وی درباره شخصیتها در داستانهای این نویسنده گفت: همینگوی دو گونه شخصیت در داستانهایش خلق کرده، نخست شخصیتهایی که برای فرار از شکست تلاش میکنند اما تلاشهایشان منجر به شکست میشود و گونه دیگر هم شخصیتهایی که معتقدند تلاش برای پیروزی و رهایی فرجامی ندارد. مثلاً در پیرمرد و دریا، شخصیت اصلی همه تلاشش را برای موفقیت انجام میدهد که در نهایت شکست میخورد اما به یک پیروزی اخلاقی میرسد. در نقطه مقابل شخصیت هنری در «وداع با اسلحه» را داریم که از نوع اول شخصیتهای همینگوی است.
سلیمانی درباره شخصیتهای داستانهای همینگوی، توضیح داد: شخصیتهای داستانی او بیشتر عوامند. همینگوی از گاوبازها، مردان عیاش، مشتزن و به طورکلی از کسانی مینوشته که خیلی اهل تفکر نبودهاند. او نگاه رئالیستی سادهای داشت و با همین نگاه داستان مینوشت.
نویسنده «سگسالی» ادامه داد: در زندگی همینگوی اتفاقات مهمی افتاد. او شاهد دو جنگ جهانی، جنگهای انفصال در آمریکا، انقلاب کوبا و ... بود، اما راجع به هیچکدام از آنها موضعگیری نکرد. برخلاف او اشتانبک و دسپاسوس حساسیت زیادی نسبت به این وقایع نشان دادند. باید اذعان کرد همینگوی، یک نویسنده روشنفکر و آگاه و با سواد نبود. او مطالعات فلسفی چندانی نداشت و از این حیث نقطه مقابل ویلیام فاکنر به حساب میآید. همینگوی جملات دمدستی و عامیانه زیادی در داستانهایش دارد و برای نمونه، دیالوگهای بین کاترین و هنری در وداع با اسلحه بسیار پیش پا افتادهاند.
وی افزود: به هرحال چه همینگوی نمیخواست گونه دیگری بنویسد و چه بضاعتش همین بود، باید او را نویسنده صاحب سبکی به شمار آورد. او برخی آثارش را حتی 200 بار میخواند و بازنویسی میکرد. خودش میگوید من اول داستان را مینویسم و بعد شروع به ویرایش میکنم.
نظر شما