطر هدیه ای است که از طرف خداوند به مردان و زنان امت من داده شده است. خداوند پیش از من چنین هدیه ای را به هیچ کس نداده بود...

جلد چهارم این مجموعه با عنوان من عید غدیر هستم نیز این گونه آغاز می شود: باران نم نم می‌بارید. خیلی کم! من بودم و هوهوی باد. من بودم و شر شر حرارت آفتاب داغ! اسمم را کسی نمی‌دانست. هیچ کس سراغم را نمی‌گرفت. از حال و روزم آیا کسی خبرداشت؟....

و در جلد پنجم این مجموعه با عنوان من نیمه شعبان هستم نیز آمده است:در عراق یک شهر وجود داشت که به آن می گفتند سامرا. امام حسن عسکری(ع) و خانواده عزیزش در آن شهر زندگی می کردند. آنها سال ها بود که در آنجا اسیر بودند و حق مسافرت به جایی را نداشتند.این دستور خلیفه سامرا بود. خلیفه، حاکم زورگویی بود.با خانواده اهل بیت، دشمنی داشت و بد آنها را می خواست. نرگس همسر امام حسن عسکری باردار بود. چند روزی می شد که حال و روزی عجیب داشت...

مجموعه پنج جلدی اعیاد اسلامی با شمارگان دو هزار نسخه و با قیمت سه هزار تومان برای هر جلد از سوی انتشارات نوای مدرسه منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها