شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۸:۱۳
آرزوی کارگرداني که عاشق ويترين کتابفروشي​هاست/ 40 سال است اين عادت را تغيير نداده​ام

فرزاد موتمن از جمله کارگردانان سینمای ایران است که علاقه فوق العاده‌ای به کتابخوانی دارد به گونه‌ای که در یک ماه، حتما چند کتاب مطالعه می‌کند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- مجتبی اردشیری: کارگردانی که 40 سال است با خود عهد کرده، حتما یک روز در هفته، در خیابان انقلاب، جلوي دانشگاه تهران قدم بزند و کتاب‌های مورد علاقه‌اش را تهیه کند.

به دلیل علاقمندي زیاد موتمن به کتاب و کتابخوانی به سراغ او رفتیم تا نظر او را به عنوان یک هنرمند که فيلم​هاي خوبي چون «شب​هاي روشن» و «صداها» را در کارنامه سينمايي خود دارد و همچنين مجموعه طنز «نون و ريحون» که بسيار مورد توجه قرار گرفت، در زمينه کتابخواني، عادات مطالعاتي و آخرین آثاری که مطالعه کرده جویا شویم.

آقای موتمن، آخرین کتابی که مطالعه کردید چه نام داشت؟
آخرین کتابی که مطالعه کردم، در عین حال بهترین کتابی است که خوانده‌ام، «گفت و گوهای گدار» نام دارد که نوشته دیوید استریت و ترجمه سوفیا مسافر است که آن را انتشارات «کتابکده کسری  روانه بازار کرده است.  راستش این‌قدر این کتاب خوب است که دارم برایش یک مقاله می نویسم.

کمی درباره این کتاب توضیح می دهید.
«گفت و گوهای گدار» مجموعه ای است از گفت و گوهایی که از دهه 1960 میلادی تا امروز، با ژان لوک گدار صورت گرفته و این مصاحبه‌ها به دوران  مختلف فیلمسازی او می پردازد و تصویر کاملی از این فیلمساز ارائه می دهد. با این‌که گدار فیلمساز بسیار تاثیرگذاری بوده اما در ایران تقریبا چیزی درباره او یافت نمی شود و همان چند کتابی که وجود دارد، متعلق به پیش از انقلاب است؛ دو، سه مقاله‌ای که پرویز شفا در کتاب‌های «فصلی در سینما»، «استعمار و ضد استعمار در سینما» و «سینمای امروز» گذاشته بود. همین‌طور مدرسه عالی سینما در اواخر دهه 50، جزوه‌ای چاپ کرده بود به نام «سینما، سلاح تئوریک» درباره دوره همکاری گدار و گورن. تنها اثر دیگری که وجود داشت، ترجمه‌ای بود که حسام الدین اشرفی در اوایل دهه 50 از «کتاب گدار» نوشته ریچارد راود انجام داده بود اما با توجه به این‌که فیلم‌بین‌های ایرانی، بعد از انقلاب و از طریق دی وی دی‌ها با گدار آشنا شدند جای یک نوشته قدرتمند درباره او کاملا خالی بود. عجیب این که در این سال ها، درباره هر فردی که فکرش را بکنید کتاب چاپ شد به جز گدار. من خیلی خوشحالم که بالاخره خانم مسافر، آستین بالا زد و این کتاب درخشان و بسیار خوب را ترجمه و روانه بازار کرد. متاسفانه شمارگان کتاب بسیار پایین و در هزار نسخه است که این نشان می دهد که چقدر کتاب در جامعه ما ارزش دارد (با صدای بلند می خندد).

گفتید «گفت و گوهای گدار» بهترین کتابی است که خواندید؛ منظورتان بهترین کتاب تمام عمرتان است یا بهترین کتاب چند وقت اخیر؟
بهترین کتابی است که در این چند ماه اخیر خوانده‌ام.

می توانید به ما بگویید در هر برهه از زندگی تان، تاثیرگذارترین کتاب هایی که مطالعه کردید کدام بوده‌اند؟
در هر دوره‌ای، کتاب‌های مختلفی وجود داشت ولی کتاب هایی هستند که هیچ وقت از ذهن من پاک نمی شوند مثلا «تام جونز: کودک سرراهی» نوشته هنری فیلدینگ با ترجمه دکتر احمد کریمی حکاک که این، بهترین ترجمه‌ای است که من در تمام عمرم خوانده ام. همیشه هم انتشارات نیلوفر آن را چاپ کرده. یا کتابی که خیلی آن را دوست دارم، سه جلد کتابی است که آیزاک دویچر درباره «لئون تروستکی» از رهبران انقلاب شوروی نوشته است. جلد اول این کتاب به نام «پیامبر مسلح»، جلد دوم آن به نام «پیامبر بی سلاح» و جلد سوم هم به نام «پیامبر مطرود» ترجمه محمد وزیر منتشر شده است. این کتاب هم از آن کتاب‌های درخشان و فوق العاده‌ای است که هیچ وقت از ذهن من پاک نمی شود ولی با این حال آیا می شود نگفت داستایوسکی، نگفت حافظ، نگفت سعدی، نگفت منطق الطیر، نگفت پل استر، نگفت ارنست همینگوی؛ کدام یک از اینها تاثیر نمی گذارند؟!ً

نویسنده مورد علاقه داخلی و خارجی شما چه کسانی هستند؟
از نویسندگان داخلی، برای همیشه «بزرگ علوی» که عزیز دلم است و بیشتر از هر کسی دوستش داشتم و دارم و از نویسندگان خارجی هم برای همیشه ارنست همینگوی.

کدام یک از کتاب های این دو نویسنده را از مجموعه کارهای آنان دوست دارید و به نوعی، آنها را برای مطالعه به دیگران پیشنهاد می کنید؟
این کتاب همینگوی را بیشتر دوست دارم که در ایران همیشه نامش اشتباه ترجمه شده که «زنگ ها برای که به صدا در می آید» یا «ناقوس ها برای که به صدا در می آید» که این ترجمه از نام کتاب همینگوی، اشتباه است. این در واقع یک مصراع از شعر «جان دون» است که می گوید «این ناقوس عزای کیست که می نوازد» که نام کتاب همینگوی نیز همین است. «گیله مرد» بزرگ علوی هم بهترین داستان ایرانی است که خواندم و آرزوی من است که این داستان را روزی به فیلم برگردانم.

شما چطور از تازه های نشر مطلع می شوید؟
من عاشق ویترین کتابفروشی ها هستم. من آدم زندگی طبیعی و روزمره‌ام. نزدیکی خانه من به فاصله یک کوچه با نشر پنجره سبب شده هر روز بیایم جلو ویترین بایستم و ببینم چه خبر از کتاب جدید. همین‌طور یکی از خیابان‌های مورد علاقه من، خیابان کریمخان است که هر وقت پایم برسد آنجا، حتما باید جلو نشر ثالث و نشر چشمه بایستم و با دقت همه کتاب‌ها را کاوش کنم؛ همین طور تصمیمی که الان 40 سال است دارم و تغییرش نمی دهم این است که یک روز در هفته، جلو دانشگاه قدم بزنم و کتاب های این راسته را زیر و رو کنم.

نشر مورد علاقه تان کدام است؟
نشر نیلوفر، چشمه، قطره و ثالث خیلی فعال بودند و هستند و در طول این سال ها، کتاب های فوق العاده بسیاری هم چاپ کردند.

آقای موتمن با توجه به تسلط شما به زبان انگلیسی و علاقه ای که به مطالعه کتاب های زبان اصلی روز دارید، هیچگاه نخواستید که ترجمه ای از کتابی را روانه بازار کنید؟
نه من اصولا دست به قلم نیستم و حتی فیلمنامه هایم را خودم نمی نویسم؛ به همین دلیل است که هیچ کدام از فیلم هایم را خیلی مال خودم نمی دانم، آن کارهایی که ساختم تنها فیلم هایی بودند که من آنها را کار کردم.-

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها